موضوعاتی را که رژیم ایران بلخصوص از شانزده سال بدینسو در پی تفرقه اندازی در بین اقوام شریف افغانستان میباشد، با مطرح نمودن طراحی های افغان زدایی اش، حکومت افغانستان را، نظم نیم بند جامعه ای ما را تضعیف و تخریب می نماید، به تفرقه اندازی های قومی، مذهبی و زبانی در افغانستان می پردازد، دولت و نظم نیم بند افغانستان را یک پروژه ای رقیب امریکایی می خواند، همه می دانند.
اما در اینجا نظر به محتوای کلامی عنوان این نبشته، نخست باید ارایه داد، که، حدس سوال معنون، در شرایطی که درست هشتاد و پنج تَن از اعضای ولسی جرگه ای دوصد و پنجاه نفری ما، خلاف موجودیت کلمه ای افغان در تذکره های الکترونی ما عرض اندام می نمایند، از کجا سر چشمه گرفته است.
از یک طرف، با یک نگاه مختصر به حالت زار و آشفته ای امروزی ولسی جرگه ای خود، ما می بینیم، که، ای ما با همچو حالتی ولسی جرگه مجلس نمایندگان مردم افغانستان در شورای ملی میباشد. مجلس نمایندگان افغانستان و یا ولسی جرگه که داری ۲۵۰ کرسی میباشد، در بعضی تصمیم گیری های مهم، حتی نیمی از اعضای خودش را در آن تصمیم گیری ها با خودش ندارد. دوره ای کاری اعضای ۲۵۰ نفری ولسی جرگه نیز یک دوره ای کاری پنج ساله میباشد، که از دیر زمانی این دوره ای کاری آنها بر اساس قانونیت به پایان رسیده است و از نظر قانونی اعضای ولسی جرگه با آنکه از معاشات و امتیازات دولتی مردم افغانستان مستفید می باشند، در اصل و نظر به ختم دوره ای کاری شان کدام مشروعیتی قانونیی دقیق که بر اساس قانون اساسی افغانستان استوار باشد، ندارند! از کار و بار شخصی و غیر قانونی بعضی از اعضای این جرگه فعلاُ این نبشته کم حوصلگی اظهار می دارد.
از طرف دیگر، بر اساس گفته های بسیاری از تحلیل گران مسایل افغانستان، مثلاً به گفته ای آقای رمضان بشر دوست، یکی از مشکلات اساسی افغانستان این است که برخی از "سران سیاسی افغانستان"، کابل را قبله سیاسی شان نمی دانند بلکه از تهران، اسلام آباد و کشورهای دیگر پیروی می نمایند. و یا مثلاً به گفته ای آقای صدیق الله توحیدی موجودیت جاسوس های کشورهای خارجی در افغانستان سبب شده تا ناامنی و نفاق در افغانستان برچیده نشود: "نتیجه این وضعیت چنان است که افغانستان از بی ثباتی، عدم تعهد، نفاق گسترده قومی و دامن زدن به تشنجات مذهبی [به بحران کشانیده می شود] و این حاصل همه مسامحه حکومت در برابر جاسوسان ایران و پاکستان است". آقای حامد کرزی ریس جمهور سابق ما نیز اظهاراتی در این رابطه داشتند، که می گفتند: "لیست جاسوس های کشورهای خارجی را در اختیار دارد."
اما متاسفانه این لیست را آقای کرزی برای مردم افغانستان تا به امروز که امروز است افشا نمی کند، و درست به هم مانند همان قصه ای مشهور و معروفی "رِند بچه کابل" برای "روز مبادا" در جیبش گذاشته است.
گرچه به ندرت، مثلاً چند سال قبل، برای اولین بار محکمه یی در هرات شخصی را به جرم جاسوسی برای ایران محکوم به شانزده سال زندان کرد؛ اما تحلیلگران می گویند جاسوسانی رژیم ایران که در پارلمان افغانستان، در احزاب افغانستان، در تلویزیون ها و در جمله میدیای افغانستان، در پوهنتون های افغانستان، و در پست های بلند دولتی افغانستان کار می کنند، اصلاً مجازات نمی شوند.
حتی آگاهان مسایل سیاسی در افغانستان به صورت پوشالی به این نظر اند، که، در افغانستان نه تنها حکومت بلکه بسیاری از مردم افغانستان نیز می دانند، که جواسیس و مزدوران رژیم ایران، با سازمان اطلاعات ایران و یا هم با سازمان استخبارات پاکستان همکاری های تخریبی می نمایند، اما سوال در این است، که، چرا این جواسیس به جرم خیانت ملی از سوی حکومت افغانستان به صورت دقیق شناسایی و بصورت شفاف محاکمه و مجازات نمی شوند؟
در صورتی که شخص متهم به جاسوسی مثلاً برای ایران پول هنگفتی به پولیس، سارنوالی و یا سایر نهادها در افغانستان بدهد، و بدانوسیله هرگز محاکمه هم نه شود، در صورتیکه جاسوس های معلوم الحال همسایه ها امروز در افغانستان دم و دستگاه های هم داشته باشند؛ حتی نفوذ در داخل پارلمان افغانستان هم داشته باشند، نفوذ در بین احزاب افغانستان هم داشته باشند و در دستگاه های میدیای و خبررسانی افغانستان نیز نفوذ کافی داشته باشند، و از منابع پولی رژیم ایران، پاکستان و یا سایر کشور ها تمویل و حمایت هم شوند و با زور همین همسایه های طماع به تخریب وحدت ملی ما زده و همچنان قلدری های نیز کنند، پس کار ملت مظلوم افغان به کجا خواهد کشید؟
امروز زمانی که هشتادوپنج عضو ولسی جرگه ای افغانستان قَد علم نموده، موازی به خواسته های رژیم ایران و پاکستان، در ارتباط درج کلمه ای ملت افغانستان در تذکره های الکترونیکی ما، ضدیت نشان داده، با عث تخریبات بیشتر وحدت ملی ما می شوند، آیا وقتی آن نرسیده است، که، این هشتادوپنج عضو ولسی جرگه ای افغانستان را به مردم ما معرفی نموده، مورد باز خواست قرار دهیم، که نظر به کدام امری در همچو یک وضعیت و حالت بحرانی، هنوز هم با چنین اعمالی تفرقه افگنی می کنند و به مقابل درج کلمه ملت در تذکره های الکترونیکی قَد علم نموده اند؟
جالب تر از همه این میباشد، که، همین هشتادوپنج نفر، یک فرمان تقنینی ریس جمهور را که در ارتباط معاشات و طویل ساختن دوه ای کاری شان است، قبول دارند، اما فرمان تقنینی ۲۴۳ ریاستجمهوری را که براساس آن باید در قانون ثبت احوال نفوس تعدیل آید و کلمه ای ملت افغان، که نماینده گی از وحدت ملت بزرگ ما می کند و بر اساس قانون اساسی مملکت برای هر یک از افراد ملت افغانستان کلمهی «افغان» اطلاق میشود، رد می کنند، چرا؟
این هشتاد و پنج نفر، اگر به امر و اشاره ای رژیم ایران دست به چنین اقدامی نزده اند، پس لطفاً در میدیای افغانی خود شانرا به ملت نشان داده و بگویند، در چنین وضعیتی، اگر قصد تضعیف وحدت ملی و قصد تضعیف نظام نیم بند افغانستان را ندارند، چرا و نظر به کدام نیازی در همچو حالت بغرنج یک بی اتفاقی دیگر را نیز دامن زده اند؟
این هشتادوپنج تَن کی ها اند و چرا این هشتادوپنج تَن سد راه توزیع شناسنامههای الکترونیکی را تهداب گذاشتند؟
---------------------------------------------------------------
به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما