فرستنده: جمیل احمد پژمان

"کرام الدین کریم، رییس فدراسیون فوتبال افغانستان طی حکم رئیس جمهور سابق حامد کرزی، به عنوان رییس کمیته ملی المپیک کشور تعیین شد.
در حکم ریاست جمهوری افغانستان آمده است که حامد کرزی، بر اساس فعالیت های مثبت و مستمر به عنوان رییس پیشن فدراسیون فوتبال افغانستان اکنون او را به عنوان رییس کمیته ملی المپیک کشور انتخاب کرده است.

بر اساس این حکم، کرام الدین کریم رییس جدید کمیته ملی المپیک افغانستان انتخاب شده بود.

گفته شده که کرام الدین کریم بیش از یک دهه به عنوان رییس فدراسیون فوتبال افغانستان "ایفای وظیفه" کرده است.

گزارش جدید گاردین از اتاق خاص کرام الدین کریم از این قرار است:

روزنامه گاردین درتازه ترین گزارش خود پیرامون اتهامات وارد شده به سارنوال کرام کریم رییس فدراسیون فتبال به خاطر تجاوز جنسی و بدرفتاری با اعضای تیم فتبال دختران جزییات تازه را منتشر کرده است.

در گزارش به نقل از یکی از بازیکنان تیم فتبال که بنا به ملاحظات امنیت خود و خانواده اش از ذکرنامش پرهیز کرده، از موارد جدی تجاوز جنسی، بدرفتاری فزیکی و تهدید به بازیکنان و یا اعضای خانواده های شان از سوی کرام الدین کریم پرده برداشته است.

یک بازیکن دختر به گاردین گفته است که کرام الدین کریم بعد از آن به صورتش مشت کوبید، لوله تفنگچه را به سرش گذاشته و سپس او را در یک اتاق پنهان درگوشه دفتر کارش مورد تجاوز جنسی قرار داد و به او هشدار داد که هرگاه این موضوع را با رسانه های در میان بگذارد خودش و خانواده را خواهد کشت.

یک بازیکن دیگر مدعی است که وقتی وی از هم خوابه گی با کرام الدین فرار کرد، او درمقابل اعضای تیم او را به قطع زبانش تهدید کرد و در موردی دیگر تلاش کرد که لباس های او را از تنش بیرون بیاورد. بازیکن سوم ادعا دارد که کرام الدین می خواست لب ها و گردن او را ببوسد اما وقتی وی از چنگش در رفت او را از تیم ملی اخراج کرد و به او اتهام زد که هم جنس باز است.

بازیکن دیگری هم مدعی است که کرام الدین تهمت هم جنس بازی بر وی وارد کرده است. گاردین می نویسد که کرام الدین به هیچ یک از موارد اتهامی خود به گاردین صحبت نکرده اما بعد از نشر گزارش اول وظیفه اش به تعلیق آمده است.

یکی از بازیکنان به گاردین گفته است که وی بعد از انجام تمرینات برای دریافت هزینه حمل و نقل به دفتر کرام الدین رفت. او می گوید من از وی کمک خواستم اما او از جا برخاست و خودش را به من نزدیک کرد و گفت: می بدنت را از نزدیک ببینم.

من مودبانه سعی کردم حرکات او را نادیده بگیرم و گفتم: ببین من پول حمل ونقل ندارم، کمک کنید، اگر نمی توانید لطفاْ اجازه دهید بروم. کرام الدین گفت کمک می کنم و همین جا منتظر باش. گفتم که من خانه می روم. او گفت: نگران نباش، من برایت پول می دهم.

کرام الدین گفت که بیا به اتاق دیگر برویم. به اتاق دیگر داخل شدیم. فکرمی کردم به من کمک خواهد کرد. دنبال وی به اتاق دیگری رفتم، او طرف یک اتاق بعدی رفت که به یک اتاق تاریک دیگر راه داشت. داخل اتاق یک دروازه بود که به آسانی به چشم دیده نمی شد، مثل یک دیوار معلوم می شد که درست چشم کار نمی کرد اما دروازه باز بود. آن جا مثل یک اتاق هوتل بود با تخت خواب و هرچیز دیگر به شمول تشناب. او برایم گفت که بیا داخل و دروازه را قفل کرد. به من گفت روی تخت دراز بکش. ترسیدم و تکان خوردم. اوگفت: امروز می خواهم آن چیزی را ببینم که در پشت لباس هایت است. من برایش گفتم: مره ایلا کو... خانه می رم.

از جا بلند شدم و گفتم که خانه می روم. او گفت: هرقدر می خواهی چیغ بزن، درین جا صدایت به گوش هیچ کسی نمی رود. سپس مرا طرف تخت تیله کرد. من دو باره ایستاده شده گفتم: مره ایلا کو... مه فقط بره کمک پیش تو آمده بودم. چیز دیگری نمی خایم. لطفاْ ایلایم کو که بروم.

او گفته می رفت که امروز معلوم خواهد شد که تو هم جنس گرا هستی یا نی. به خاطری تو در بین دختران مثل یک پسرک معلوم می شدی.

بازیکن دختر که در اتاق خلوت کرام الدین برده شده بود، چنین ادامه می دهد:
من برای مقابله با او از جایم بلند شدم مگر او به صورتم مشت کوبید و من روی تخت افتادم. سعی کردم بلند شوم طرف دروازه بروم؛ مگر چون دروازه ( اتومات) صرفاً با تماس انگشت خودش باز می شد، امکان باز شدنش نبود. بنا برین من نمی توانستم بیرون بروم. او به صورت و دهانم به مشت زد. او او مرا می زد تا آن که روی تخت افتادم و بعد از آن همه چیز در نظرم تیره شد.

وقتی به هوش آمدم، همه لباس ها از تنم کشیده شده و خون همه جا را گرفته بود. تکان خوردم و نمی دانستم چه اتفاقی برایم افتاده است. تخت، مالامال از خون بود؛ خون از دهان، بینی و مهبل ( دهانۀ آلت تناسلی) من جاری بود. به تشناب رفتم و صورتم را شسته و لباسهایم را پوشیدم. من برگشتم و برایش گفتم: من این مساله را به رسانه های خواهم گفت که درین جا چه کاری در حق من شد. او میله اسلحه را روی شقیقه ام گذاشت و گفت:

سیل کو همی حالی مه چه کاری درحقت کردم؟ می تانم ده فرقت بزنم و هر جا که باشی مغزت را بکشم. عین همین کاره می تانم به فامیلت بکنم. اگر زنده گی فامیلت ره میخایی، زبانته مُهر کو!

سپس یک مقدار پول را به رویم زد و گفت بگیر و برو. او گفت که نمی خواهم طرف چهره ات سیل کنم. در را گشود و من از آن جا بیرون شدم.

او نمی توانست به خانواده اش درین باره چیزی بگوید. زیرا این مساله به ورزش صدمه می زد.

سپس قربانی می گوید: احساس خوبی نداشتم. بعد از طریق اعضای تیم خبر شدم که رئیس فدراسیون فتبال آوازه انداخته که من هم جنسگرا هستم و مرا با کدام دختری گرفتار کرده است و به همین خاطر مرا از فدراسیون اخراج کرده است. این برای من عصبانی کننده و خیلی خطرناک بود. من می دانم که خانواده ام در خطر است و می خواهم به خاطر آینده دیگر دختران سخن بگویم. می خواهم دختران یک محیط امن داشته باشند.

گاردین می پرسد که چرا این واقعه به مقامات حکومتی گزارش نشد؟

همین دختر می گوید که کرام الدین در داخل نظام و دولت از قدرت برخوردار است. او والی سابق پنجشیر و در سال 2004 رئیس دفتر وزیر دفاع بود. کسی نمی تواند دربرابر وی بیایستد. او بسیار قدرت دارد. امروز دختران از ترس نمی توانند صدای خود را بلند کنند؛ آن ها ممکن است کشته شوند.

یک دختر دیگر فدراسیون فتبال گفت که از وی خواسته شد که همراه با یک عضو دیگر فدراسیون به دفتر کار کرام الدین کریم بروم. من از شخصیت وی شناختی نداشتم. کرام الدین روی یک کوچ کنارم نشست و شروع کرد به صحبت و عشقبازی بامن. دست در بدنم برد و سعی کرد از من بوسه بگیرد. من به گریه درآمدم؛ ترسیده و هیجانی شده بودم و تلاش کردم او را از خود دور کنم.

دختر می گوید که فریاد کشیدم؛ بروی حمله کرده و از دستش فرار کردم. وی می گوید بعد از آن مدت یک ماه خودم را از دیده ها پنهان کردم. احساس ضعف داشتم و قادر به همرسانی این داستان نبودم. درعین حال فدراسیون فتبال به خصوص شخصی رئیس فدراسیون ( کرام الدین) پیوسته به من زنگ می زد. بر من فشار می آورد و مرا مجبور کرد دو باره برگردم؛ به خاطری که این مساله می توانست تصویر او را در انظار دیگران مخدوش سازد.

هر زمانی که به تمرینات می رفتم، کرام الدین هم می آمد و درمحضر دیگران صدا می کشید که من آدمی بی ادب هستم. من زیاد با اش صحبت کردم اما مستقیم مرا تهدید کرد و گفت زبان مرا قطع کرده و مرا برای همیشه خاموش خواهد ساخت. از بدرفتاری و آزار و اذیت من دست بردار نبود.

باری برای تمرینات، زود تر به فدراسیون رفتم. روی چوکی نشسته منتظر اعضای تیم بودم. او دید که من در ساحه کمره های امنیتی نشسته بودم. پس به من از طریق تلفن تماس گرفت. من نادیده گرفتمش اما خودش آمد و از من دعوت کرد نزدش بروم. کاری از دستم پور نبود. به دنبالش راه افتادم. او پیش رفت و از چهار دروازه گذشتیم. خودش جلو می رفت و از طریق تلفن گفته گفته رهنمایی می کرد که من باید به کجا بروم.

بعد از عبور از چهار دروازه، به یک اتاق خواب رسیدم. آن جا مانند هوتل پنج ستاره بود با یک آئینه و مبلمان فیشنی، یک تخت خواب، لوازم خانم ها، عطر و چیزهایی ازین دست در الماری چیده شده بودند. از دیدن آن چیز ها قصه هایی را به یاد آوردم که درین باره شنیده بودم. ترسیدم و به گریه درآمدم. فکر کردم که آن لحظه پایان زنده گی من بود.

کرام الدین لچ و برهنه در انتظار من بود. وقتی شروع به گریه کردم، او به سوی من دوید و مرا گرفت و شروع کرد به کشیدن پیراهنم. من چیغش کرده و با وی در کشاکش بودم. من خوش شانس بودم. در آن لحظه تلفنش زنگ زد و من به چیغ و فریادم دوام دادم. مرا مرا به سختی تیله داد که ساکت شوم مگر من از چیغ و فریاد دست بردار نشدم. او گزینه ای نداشت جز این که دروازه را گشود و من از آن جا بیرون زدم.

سومین بازیکن دختر ادعا کرد که من زمانی این حالت را تجربه کردم که برای گرفتن امضای کرام الدین کریم به دفترش رفتم. سعی کردم او را از خودم دور کنم اما وی برای گرفتن یک بوسه از لب ها و گردنم در تقلا بود. برایش گفتم که تو درجایگاه پدر بزرگم هستی و چطور می توانی این کار را کنی؟ او گفت پس نمی فهمم چرا در بیرون رفتار تو با من یک رقم عجیب بود ... چرا که من با او رفتار صمیمی داشتم. من گفتم که او فقط یک دوست من است. او آدم اجتماعی بود. برایم گفت که رابطه دوستی ما به رابطه جنسی می انجامد. من گفتم از شنیدن این چیز ها نفرت دارم. بمان که بروم. او را هل دادم و از اتاق خارج شدم.

اولین کار او بیرون کردن نام من از لیست تیم ملی بود که قرار بود برای یک دوره آموزشی رهسپار خارج از کشور شود. از آن پس او مرا در انظار دیگران توهین می کرد و مرا به هم جنس گرایی متهم می کرد و سرانجام مرا از فدراسیون فتبال بیرون انداخت.

گاردین در پایان می نگارد که حمایت سراسری از دستور تحقیقات درین باره از سوی دکتر غنی وجود دارد اما خود سه بازیکن نسبت به نتایج آن باور اندک دارند. یکی از آنان گفت که به دولت اعتماد ندارد. دیگرش اظهار داشت که کرام الدین یک فرد قدرتمند در حکومت است. او بسیار نفوذ و سرمایه دارد. او می تواند آدم ها را بخرد. او از فیفا و فعالان حکومت های خارجی درخواست کرد که درین باره دست به اقدام بزنند.

جمعیت، شورای نظار، دولت افغانستان، رئس جمهور سابق و رئس جمهور فعلی، قوۀ عدلی قضائی افغانستان چه گفتنی دارند در قبال اتهامات مذکور به یکی از مقامات آن دولت؟ "

---------------------------------------------------------------------

به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!

به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!

به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!

به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!

به امید تأمین حقوق زنان و تأمین حقوق تمامی اتباع افغانستان!

به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما