پندار هاي انساني

(فرهنگ هاي خير و شر)

مصطفی عمرزی

جامعه و مردمي كه متاثر از ارزش هاي انسانی باشند، ‌پابند اصولی مي شوند كه احترام، اخلاق و نيكويي، از الگو هاي بارز آن ها شمرده شده اند. در چنين جامعه اي حدود، خطوط و مرزها مشخص و واضح هستند. شاملان در اين احاطه با باور و اعتقادي كه بر ايديالوژي ها چیره اند، مسبب بقا، سعادت و آرامش می شوند. بنا بر این، فروريزي و نابودي آن ها، جامعه را به سراشیب سقوط می کشاند.  

در تمدن های مختلف موفق در غرب، ‌در شرق، ‌در شمال و در جنوب، جوامع آن ها در جلد های مختص خود كه با بهره مندی از ارزش هاي انسانی، فرهنگي شده اند، عوارض و دشواری ها را به معنی تهديدات و زیان ها، بسیار جدی می گیرند.   

در زمان طولاني حيات در زمین، ‌از آن جا كه پديده هاي خير و شر، ‌هميشه از در تقابل با هم وارد شده اند و هركدام با برجا گذاشتن تاثيرات خود‌ بر عناصر و عوامل افزوده اند، به پیروی از آن، جوامع انساني را در سراشيب سقوط و زمانی در اوج تعالي، قرار داده اند. 

پديده ي شر با مبنع صدور آن يا سمبول اهريمن، محرک ‌كوشش ها و تلاش هایی ست که شماری را به بد کردار می کشاند تا نه تنها غیر عادلانه، به مقصد برسند، بل روش آن، باعث فرهنگی می شود که زشتی نام دارد. بارزترين مازاد اهريمن، ‌ترويج فساد است. 

در عصر ما گسترش و شيوع فساد در رنگ تمدن، معرف روش هایی شده که حتی در نهایت تعالی در جامعه، توحش بدویت آن دیده می شود. ارقام جنایات مدنی، کم از جنایاتی نیستند که در بدویت جوامع عقب مانده، صورت می بندند. 

بنا بر تنازع بقا، پديده ي خير در برابر پدیده ی شر، جزو آن پندار های انسانی ست که حتی غریزه در آن نقش دارد. تامین احتیاجات و تحفظ در برابر آسیب ها که در نخست از عوارض طبیعت، منشه می یافتند، همیشه ذهنیت خلق کرده اند تا بشر، بالای معنی خوبیت، تامل کند. 

در اندیشه ی انسان های دین باور، سمبول های رهايي، روشنايي و پاكي، پیامبران اند که همانند مدافعان و مبارزان در برابر اهريمنان، قد برافراشته اند و با توفیق الهي، امر خیر را تعمیم می دهند. 

به معنی دیگر، وجود انسان هاي گزيده و منتخب(پيامبران) زمينه ي تفكيك و قدسيت مقام انسان را از بقیه ی جانوران،‌ فرآهم آورده است. در این نقش(اشرف المخلوقات) بایسته است پله ی خیر، سنگین تر باشد. 

خير، واكنشي در برابر كنش شر است. منبع خير با صدور عناصر حياتي،‌ انسان را وامي دارد بر مقام انساني و بزرگش ‌آگاه باشد و با رعايت اصول شرافت، رحم و عدالت،   زشتي ها را طرد و در جلد آفرينشگری که اشرف است، از سقوط دوری گزیند. 

غایه ی رفاه، بی تمنیات نیک برای دیگران، وجدانی نیست؛ زیرا بی عدالتی را زاده است.  تاریخ سياهي ها و اندوه های به جا مانده از سرگذشت بشر، حكايات انحرافی هستند که انسان اشرف، شرفش را فراموش کرده بود. 

در جامعه اي كه پندار های انسانی، فرهنگ های خیر و شر می سازند، به میزان مازاد آن، به رفاه و مشکلات می افزایند. به عبارت دیگر، تداوم جریانی می شوند که اگر از حد بگذرند، موازنه ی عقلانیت به هم می خورد. بنا بر تعیین تاریخ، چون هیچ جامعه ی کامل و عاری از مشکل وجود نداشته، اگر مفهوم شر تحت تاثیر القای حجم خیر، قرار گیرد، به معنی مسئله ای که همیشه زیان وارد می کند، اما ناشناخته می ماند، عاملی می شود که هرچند ناشناخته، اما وجود دارد. 

از زمانی که با جبر تاريخ، وزن موفقيت ها یک جانبه می شود، جوامع به اصطلاح موفق  در پرتو آن، سمبول هایی می شوند که تحت تاثیر حجم،‌ عوامل شر آن ها کم شناخته می مانند. مثلاً جلوه های امپراتوری ها، بررسی ابعاد و زوایای آن ها را حاشیه یی می سازند. در چنین فضایی بوده که شبیه هم، انواع یافته اند و چه بسا که تعالی یکی در جای دیگری بوده است. تبعیت از این فرهنگ خیر و شر، حیات و ممات طرفی را پایان بخشیده که روزگاری در مقام تعالی، جلوه ها داشت و تحت تاثیر آن، عوامل شر، مکتوم می ماندند.

نابودی امپراتوری روم، فراعنه ی مصر و قدرت های باستانی امریکای لاتین(تولتک ها، مایا ها، آزتک ها و اینک ها) مثال های واضح تاریخی به شمار می روند که با جلوه های قدرت، شبیه سازی کردند و در آن فرو رفتند. 

نسخه های معاصر فرهنگ های خیر و شر، هنوز در برابر هم صف بسته اند. با پایان جنگ دوم جهانی، اما این هراس برجاست که در تقابل سمبول ها، کدام طرف ها حذف می شوند و در زمینه ی آن ها چه تراژیدی هایی هستی را تهدید می کنند. 

فرهنگ های نضج يافته در زمینه ی بی عدالتی هایی مردمی که برای بقای خود، بقای دیگران را مشکل می شمارند، شبیه هم، نسخه هایی را خلق می کنند که در برابر آن ها استعمال خواهند شد. 

3/6/1385ش