پاکستان که برای من، فقط از مدرک پشتون ها و بلوچ ها، قابل درک می باشد، به یکی از بدترین چالش های آبادانی، اقتصادی و امنیتی ما مبدل شده است. حکومت داران ما همیشه اذعان می کنند ثبات در افغانستان، به نفع پاکستان است، ولی هرگز در پی دلیل منطقی صحبت های خود نیستند. پاکستان، هرگز به ثبات افغانستان، علاقه مند نیست و این مساله را فقط در حد تبلیغات، دنبال می کند.  

ثبات افغانستان برای پاکستان، حکم زهر دارد. بسیاری فکر می کنند بازار های افغانستان و یا منابع طبیعی در زمان آرامش، پاکستان را کمک می کنند وضعیت خود را بهتر سازد. تجربه، عملاً ثابت ساخته است که پاکستان در کنار استفاده از این موارد، بیشتر از بحران افغانستان استفاده می کند. پاکستان، بسیار به منابع طبیعی ما که در حد آب هاست و بازار های داخلی که در مقابل نفوس آن کشور و در برابر بازار های داخلی آنان ناچیز می شود، اهمیت زیادی نمی دهد. تنها مشغله ی آنان ثبات ماست. این کشور، چنان چه بار ها    آورده ام با تعقیب روش های استعماری کهن، در راهی قرار دارد که انجام آن اگر چنین بماند، می تواند گسست باشد. حل این معضل، بیشتر در سهم دهی اقوام آن کشور به صورت واقعی در قدرت و تامین منافع حقیقی آنان خواهد بود. در صورتی که چنین جوی به جود نیاید و پاکستانی ها میلی به آن ندارند، چرا افغانستان را با ثبات آن، از دست دهند. برای این مشی در کنار کالا های تجارتی، مخالف مسلح، القاعده و بحران های خود را نیز صادر می کنند. آنان برای دور نگه داشتن اذهان اقوام محروم پاکستان از مشکلات داخلی، آنان را در مسایل دیگری گرفتار کرده اند.  

ببینید! یک طالب پاکستانی برای مبارزه با کفر و بدعت، صد ها کیلومتر دورتر از وطن اش، به افغانستان می آید و با همدستی مخالفان مسلح، جلو آموزش دختران و زنان را    می گیرد. آنان مردم را به بهانه ی دین، از دانش و علم محروم می کنند، ولی در چند کیلومتری خانه های آنان در پاکستان، از وجود روسپی خانه ها، دب گری ها، شراب فروشی ها، نمایش فلم های پورن در سینما ها، فساد هنرمندان زن و مرد پاکستانی در لالیوود، خبر نمی شوند که چه گونه دختران سینمای پاکستان برای رقص به لندن و فرانسه می روند و به نماینده گی از کشور شان می رقصند.  

طالبان پاکستانی، صد ها کیلومتر دور تر به افغانستان برای اسلامخواهی می آیند؛ در کشوری که حتی در زمان حضور روس ها نیز کسی جرات نداشت علناً شراب بفروشد و فسادخانه بسازد. مراکز فساد در آن زمان، بسیار پنهان بودند و تنها مکان های خاص شمرده می شدند.  

با برشمردن صد ها نمونه می توان دریافت که چه طور پاکستان از ثبات در افغانستان، هراس دارد و چه گونه دینمداران فریبکار و فریبخورده گان شان می توانند از ثبات در افغانستان، راضی باشند؟ 

در پاکستان، تمام مسایل از سوی دستگاه حکومتی- پنجابی اداره می شود و کسی مجالی برای فعالیت دلخواه ندارد؛ جز آن چه حکومت پاکستان بخواهد. بنابراین، روابط ما با پاکستان، نیاز به تجدید نظر جدی دارند.