شانس های اتفاقی

(معرفی کتاب)

مصطفی عمرزی

با چاپ و انتشار کتاب «احمد شاه مسعود به روایت همسرش»، آن رُخ سیاسی این پرونده نیز رونما شد که در سایه ی نیرو های خارجی، مثال ها دارد. ظاهراً نشان دادن چهره ی دیموکراتیک از تنظیم هایی که پس از سقوط طالبان، همه کاره ی حکومت شده بودند، یک نیاز مبرم اکثر اعضای آن ها برای آینده ی سیاسی بود. تا حالا که فاطمه، دختر برهان الدین ربانی در دوبی، در تجارت سکس، از خودش شروع و موفق به ایجاد محور هایی از بقیه ی اعضای اناث خانواده های تنظیمی- تسلیمی شده، به ویژه افرادی از آنان که در کنار تکنوکراتان پشتون، قرار گرفته اند، سعی می کنند همچنان با نشان دادند کمالات مذکر و مونث(بی بند و باری و عریانی) گذشته های مایل به بنیادگرایی اسلامی خود را ستر کنند. 

در کتاب «احمد شاه مسعود به روایت همسرش» که گونه ای از حمایت های خارجی- زنانه در آن دیده می شود، اما ماجرا های زیادی مستند شده اند که در تاریخنگاری جهادی- مقاومتی جمعیتی ها و شورای نظاری ها یا وجود ندارند یا بسیار عاطفی بیان شده اند. بگذریم از این که در این کتاب، پرداز های نویسنده از شست و شوی نامزد یک قوماندان جهادی تا ترسیم عواطفی قصه می کند که در جامعه ی مذهب زده ی ما، اگر کاملاً بروز کنند، می توانند به نفرت مردم از کسانی بیافزایند که به نام مسلمان، افغان ها را اغفال کرده بودند. 

وقتی صفحاتی را می خواندم که نقش مرکزی این کتاب، خودش را شست و شو می دهد، با قدرتی که کلمات در ترسیم دارند، معذب می شدم که طرق دیگری نیز وجود داشتند/ دارند تا نظر حامیان خارجی حقوق زنان در افغانستان را جلب کنند. 

در کتاب «احمد شاه مسعود به روایت همسرش»، مصایب جنگ، به کمال ترسیم شده اند. شاید این تمایل با آن چه از سوی خالقان کتاب انجام شده(عواطف زنانه گی) عادی باشد، اما تکرار آن نمایانگر بدبختی ها، شکست ها، حقارت ها و تحقیر هایی ست که در اوج جهاد و به اصطلاح مقاومت، مسعود و اطرافیانش را در بر گرفته بودند.

 مسعود در سال 1361 با عقد قرارداد با اتحاد شوروی، علناً از داعیه ی جهاد ضد کفار، دست کشید. پس از آن در بازی هایی که با مهارت رهبری می شدند(جنگ های نمایشی با روس ها) تشکیلات جمعیت را با ایجاد شورای نظارت اسلامی یا مخفف شورای نظار، وسیع می سازد. در واقع تا زمانی که علناً به افغان کشی رو می آورد(جهاد علیه عوامل داخلی حکومت) از شانس هایی مستفید می شود که تا ترورش از سوی دو جوان استشهادی عرب، بسیار زیاد بوده اند. در کتابی که به روایت همسرش، ساخته و پرداخته اند، موارد زیادی مستند هستند که بیشتر در سال های به اصطلاح مقاومت، شانس های اتفاقی باعث می شدند جبهات دروغین و پوسیده ی جمعیت و شورای نظار که اکثراً با مانور های قومی، انکشاف می یافتند، از هم نپاشند. 

در جریان جنگ های داخلی میان طالبان و مسعود، یگانه امتیاز او در شمال کابل، شبخون ها و کمین ها در مناطقی بود که هرچند به قیمت بربادی مردم شمالی، می انجامیدند، اما طالبان را در تله هایی گرفتار می کردند که در اراضی غیر آشنا، در واقع زمینه های در حال تردد همیشه گی آن مخالفان شان بودند که پس از هفت ثور، حتی در شراکت با روس ها آن جا ها را خوب بلد شده بودند. 

در شمار شانس های اتفاقی ای که در روایت همسر مسعود او، شوهر و دار دسته ی شان را از نابودی نجات داده اند، اشتباهات فاحش طالبان هم قرار دارند که با تهور بی اندازه، اما مایل نبودند منطقه را خوب مطالعه کنند. چند بال هلی کوپتر باقی مانده از اردوی نیرومند کمونیستی که بیش از پنجاه درصد آن را مسعود و ربانی در جنگ های داخلی، صرف تخریب تاسیسات ملی، زیربنا ها و خانه های مردم کردند، چند بازیگر دیگر روایت همسر مسعود از شانس هایی هستند که آنان را بر فراز بدبختی هایی که در زیر، پهن کرده بودند، گاهی به پاکستان، گاهی به تاجکستان، گاهی به ایران و گاهی به نقاط نامعلوم می بردند تا کشته یا اسیر نشوند. 

در کتاب «احمد شاه مسعود به روایت همسرش»، موارد زیاد شانس های اتفاقی قهرمان به اصطلاح ملی و خانواده اش ثبت اند که در تاریخ مکدری که در ساخت آن، نقش اساسی دارند، زنده مانده اند. در این کتاب، جنگ، اندوه، نومیدی و بدبختی، موج می زند. با مطالعه ی آن، رُخی نیز نمایان می شود که در تاریخ به اصطلاح رزمی جمعیت- شورای نظار، وجود ندارد. 

وقتی به ناتوانی های گروه های مغرض ضد اکثریت، فکر می کنیم، این حقیقت وضاحت دارد که اگر آن ها از شانس های اتفاقی، سود نبرند، ثابت ساخته اند که دانش سیاسی، ظرفیت بشری و فرهنگی کامل ضد اکثریت را ندارند. بزرگترین شانس های آن ها، افزون بر تجاوز اتحاد شوروی، حمله ی قوای متحد بین المللی بر طالبان بود. یک گروهک در حال کوما در مرز های تاجکستان، آن قدر شانس آورد که در بیست سال اخیر، با استفاده از نام، نشان، حیثیت و امکانات افغانستان و افغان ها، استفاده ها می کنند، اما علناً علیه آن ها قرار گرفته اند.