رسانه ها؛ بالخصوص درین اواخر علت اوضاع پریشان کنونی را انحصار قومی قدرت تبلیغ مینمایند. یعنی جنگها، تضادها، کشمکش و پیچیده گی اوضاع را نادرست معرفی مینمایند، حتا درین راستا اصطلاحات بسیار افراطی مانند فاشییزم را استعمل مینمایند، درحالیکه مفهوم فاشیزم در وضعیت افغانستان دیده نشده و استعمال آن واقعیت ندارد، ولی اگر از منظر دیگر بنگریم، علت این وضع چنین خواهد بود :
طور مثال؛ وقتی تنظیم ها خود را فاتح فکر کردند و هوای قدرت به سر شان زد، در عین حال هرکدام حریف را نیز در مقابل خود میدیدند. بخاطر اینکه بتوانند بالای حریف غلبه یابند و قدرت را به تنهایی در انحصار در آورند، در پهلوی سایر وسایل، مانند تبلیغ، پول، فریب، خدعه، نیرنگ، زور و غیره یکی از وسایل را (قوم وزبان) قرار دادند. ازینکه افغانها و در هرجا وهرکس دیگر طبعاً در قدم اول از قوم، بعد ازآن از وطندار و بعد هم از همکیش خود طرفداری مینماید، بدین سبب تنظیم که رهبر آن پښتون بود در تلاش زیرحمایه قرار گرفتن پشتونها برامد، تاجک در تلاش حمایت تاجکها ،.... بالاخره شقوق و درزهای در اقوام نمایان و هر قدر مسابقه احراز قدرت شدید تر شد، به همان اندازه موضوع قومیت وزبان نیز برجسته تر وتضادها عمیقتر گردید، تا اینکه متاسفانه موضوع به سرحد تباهی ملی رسید. به این ترتیب منشا تعصبات (لیدرها) و (سیاه سیون) نا بکار بودند، نه قوم وزبان ومردم شریف . متاسفانه رسانه ها نیز مسئولیت و اخلاق مسلکی شان را درک نتوانستند و نااگاهانه به تبلیغات و نقل قولها و مصاحبه های ناسنجیده پرداختند.
هرگاه حرص مادیات، قدرت، سلطه و آز مال ومنال نمی بود، موضوع قومیت و زبان مطرح نمی شد. انگیزه ی قدرت طلبی گرسنګی، فقر و محرومیتهابود و است؛ ورنه در اکثریت مطلق کشورها اقوام، مذاهب و زبانهای گوناگون وجودداشته، آنها تنوع ( diversity) را یک نعمت میدانند.
درک این قلم از جریان آغاز رقابت، کشمکش، برجسته سازی و حمایت طلبی و بالاخره به تیکه گرفتن اقوام، این است که انحصار قدرت عامل تضاد بین اقوام عزیز نبوده، بلکه خواسته اند زبان و قومیت را وسیله ی احراز قدرت و انحصار برامتیازات بسازند. پس وقتی از لابلای تحلیل فوق دیده شود، موضوع دگرگونه و حتا سرچپه یا وارونه انچه است که امروز رسانه ها به غلط سر داده اند، علت را معلول و معلول را علت ساخته اند.
اما باید متوجه بود: این دشمن است که میخواهد یک قوم را علیه قوم دیگر و مذهب را علیه مذهب دیگر قرار دهند و با تکرار مکرر و پی درپی وتبلیغ، دروغها را حقیقت جلوه میدهند تا سرحدیکه تقریباً نزدیک به پذیرفتن این دروغها شده ایم ! پس چرا واقعیت را نگوییم. واقعیت این است که هیچ قوم شریف ما ملامت نیست، بلکه این حریصان و آزمندان قدرت اند که فاجعه آفریدند.
راه حل: هرگاه اقتصاد کشور را بهتر سازیم، فرصت های استخدام راایجاد، خدمات عامه را باکیفیت تر توسعه دهیم، دانش را تعمیم بخشیم، ارزشهای مشترک سرزمین را محترم شمرده حس مالکیت وطن واحد را القا نماییم ، مشکل حل خواهد شد. پس همه باهم، در راه اعمار وطن عزیز!