نحوه ی پخش رسانه های داخلی و بیرون مرزی افغانی در بازتاب رویداد ها، گاه دچار توهم یا لغزش هایی ست که شاید عمدی نباشد. اخبار ممانعت مقامات ایرانی از برگزاری مراسم در محل ظاهراً معروف به قبر کوروش، با ادبیاتی از رسانه های دری و پشتو برودکاست شد که کمتر از آسیب فرهنگ سازی های جعلی در جهت تواریخ میان تهی و سخیف آریایی، خراسانی و فارسی نبود.
اصطلاحات و عبارات «کوروش بزرگ» یا کوروش کبیر، «لوی کوروش» یا «ستر کوروش»، که بر اساس طبع عنصر فارس ساخته و پرداخته شده و از فرهنگ استقراضی آن، حالا در تاجیکستان در برابر واقعیت کثیرالقومی آن جا و ارزش های اسلامی، برنامه ریزی می کنند، دل کسانی را سیاه می کنند که می دانند در عقب این بزرگ نمایی، چه خبط و اما آزی نهفته است.
چنان چه تا سالیان دیگر در سایه ی رواج باور های عمق تاریخی غلط که از نصاب درسی تا موسسات فرهنگی ما حاکم اند، اصول تاریخی و واقعی افغانی، تحریف و تهدید می شوند، فضای آلوده ی منطقه، بر اثر خوب و بد فارسیسم، به گونه ای مکدر شده است که با افزایش حجم تحریف و جعلیات، چنانی که آوردم، رسانه های افغانی نیز ناخودآگاه به فرهنگی کمک می کنند که در مهارگسیخته گی چند سال اخیر، بیشتر از همه افغان و افغانستان را تهدید می کند.
جملات میرزا شکورزاده (نویسنده ی تاجیکستانی مقیم ایران) در کتاب «حماسه ی رادمردان خراسان یا پاسخ به کتابچه ی شیطان» در نقد کتاب «سقاوی دوم» را به یاد دارم که «شاه شجاع، وارث تمدنی نیست که در عقب اش کور وش کبیر خوابیده باشد!» این کنایه را در مصاحبه ای از لطیف پدرام نیز خوانده ام. از همان زمان، به اساس حساسیت مساله، مشغله ی فکری یافتم که برای تبیین این ناهنجاری، قسم معمول نکوهش ما که به سطح چند شعار ضد ستمی- سقوی می رسد، هیچ فایده ای ندارد؛ بنابراین با معرفی آثار روشنگر و چاپ کتاب، سعی فراوان کرده ام ستر توهم از برداشت های تاریخی برداشته شود و با نقد سازنده، بیش از همه افغانیت و اسلامیت را حفظ و وقایه کنیم.
فقط در باب آن چه در تاجیکستان و اکنون در میان ستمیان و سقاویان، از بر می شود، زحماتی را متقبل شده ام که با چاپ کتاب «مُنحنی تاریخ» (نقد تاریخ کوروش و هخامنشیان)، نه فقط یک نمونه ی منطقی بود، بل با معرفی آثار متمم، بسیار کوشیده ام باور ها بر اغلاط، از اوج بیافتند و در این افت، فرهنگ جعل و دروغ، رسواتر شود.
معرفی هشت جلد از مجموعه ی 25 جلدی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» که شاهکار مسلمی در زبان دری است، نه فقط مولف بزرگ آن (استاد پورپیرار) را در میان خواننده گان افغان مطرح کرد، بل با مشخصه ی بزرگ تحلیل و واقعیات تاریخی، ثابت می کند پدیده ی تاریخی کوروش و هخامنشیان در منطقه، بدترین توحش عمق تاریخی اند که شاید گونه ای از برداشت سقوی گری باستانی را نیز افاده کند. با معرفی کتاب «جعلیات در پاسارگاد»، به واقعیتی نیز پرداخته بودم که چه گونه در برابر فرهنگی موضع بگیریم که در هر آن خطایی که رسانه یی می شود، بیش از همه، خود ما را تهدید می کنند.
فارسیسم ایرانی با تیغ بُرنده، در همه جای منطقه ی ما در حال تردد است و در افغانستان، بر کسی پوشیده نیست که بیشترین لبه ی این تیغ، در برابر ارزش های افغانی، حرکت می کند. تمامی رهروان این پدیده در افغانستان، از افغان ستیزان مشهور و باپرجایند.
پوشش خبری روز غیر رسمی هفت آبان (هفت عقرب) در ایران که از اثرات بیش از پنجاه سال حاکمیت پهلوی هاست، برای نخستین بار در تقابل جدی در برابر روحانیت اسلامی ایران قرار گرفت. صرف نظر از تفاوت های فقهی جامعه ی ایران (اکثریت اهل تشیع)، اما آن چه از آدرس کوروش و پدیده های تاریخی دروغین در ایران تشیع، مطرح می شوند، بیشتر به منظور تضعیف اسلام و مسلمانان اند.
پس از انقلاب اسلامی ایران که در واقع، پایان حاکمیت بیش از نیم قرن اقلیت قومی فارس بود، جامعه ی ایران، در حال تغییر در مسیر اسلام شیعی، اما ناگزیر بوده است از ایرانیسم و فارسیسم، به منظور تحفظ، جنگ با عراق و دشواری های داخلی، به عنوان پیوست های واقعیتی استفاده کند که با قدرت سادات اهل تشیع در ایران (حالا شش میلیون)، هرچند در حادثه ی مهم اختیار اقتدار از سوی جامعه ی کثیرالقومی ایران آمدند، اما تاثیرات مخرب سیاست های فرهنگی حکومت گذشته، به درستی اجازه نمی دهند حقایق تاریخی، قومی و فرهنگی بیش از نود درصد غیر فارس ها در ایران، در سایه ی حاکمیت اسلامی، جایگاه واقعی قبل از پهلوی ها را به دست آورند.
در اوایل دهه ی هشتاد، باوجود دشواری های رسمیات فرهنگی ایران، مجوز پخش آثار گرانبهای استاد ناصر پورپیرار در ایران، نخستین حرکات فی نفسه ی مهم، اما نه چندان جدی بودند که روحانیت ایران، کوشیده است با تبیین دروغ های تاریخی، آهسته آهسته از فارسیسم، کنار بکشد. هرچند استفاده ی سیاسی در منطقه و نیز تظاهر داخلی به آن، صورتی از استحاله ی سادات اهل تشیع و به اصطلاح فارسی زبانانی را نشان می دهد که فارس زده اند.
ایجاد مانع در منطقه ی پاسارگاد در ایران، نخستین نشانه ی مهم از تغییر سیاست های دولتی ست که نشان می دهد موج افشاگری های فرهنگی در ایران که با نام های بزرگانی چون استاد پورپیرار، قبلاً مجال نمی یافت، وارد مرحله ی دیگری شده است.
محوطه ی تاریخی پاساردگارد با جعلیات بزرگی که وارد کرده اند، حالا در قبول عوامی که آگاهی زیادی ندارند، چیزی به نام قبر کوروش به اصطلاح کبیر شده است. نام کوروش که تا قبل از پهلوی ها در ایران، همانند بسیاری از مفاهیم سخیف دیگر- چون آریایی، ناشناخته بود، بر اثر سیاست های مشخص اسلام ستیزی به تاریخ، صادر می شود. بنا های مشابه قبر کوروش در تمام حوزه ی مدیترانه وجود دارند که با تحقیقات گسترده، تاریخ، هنر، فرهنگ و ماضی کلنی های یونانی- هلنیسم را ثابت می کنند. چنین بنایی، به هیچ صورتی مقبره شناخته نمی شود. در ایران بر اثر باور های غلط و عوارض ناشی از روشنگری ها، اجازه نداده اند در قبر به اصلاح کوروش، چه نهفته است. هراس از نبش قبر، واقعیت دیگری ست که حالا آسیب ها متوجه روحانیتی می کنند که در تقابل با جهالت، فراموش می کردند هیاهو برای خلیج فارس که با دربرگیری کلمه ی عربی خلیج، در حوزه ی احاطه ی عربی، تناقص در مسایلی را پیش می آورند که با حصارکشی در اطراف بزرگ ترین دروغ تاریخی (قبر کوروش)، ناخواسته مجبور اند روند روشنگری به واقعیت های تاریخی را برای تحفظ ارزش های اسلامی، شتاب بخشند.
برای معلومات بیشتر، خواننده ی افغان را به مطالعه ی کتاب «جعلیات در پاسارگاد»، دعوت می کنم. قبلاً این کتاب را با همین نام، معرفی کرده ام که مقاله اش در دنیای مجازی افغانان، دستیاب می شود. در ضمن بار دیگر تذکر می دهم کتاب «مُنحنی تاریخ» که سال قبل در کابل منتشر و اکنون در کتاب فروشی دانش به فروش می رسد، افغانان را در اخذ آن واقعیت های تاریخی کمک می کند که در این کتاب، با تبیین دروغ های شخصیتِ به اصطلاح کوروش کبیر و سلسله ی هخامنشی، دقت ما در تحفظ ارزش های تاریخی و جهانی افغانی بیشتر می شوند. در کُل، اگر راغبان به روشنگری های تاریخی، آثار بیشتر بخواهند، روشنگری های استاد ناصر پورپیرار، بی نهایت عالی اند. در مقاله ی «تاریخی که باید بخوانیم»، هشت جلد از شاهکار تاریخی «تاملی در بنیان تاریخ ایران» را معرفی کرده ام که ضمیمه ی لینک دانلود رایگان این کتاب است. این مقاله، توفیق انتشار در رسانه های افغانی را یافته است و ممد خوب در جهت شناخت جعلیات تاریخی پیرامون کوروش و سلسله ی هخامنشی می باشد.
خدا کند در این جو (تقابل روحانیت با جهالت)، صدور نشریات روشنگر ایرانی، به گسترده گی وارد آن بازار های منطقه شود که از رهگذر بیش از نیم قرن حاکمیت پهلوی ها، به گونه ی بسیار جدی در آلوده گی های فکری در افغانستان و تاجیکستان، نقش دارند.
یادآوری:
از طریق لینک زیر، کتاب «جعلیات در پاسارگاد» را رایگان دانلود کنید!
http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=95nmwmkf.pdf
شرح تصاویر:
شماری از جوانان گمراه فارس (به لحاظ فکری) را مشاهده می کنید که در برابر بنای تاریخی یونانی که به جعل، مشهور به قبر کوروش شده است، سجده و نیایش می کنند. سمبول های این فرهنگ ضد اخلاقی، ضد انسانی و ضد اسلامی، نمونه های دیگری از معضلات فکری ایران را نشان می دهند. متابعان این فرهنگ، از بدترین دشمنان ارزش های اسلامی و غیر فارسی در منطقه به شمار می روند.