د مصطفی عمرزی لخوا خپرې شوې لیکنې
ابر های تلویزیونی
ابر های تلویزیونی مصطفی عمرزی بالاخره فشار هایی که ناشی از اذهان تاریک، عنعنات ماقبل التاریخ و خواسته های افرادی از قشر کوچکی که جز آن دنیا، از مسولیت های دنیوی شان غافل اند و کسانی که نمی توانند منطق را بپذیرند و از روی جهل و تعصب بی معنی می خواهند کشور را به عصر بادیه نشینی برگردانند، کارساز و دامنگیر سکتور رسانه یی کشور نیز شدند و می روند تا جهالت را تا سرحد انسداد و محدودیت بر فعالیت های این بخش، جلو ببرند. از
کثرت گرایی، مشکل فارس زده گان
کثرت گرایی، مشکل فارس زده گان مصطفی عمرزی با تصویری که برای این مقاله، انتخاب کرده ام، با وضاحت، فاجعه ای دیده می شود که هم به لحاظ فرهنگی و به هم به لحاظ سیاسی، وجود دارد. نتایج سیاستگذاری های غلط که عمق تاریخی افغانستان را به جای ریشه یابی نام افغان، در چند طبقه ی دیگر(آریانا، خراسان و...) دنبال کرده اند، با کنار گذاشتن اصل واحد سیاسی آن، در نفس کار فرهنگی ما، عامل ستمی را منتقل می کنند. نکته ی اصلی این است که
در ویکی پیدیا، چه خبر ها؟
در ویکی پیدیا، چه خبر ها؟ مصطفی عمرزی وب سایت «ویکی پیدیا» که در واقع نتیجه ی تلاش دست اندرکاران تجارت پورنوگرافری ست، با همین شگفتی و با همان خاصیت پورونوگرافی نیز نشرات دارد. با چند معیار ساده ای که برای آن انتخاب کرده اند، دسترسی به افکار تمام انواع آدم ها در آن میسر است. این وب سایت با چندین زبانه بودن، مخاطبان زیاد دارد. وارد کردن مدام اطلاعات در آن- درست یا نادرست، سیاسی، تبلیغاتی، فرهنگی و اجتماعی- به گونه ای ک
بزرگ نمایی های عمدی
بزرگ نمایی های عمدی مصطفی عمرزی بهتر بود این مقاله را به ادامه ی مقاله ی «بابای موسیقی؟!» می آوردم. با مثالی که در آن آمده بود، بهتر می شد. با این حال، هیچ فرصت روشنگری را نباید از دست داد. در سال های اخیر که با انواع فرهنگ های پرخاش و توهین، مواجه شده ایم، برخلاف درک ماهیت آن ها، فرورفتن در ملی گرایی های یک طرفه، بعضی از مردم ما را تشویق می کند تا داوطلبانه «کلاه گشاد» را بر سر کنند. با چند مثال بهتر می شود سر
در کنار شهرت
در کنار شهرت مصطفی عمرزی فرهاد دریا در میان آوازخوانان افغان با احساسات ملی و میهنی می خواند. چنین عاطفه در ارتباطات او نیز مشهود اند. فرهاد دریا با آهنگ هایی که در آن ها اشعار مرحوم عبدالقهار عاصی را به کار بُرده بود، آن مرحوم را مشهور می سازد؛ هرچند حامیان عاصی با برعکس ساختن آن وانمود می کنند که شهرت دریا، مدیون عاصی ست. اگر تعداد باسواد، اهل کتاب، چاپ و تیراژ آن را در نظر آوریم، پله ی دریا بلند می رود. عاصی مرحوم، زما
برعکس
برعکس مصطفی عمرزی مرحوم فرشته کوهستانی با حمله بر آریانا سعید، مشهور شده بود. او در یک واکنش به ابراز نظر خانم سعید در ارتباط به حجاب، با سر و کله ی داعشی، وب کم می دهد و در آن فلم، قربان و صدقه ی سر و صورت خودش می شود. ویدیوی آن موجود است که شبیه حجاب زنان کشور های حوزه ی خلیج عربی، موهایش را پوشانده بود. اخیراً وزارت خارجه ی امریکا، نام فرشته کوهستانی را ضم فهرستی کرد که به خاطر فعالیت های رسانه یی، اهل رسانه شن
اولویت های رسانه یی
اولویت های رسانه یی مصطفی عمرزی از یکی از بزرگان فرهنگی ما پرسیدم که استاد محترم! در این اواخر، کمتر می نویسید؟ با تبسم گفت: نه، چنین نیست! حالم خوب است. منتها در نوبت ایستاده ام. وقتی توضیح خواستم، گفت که نوشته هایش را سر وقت می فرستد، اما مسوولان رسانه ها، آن ها را در نوبت می گذارند تا بدون در نظر داشت ترجیحات این که آثار یک نخبه هستند، به تعقیب نوشته هایی نشر شوند که بدون توجه به سطح نویسنده گان آن ها خوب و خراب، با کی
گاهنامهء باختر
گاهنامهء باختر مصطفی عمرزی نوعیت و ماهیت کار های فرهنگی متعارف، بسیار نیازمند تعریف نیستند؛ اما به لحاظ محتوا و مشی، خیلی فرق می کنند. یک نوع محتوای فرهنگی مهاجر نیز در فرهنگ ما شکل گرفته که هرچند فرامرزی ست، اما نشانه های آشکار خویشی، قومی و میهنی دارد. شاید نسل های سوم و چهارم افغان ها بالاخره در استحاله ی اجتماعی- فرهنگی کشور های دیگر، ستر شوند، اما تا زمانی که علایق آنان با نسل های اول و دوم در «مح
هیواد
هیواد مصطفی عمرزی زنده یاد استاد عبدالرووف بی نوا، موسس روزنامه ی هیواد است. این نشریه در بیش از هفتاد سالی که از عمر آن می گذرد، فراز و فرود زیاد داشته، اما آن چه مهم می باشد، این است که در زمینه ی آن، بیش از هفتاد سال، فرصت کار فرهنگی، میسر شده است. کار های فرهنگی مستمر، به فرهنگ سازی های دایم خواسته ها، اهداف و آرمان ها می انجامند. لینک های دانلود چند نمونه: https://ketabton.com/book/13018
ژورنالیسم تقلبی
ژورنالیسم تقلبی مصطفی عمرزی قبل از اصل مطلب: وقتی بار نخست تصمیم گرفتم این نوشته را تقدیم کنم، هدفم فقط توضیح رویداد هایی بود که از سال 1383 الی میانه ی سال 1398 از شناخت پیرامون به اصطلاح اتحادیه های ژورنالیستان و خبرنگاران داشتم؛ اما بعداً تصمیم گرفتم موتیف هایی را در زمینه ی آن معرفی کنم تا کسانی که در مساله ی ارتباطات، هیچ تعریفی ندارند، متوجه شوند که اگر در آن زمینه، روابط ما با افراد با در نظر داشت، حیثیت، ت
ارزشش را دارد؟!
ارزشش را دارد؟! مصطفی عمرزی از بخت بد، مردم ما، چند طرفه قربانی می دهند. یک طرف این قربانی ها، اعتقادات به ایدیالوژی های وارده است. فرقی نمی کند که اسلامی باشد یا غیر اسلامی. پس از هفت ثور، شعار زشت، منفور و کریه «آل یحیی» را بیش از همه «سور خلقی» ها نشخوار می کردند. این مرض مسری، وارد جبهات آن همتباران شان نیز می شد که ریش های خود را نمی تراشیدند. ما در منگنه ی ریشدار ها و بی ریش ها، اما دچار تضعیف حاکمیت و مشرو
نماینده گان تمدن ها؟!
نماینده گان تمدن ها؟! مصطفی عمرزی فرهنگ نمایی های حوزه یی که گویا در برابر توحش پشتون ها شناخته می شوند، به حد مسخره گی نیز درآمده اند. درست است که یک بخش جامعه ی ما در افراطیت دینی گیر مانده، اما به دلیل سرمایه گذاری هایی که بود غرب به خاطر تضعیف اتحاد شوروی، انجام می داد. در آن کوره ی افغان سوزی، مردمان دیگری نیز پخته شدند که بعداً در قد و اندام هفت تنظیمی پاکستانی و یازده تنظیمی ایرانی، همه یک سره شعار های افراطیت دینی
مداخله ی آَشکار
مداخله ی آَشکار مصطفی عمرزی شواهد زیادی ارائه شدند که جزو روشنگری های ما ثابت می ساختند تلقی بر اساس متکلم، چه قدر سیاسی شده است. به یاد داریم که هنگام حاکمیت پنج درصدی مسعود- ربانی در سقوی دوم، یک تیم تاجکستانی، عازم کابل می شوند و با موافقت حکومت نیم بند، پایتخت را بر اساس ترکیب قومی، سروی می کنند. نتایجی که از این سروی در اختیار همه قرار داده می شود، حاکی از این بود که بیش از 70 درصد مردم کابل را تاجکان، تشکیل می دهند.
ناظران وابسته
ناظران وابسته مصطفی عمرزی ماجرای استخدام 700 تاجک که بیشتر از منطقه ی پنجشیر بودند، از جمله ی اخباری بود که هنگام دو هفته ی اول جراحت اسدالله خالد در پُست ریاست عمومی امنیت ملی، اتفاق افتاد. همان زمان یگانه تلویزیونی که این مساله را جداً خبری ساخت، ژوندون بود. با ارتباطی که با آنان دارم، برایم تعریف کردند که مسوولان ریاست امنیت ملی که در غیاب اسدالله خالد، مدیریت می کردند، با وارخطایی تماس گرفتند که ما را بی آب کردید!
نشریه ها، مجله ها و کتاب های پشتو
نشریه ها، مجله ها و کتاب های پشتو مصطفی عمرزی پرداختن به زبان و ادبیات پشتو در افغانستان، به چند دلیل، بسیار مهم است. نخست این که استمرار قرائت اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آن با اکثریت کشور(پشتون ها) با ذهنیت تحفظ تمامیت ارضی، توام می شود. به هر روی، افغانستان با بیش از 600 سال طرح سیاسی و حدود 300 سال جغرافیای ای که وجاهت بین المللی دارد، بیشتر جزو کارنامه ی دولت- حکومت سازی پشتون ها شمرده می شود. بنا بر این، زنده نگه داشتن
گناه در تاریکی نگه داشتن مردم
گناه در تاریکی نگه داشتن مردم مصطفی عمرزی بیش از ده سال اخیر از بیش از 15 سال کار فرهنگی- رسانه یی ام را به دفاع از افغانستان، ارزش های آن، افغان ها، پشتون ها و ارزش های آنان گذرانده ام. در این سیر، دشواری ها و زحمت هایی قرار داشتند که اگر عزت نفس نمی داشتم و آگاهی هایم در کار نبودند، محال بود در جوی فرهنگ سازی کنیم که پیروان فارسیسم، اگر هیچ نداشته باشند، با سنت معمول پدران شان(دهن گنده گی و فحاشی) جرات نوابغ را هم سلب م
سرمایه داران ما و فرهنگ
سرمایه داران ما و فرهنگ مصطفی عمرزی هرچند در افغانستان بیشتر متضاد و متناقض به نظر می رسد، اما نباید در همه جا چنین باشد. اگر بخواهیم مثال های خارجی بزنیم، شاید انواع داشته باشند که چه گونه در اکثر کشور ها، طبقه ی سرمایه دار در مسایل مختلف عمرانی، رفاهی، صحی، خدماتی، کمکی و فرهنگی، سهم می گیرند. اصولاً آن چه به نام سرمایه در اختیار یک طیف مشخص و معدود جامعه، قرار دارد، به این معنی نیست که آن را وجودی در اختیار دار
چرا رکود فرهنگی؟
چرا رکود فرهنگی؟ مصطفی عمرزی شاید با آن چه در ظاهر، دیده می شود، در وهله ی اول متوجه نشوید که به لحاظ کار و تولید فرهنگی، چه قدر عقب مانده استیم. چون سطح سواد پایین است و قشر باسواد و اهل مطالعه نیز کم، مثلاً تیراژ کتاب در حدی ست که شاید برای بعضی ناشران، بد نباشد. همین که بتوانند یک یا چند بار، 500 صد یا هزار نسخه(سنت معمول چاپ در افغانستان) پخش کنند، یک نوع دست آورد، شمرده می شود؛ اما اگر بخوهیم آن را بر اساس نیاز های ی
قبیله تراشی
قبیله تراشی مصطفی عمرزی در هرج و مرجی که افغان ستیزان را در بر گرفته اند، رسانه های خارجی نیز شامل اند. چون قسم معمول، مربوط مریضان «ایران شهری» می شود، می توان رد مجوسان/ فارس های ایرانی را هم یافت که با ناقلین آسیای میانه در افغانستان، ماتم گرفته اند. «بی بی سی دری» که به غلط، عنوان آن را به فال نیک گرفته بودیم، با نیاتی که رد فارس زده گی ها در آن ها پنهان نیست، به گونه ی غیر معمول، اغراض فارسیست هایی را انتشار
از باب کمیدی
از باب کمیدی مصطفی عمرزی وقتی ادعا بر اساس منطق، مطرح نشود، به هرج و مرجی منجر می شود که دشمنان ما را شبیه بچه های سقوی دوم، مجنون ساخته بود. البته به شماره ی افغان ستیزان، افزوده شده، اما این افزایش به اندازه ی اقلیت هایی ست که بعضی با از دست دادن ستر فارسی زبان، می بینند خیلی کمتر از آن اند که به افغان ستیزی های آنان اهمیت بدهیم. با این حال طیفی وجود دارند که در میان کهتران، بهتر شناخته می شوند و شبیه ماشین تولید توهم،