پس از استعمال
مصطفی عمرزی
منظورم از عنوان این مقاله، پس از استفاده ی جنسی نیست. در این اواخر بعضی از هموطنان ما شکایت می کنند که تلویزیون محلی «یک»، مغرضانه به مسایل قومی، دامن می زند. من مدت کوتاهی در اوایلی که این تلویزیون، آغاز به فعالیت کرده بود، با آن همکاری می کردم، اما بعداً با تیره شدن مناسباتم با خلیل رومان که مسوولیت بخش خبر آن را بر عهده داشت، آن جا را ترک کردم. آن چه در همان زمان از آن جا برداشت کرده بودم، این بود که صاحب آن، سید فهیم هاشمی که ظاهراً سرمایه اش را از کار با یک موسسه ی غیر عادی خارجی به دست آورده بود، بیشتر با قصد تجارت، وارد بازار رسانه های کشور، شده است.
«تلویزیون یک»، جز چند موردی که شامل عمد استفاده از کلمه ی «افغانستانی» در بخش خبر آن می شد و یک برنامه ی مبتذل کمیدی که مسوول آن باری به مردم ننگرهار توهین کرده بود و در آن تمام پشتون ها را در نظر داشت، از سایر آلوده گی ها، برکنار مانده بود. با کاهش حضور نیرو های خارجی، مثل این که اصالت ارتباط این تلویزیون آشکارتر می شود، دچار کسر بودجه شده است. افرادی که کار در آن جا را ترک کرده اند، این مسئله را رسانه یی ساخته اند. به این منوال، این تلویزیون که بیشتر شبیه تلویزیون محلی «طلوع»، نشرات می کند، در جمع سیاهی لشکر رسانه یی افروده شد؛ اما زمانی بیشتر جلب توجه کرد که آقای غنی در دومین انتخابات ریاست جمهوری نیز خود را نامزد کرد. ظاهراً انتقادات تند و یا هم مستند «تلویزیون یک»، زود سید فهیم هاشمی را جزو تیم غنی می سازند. من همان زمان حدس می زدم که با نبود بگروند روابط، ورود یک پسرک کم سواد به تیم غنی، شاید بیشتر به خاطر استفاده ی ابزاری باشد. یقین داشتم که عمر این ارتباط کوتاه است و پس از آن که از مرحله ی «استعمال» گذشت، مسوول «تلویزیون یک» را رخصت می کنند.
متاسفانه آقای غنی حتی حرمت ارتباطات با افغان هایی را هم نگه نداشته که با فرسنگ ها فاصله از افراد معمولی ای چون رییس «تلویزیون یک»، با او، همکاری کرده بودند. این مسئله، برای اکثر افرادی دل آزار است که برای او، کار کرده بودند. همین نکته ی ضعف، زود او را آسیب زد تا با کمترین حمایت مردمان صاحب نفوذ، بیشتر با چند درجن فیس بوک چلونکی و معدود کسانی تنها بماند که با پول خریده است و اگر مسئله ی ترخیص سیاسی او جدی شود، اولتر از همه از او می بُرند.
شاید مسایل دیگری هم باشند که رییس «تلویزیون یک» را واداشته بودند به راحتی خود را در آغوش غنی، رها کند. او در حالی که سابقه ی ماموریت دولتی نداشت، با ژست های بالاتر از حیثیت اش، اما بی توجه بر این که فقط یک سرپرست است، تا جایی پیش رفت که شماری روی جاده ها برامدند که سوء استفاده ها کرده است! عمده ی کار هایش در وزارت مخابرات، چند خبر ضد و نقیض راجع به قیمت انترنت بود که همزمان با کاهش، کیفیت نت را پایین آورده بودند. شاید اعتراضات مردم هم باعث شده باشند تا مدت استعمال او در ارگ، کوتاه شده باشد.
حرف در این است که اگر با دلخوری از بی وفایی ارگ، حالا در خط ستمی گری نشرات و خود را بدنام می کنند که شاید باز شدن دوسیه ای برای شان در سارنوالی دور نباشد، این سوال مطرح است که کسانی که در خط تنقید غنی، قرار می گیرند، چرا خیلی زود به دعوت های مقطعه یی آنان لبیک می گویند؟
در حالی که کاسه ی صبر ما لبریز شده و می بینیم که به نام آزادی ها، عملاً به کشور خیانت می کنند، اما از پی گرد عدلی و قضایی خبری نیست، سفارش می کنیم قبل از این که استعمال شوند و بعداً عقده یی عمل کنند، مسئله را یک بُعدی، بررسی نکنند. استند کسانی که فارغ از نگه داشتن دم و دستگاه کلان رسانه یی، انفرادی می روند و انفرادی برمی گردند. ابراز نارضایتی آنان، اگر صاحبان قلم خوب نباشند، عارضه ی انفرادی دارد. برعکس عقده گشایی از عقب یک رسانه، عوارضی دارد که خیلی بدتر از طرد از سیستم دولتی، شاید کسانی را آسیب بزنند. خوب است قبل از این که استعمال شوند، فکر کنند.
شرح تصویر:
اعتراضات گسترده ی مردم نسبت به اجراآت سید فهیم هاشمی در وزارت مخابرات و تکنالوژی معلوماتی.