نه ارگ ریاست جمهوری، و نه هم هیچ ارگان دولتی-حکومتی افغانستان حق آنرا دارند که با مفسدین اداری پانزده سال اخیر وارد معاملاتی غیر قانونی گردند!
در قدم اول، مفسدین اداری "جمعیت اسلامی" باید هر چه زود تر به محاکمه کشانیده شوند!
نه تنها مفسدین اداری جمعیت اسلامی بلکه جمله مفسدین اداری پانزده سال اخیر باید به محاکمه کشانیده شوند و ثروت های غیر قانونیی را که در پانزده سال اخیر از راه های غصب زمین های دولتی، تاراج پول های اعمار مجدد افغانستان، تاراج عایدات دولتی، تاراج ملکیت های شخصی مردم، تاراج پول های پروژه های عمرانی برای افغانستان، وغیره راه های غیر قانونی بدست آورده اند، باید هر چه زود تر، تکرار صورت می گیرد، هر چه زود تر، تاکید صورت می گیرد، هر چه زود تر به خزانه ای بیت المال تحویل داده شود!
جای مفسدین اداری میز محاکمه و زندان می باشد، ونه میز های مذاکراتی ارگ و قصر های به اصطلاح سپیدار و یا سیاهی دار!
ارگ نه، بلکه محاکم جزایی و مسولین مبارزه با فساد اداری باید به "گفتوگو" با عطا محمد نور و دیگر مفسدین اداری پانزده سال اخیر بپردازد!
کدام به اصطلاح "جمعیت اسلامی" حمایتش را امروز از گفتوگوهای عطا محمد نور با ارگ ریاست جمهوری اعلان می کند؟
- همان جمعیت اسلامیی که ریًس اش صلاح الدین ربانی با جمله اعضای فامیل اش در ظرف یکونیم دهه ای اخیر همه به میلیونران تبدیل شدند؟ از کدام طریق؟
- همان جمعیت اسلامیی که ریًس اجراییه اش عطا محمد نوردر ظرف یکونیم دهه ای اخیر به میلیونر تبدیل شد؟ از کدام طریق؟
- همان جمعیت اسلامیی که مثلاّ تورن اسماعیل خانش در هرات، مثلاٌ جایداد و مالکیت غبدالمجید خان زابلی را به نام خود و یا به نام یکی از اقارب نزدیک خود ساخت؟ چرا؟
- همان جمعیت اسلامیی که عبدالله عبدالله اش به حیث ریس اجراییه ای حکومت افغانستان، دانسته و یا نا دانسته پلان های را که رژیم ایران تحت نام و پوشش تمرکز زدایی برای تخریب و تضعیف دولت و حکومت افغانستان طرح ریزی نموده است، و از طریق عبدالله عبدالله آنرا به شکل رسمی از داخل افغانستان، آن آواز را بلند می کند؟ چرا؟ مگر عبدالله عبدالله می خواهد با این طرح تخریبی رژیم ایران، عطا محمد چور را در بلخ از میلیونر به میلیاردر تبدیل کند؟ و یا اینکه در هرات کدام منزل دیگر آقای مجید زابلی را به نام تورن صاحب اسماعیل جان سررشته دارد؟
-ـ اینکه آقای یونس قانونی، میدان هوایی دوبی، بکس های مملو از پول های مردم فقیر افغانستان، طلا پوش ساختن فرزند آقای یونس قانونی از پول های مردم فقیر افغانستان، و هزاران موضوع دیگری دامنگیر "جمعیت اسلامی" افغانستان می باشد، مرتبط به اعمال و کردار اعضای برجسته ای "جمعیت اسلامی" مثال های اند که به شکل "مشت نمونه ای خروار" در اینجا اندکی از آن یاد آوری صورت گرفت، که البته این مرتبط به دور افشانی های نسل اول به اصطلاح "جمعیت اسلامی" افغانستان ، البته این همه جمع جمیعی اعمال و کردار شورای نظارش، می شود.
- پرابلم دیگری را که به اصطلاح جمعیت اسلامی افغانستان در ذهن نسل دومی خود تزریق نموده است، ایران محوری های محیلانه، خراسان بازی های مضحک و افغان زدای های محیلانه می باشد که از کانال تبلیغات و میدیای ایران محور تغذیه گردیده و اتحاد و وحدت افغانها را تخریب و تضعیف می کند.
نسل دومی جمعیت اسلامی افغانستان از طرق میدیای ایران محور آنچنان مورد تغذیه مغزی سانسور شده، قرار گرفته اند، که عقده مندانه به مقابل قانونیت، به مقابل قانون اساسی افغانستان، عقده مندانه به مقابل افغانیت و اتحاد و وحدت اقوام شریف افغانستان برخورد های عقده مندانه و مخرب را پیشه گرفته اند!
نسل دومی به اصطلاح جمعیت اسلامی افغانستان را که از کانال ها، شبکه ها و چینل های میدیای ایران اکثرا تحت پوشش های "فرهنگ مشترک"، "مدنینت مشترک"، "تاریخ مشترک"، "زبان مشترک"، "دین مشترک"، "حوزه فرهنگی مشترک"و نه می دانم چه و چه مشترک، چنان تحت شست و شوی مغزی داده شده اند، که امروز اکثر شان به همان تبلیغات ماهرانه و محیلانه ای رژیم های ایران، به همان تاریخ های تحریف شده ای رژیم های ایران، به همان خراسان بازی های مضحک، به همان آرین بازی های مغرضانه، دوشادوش ستمی های افغانستانی کله می جنبانند و به وحدت ملی اقوام شریف افغانستان ضرباتی مخربی وارد می کند.
بهترین مثال این نوع نسل دومی های جمعیت اسلامی را میتوان در پیکر عقده مندانه ای عبدالمجیب ا لرحمن رحیمی سخن گو و یا سخن پرداز و یا هم سخن آرای عبدالله عبدالله ریس اجراییه به مشاهده گرفت:
عبدالمجیب ا لرحمن رحیمی خود را از یک نسل پیشتر جمعیتی معرفی می کند، وی می گوید که نه تنها خودش بلکه جناب محترم پدرش نیز جمعیتی تشریف داشتند ، در عین حالی که آقای مجیب الرحمن رحیمی ، به حیث سخن گو و یا سخن پرداز و یا هم سخن آرای عبدالله عبدالله ریس اجراییه مملکت، در قصر سپیدار لمیده است، ویکی از پست های نسبتاٌ کلان حکومتی افغانستان را با معاشکی نسبتاٌ دبل دارا می باشد، و از خیرات سر اطفال فقیر و مردم مظلوم افغانستان به همچو چوکی و مقام رسیده است، مگر زمانی که با دوستان آخوندی ایرانی اش، در تهران وارد مذاکره میشود، از ایجاد افغانستان از تاسیس افغانستان شکوه سرایی می کند.
اگر این همان عقده ای که "جمعیت اسلامی" افغانستان ، برای نسل دوم خود به میراث گذاشته است، نیست، پس چیست؟
مگر آقای مجیب الرحمن رحیمی و بسته دار و دسته ای جمعیتی و ستمی اش قانون اساسی مملکت را نمی دانند؟ مسلماٌ که می دانند!
آیا قانون اساسی مملکت تاکید بر آن ندارد که هر که از افغانستان است، افغان است! مگر آقای مجیب الرحمن رحیمی و بسته دار و دسته ای جمعیتی و ستمی اش اهمیت پروسه ای قانونیت را نمی دانند؟ مسلماٌ که می دانند!
دو باره همان سوال بالایی: اگر این همان عقده ای که "جمعیت اسلامی" افغانستان ، برای نسل دوم خود به میراث گذاشته است، نیست، پس چیست؟
موضوعی مضحکی را که عطامحمد نور، "نصف سفارت های دنیا را" از حکومت افغانستان می طلبد، میتوان از عدم اطلاع عطامحمد نور، از بخش صلاحیت های یک کشور تلقی نمود، مگر موضوعی مضحکی را که آقای مجیب الرحمن رحیمی و بسته دار و دسته ای جمعیتی و ستمی اش اظهار می کنند، با وجود تحصیلاتی نسبی که دارند، چه می توان تلقی کرد؟
زمانی که می گویند: اولاٌ تذکره های ما را شناسنامه بگویید، و ثانیاٌ خلاف قانون اساسی مملکت، کلمه ای افغان را در آن ننویسید، بخاطری که "فرهنگ مشترک"، "مدنینت مشترک"، "تاریخ مشترک"، "زبان مشترک"، "دین مشترک"، "حوزه فرهنگی مشترک" با کشور ایران این موضوع را اجازه نداده است!
موضوع آخر اینکه: "حمایت جمعیت اسلامی از گفتوگوهای عطا محمد نور با ارگ ریاست جمهوری"یعنی چه؟
حمایت "جمعیت اسلامی" از گفتوگوهای عطا محمد نور با ارگ ریاست جمهوری افغانستان چه معنی می دهد؟
یعنی کدام "جمعیت اسلامی" حمایت می کند، عطا محمد نوری را که با ریاست جمهوری افغانستان گفتوگوهای داشته باشد!
البته باریکی موضوع در این است، و یا جالب این است، که همان "جمعیت اسلامی"
که گاهی از "گفتوگوهای" عطا محمد نور با ارگ ریاست جمهوری افغانستان و زمانی هم از "مذاکرات" عطا محمد نور با ارگ ریاست جمهوری افغانستان حمایت می کند!
کدام عطا محمد نوری را "جمعیت اسلامی" حمایت می کند؟
همان عطا محمد نوری را که، در کشور جنگزده و فقیری که دیشب از شدت سرمای زمستان، فقط دیشب، و صرف از شدت سرمای زمستان، بیشتر از هفتاد و چند نفر جان های ناتوان ضعیف و لاغر شان را از دست داند، صرف در ظرف چند سال خود را از راه ها وطرق غیر قانونی میلیونر دالری و میلیاردر افغانی ساخته است!
جالب این است که همچو یک لاشخوری که حق هزار و یک غریب و غربه را خورده و از طرق لاشخوری و مردار خواری خود را به پول های اطفال فقیر و بی نوا رسانیده است، گاهی خود را "اعیار" می خواند و گاهی هم "مجاهد".
محاکم شفاف و عادلانه باید به همچو لاشخوران و مردارخوران کم سواد بفهماند که نه اعیاری اند و نه مجاهدی، بلکه لاشخوران و مردارخورانی اند که هر چه زودتر پول های غریب و غربه را، پول های اطفال فقیر و بی نوا را، دارای های بیت المال را هر چه زود تردوباره به خزانه ای واقعی بیت المال مسترد گردانند!
----------------------------------------------
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما