مزدوران فارس و میدیای ایران محور که از پانزده سال بدینسو در میدیای نوساخت افغانستان نفوذ قابل ملاحظه ای را به دست آورده اند، امروز شدیداٌ در پی تخریب و تضعیف دولت و حکومت افغانستان اند:
در قدم اول میدیای ایران محور در داخل افغانستان، افغانستان را یک کشور اشغال شده توسط ایالات متحده امریکا تعریف نموده و دولت و حکومت افغانستان را یک پروژه ای امریکایی ترسیم نموده، در عین حال با آله سازی های زبانی و افزار سازی های مذهبی-دینی در بین مردمان شریف افغانستان و در بین اقوام شریف افغانستان تفرقه افگنی های محیلانه و ماهرانه ای را به پیش می برد، که باید این اعمال مخربانه و مضر هر چه زود تر به ارزیابی های علمی و تحت تحقیقات دقیق علمی گرفته شوند!
رژیم آخوندی ایران بلخصوص در پانزده سال اخیر نه تنها یک بخش وسیع میدیای جدیدالتاسیس افغانستان را به حیث بلند گوی منافع ملی و منطقه گرایی های خودش تبدیل نموده است، بلکه با دادن شُست وشویی مغزی یک تعدادی وسیعی از وطنداران عزیز ما در پوهنتون ها، "مراکز اکادمیکی" و حتی کتابخانه های جدیدالتاسیس افغانستان شدیداٌ رخنه نموده و بدان ذریعه نفوذ زیادی را در اذهان هموطنان جنگزده و رنجدیده ای ما اختیار نموده، و عده ای کثیری از هموطنان عزیز ما را تحت تاثیر تبلیغات و پروپاگند خواسته های ایران فرو برده است:
۱. در رابطه با آله سازی مذهبی ایران در بین افغانها:
مثلاٌ آیا این یک تصادف محض میباشد که یک تعداد از هموطنان عزیز ما عکس های رهبران سیاسی کشور ایران را، و آن هم به حیث رهبران مذهبی خود، بالای شانه های شان، در کوچه های کابل نقل می دهند و در ضمن شعار های خمینی رهبر، خمینی رهبر را زمزمه می نمایند؟
آیا خمینی یک رهبر سیاسی ایران بود و یا یک رهبر مذهبی ایران؟
هرگاه خمینی یک رهبر سیاسی ایران بوده باشد پس سوال در این است که چطور، چگونه، به چه شکلی، و با کدام مهارتی، بلاخره چسان و روی کدام اهدافی یک رهبر سیاسی یک کشور همسایه به حیث یک رهبر مذهبی در ذهن یک تعداد از هموطنان عزیز، زحمتکش و رنجدیده ای ما تزریق گردیده و تهنشین گردانیده شده است؟
بدون شک که این نوع عمل و یا این نوع اعمال از طُرق مختلفه ای سیاست های زبانی فاشیزم زبانی فارس در ذهن یک تعداد از هموطنان عزیز ما تزریق گردیده و تهنشین گردانیده شده است!
یک تعدادی از مزدوران اجیر کشور ایران دربدل پول و با پُر کردن جیب های شان این طرح های محیلانه و زیرکانه ای سیاست زبانی کشور ایران را تحت پوشش کالای فرهنگی، تحت پوشش های تاریخ های تحریف شده و جعلی، تحت پوشش های "ادبیات مشترک"، "فرهنگ مشترک"، "مدنیت مشترک"، و بلاخره تحت پوشش های "مذهب مشترک و دین مشترک" در داخل افغانستان جنگزده ای ما وارد نموده، یک تعداد هموطنان بیچاره و مظلوم ما را در دام های حیله و تزویر فارسیزم ایران اسیر و گرفتار گردانیده اند! چنانچه در شرایط، حالت و وضعیتی که بی عدالتی ها، فساد اداری، جنگ وجدل ها، بی کاری، فقر اقتصادی، فقر معنوی فضای وسیع افغانستان عزیز ما را تحت شعاع خوش قرار داده است، این نوع اعمال تفرقه اندازانه برای کشور ایران و مزدوران افغانستانی اش کاری دشواری نبوده و نیست!
قانون اساسی افغانستان عزیز از زبان دری به حیث یکی از زبان های رسمی افغانستان صحبت دارد، در حالی که فاشیزم زبانی فارس و سیاست زبانی کشور ایران سورنای اصطلاح "فارسی" را در گوش هموطنان عزیز ما پُف پُف دارد، چرا؟
از کانال های میدیای ایران محور در داخل افغانستان عزیز ما، تحت پوشش آزادی مطبوعات و آزادی بیان، محتویات تفرقه افگنانه در بین اقوام شریف مملکت ما پخش و پروپاگند می گردد، چرا؟
ریس جمهور علمگرای ما که اصلاٌ تعصب و تبعیض را نمی شناسد، از کانال های مزدوران کشور ایران به اسم "قومگرا و قبیله گرا" توهین می شود، چرا؟
آیا ما در جهان قبیله گرایی شدید تری را، نسبت به قبیله گرایی قبیله ای فارس سراغ داریم؟
پس اگر ما در جهان قبیله گرایی شدید تری را، نسبت به قبیله گرایی قبیله ای فارس سراغ نداشته باشیم، چرا مزدوران فارس در داخل افغانستان از این اصل بی خبر نگاه داشته شده اند؟ آیا این خود دلالت به همان تغذیه ای مغزی سانسورشده، ندارد که فاشیزم زبانی فارس آنرا از از کانال های میدیای ایران محور در داخل افغانستان عزیز ما، تحت پوشش تحت پوشش کالای فرهنگی، تحت پوشش های تاریخ های تحریف شده و جعلی، تحت پوشش های "ادبیات مشترک"، "فرهنگ مشترک"، "مدنیت مشترک"، و بلاخره تحت پوشش های "مذهب مشترک و دین مشترک"، در داخل افغانستان جنگزده ای ما، تزریق و پروپاگند می دارد؟
همین طوری که ما باید به مقابل جنگ افروزی ها، صحگُریزی ها، فساد اداری، بی عدالتی های اجتماعی و قانونشکنی ها در داخل افغانستان عزیز به مبارزه و مجادله ای جدی بپردازیم، باید در مقابل مزدوران ایران و پاکستان نیز از یک مبارزه ملی و وطنی دریغ نه نماییم!
بلخصوص اینکه کشور ایران دولت و حکومت افغانستان را یک پروژه ای امریکایی تلقی می نماید، ودر عین زمان در پی امتیاز طلبی ها و توسعه طلبی های منطقوی نیز می باشد، و در بی نظمی افغانستان به دلیل بی آبی هایی مناطق سرحدات دریای هلمند نیزعلاقه دارد، باید هر چه دقیقتر متوجه مداخلات محیلانه ای آنکشور و همچنان متوجه تخریبات مزدوران آنکشور در داخل افغانستان باشیم!!
-------------------------------------------------
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما