در نزد کسانیکه در روز 8 مارچ، عربده می کشند که زنان باید کار کنند، در نزد این ها، زنان که در خانه کار می کنند، زنان بیکار هستند(؟!!)

در منطق این تروریست های آمریکایی و دیگر شرکای جرمی شان که در 20 سال گذشته، بخاطر حقوق زنان در افغانستان، هر صبح و شام، ناله و داد و فغان و واویلا سر می دادند:

- زنیکه نه ماه جنین خود را حمل نموده و بالآخره تولد می کند، زنی بیکار است.

- زنیکه در سنگر انسان ساز خانه، انسان می سازد، زن بیکار است.

- زنیکه بالای گهواره طفل خود بیدار خوابی نموده و از انسانیت پهره داری می کند و با یک دست خود گهواره را تکان داده و با دست دیگر خود جهان را تکان می دهد، زن بیکار است.

- زنیکه تدبیر امور منزل را به عهده دارد، زن بیکار است و در نتیجه نیمی پیکره جامعه فلج است!

در نزد اینها زن وقتی کار کرده است که:

- جنین خود را سقط نموده و بکشد و برود و در دفتر یکی از این جنایتکاران، سکرتر خصوصی شود.

-یا در کدام نهاد، سخن گوی شود.

- یا در پرده تلویزیون و در تریبون کنسرت ها رقص کند و آواز بخواند.

- یا در برابر انظار عمومی خود را برهنه نموده، ورزش و یا شنا کند.

- یا تولیدات تجارتی شرکت های کاپیتالیستی خونخوار را، إعلان کند و در پرده تلویزیون، قوطی نوشابه، قوطی شامپو، قوطی صابون، کریم دندان و حتی کاغذ تشناب را بدست گرفته اعلان و تعریف کند تا مشتری جلب نماید.

- یا تصویرش بر پوش مجله ها و بر بوت، بر جوراب، برکمود تشناب و حتی بر قوطی کاغذ تشناب و...، چاپ شود تا مشتری ها با علاقه مندی آن را بخرند.

و بعد ازینکه این همه خشونت و توهین و تحقیر را علیه زن مرتکب شدند، این جاست که در منطق این زن ستیزان، زن کار کرده است و با کمال افتخار در رسانه ها اعلان می کنند که فلان زن شجاع، تابو شکنی نموده و استعداد خود را این چنین به نمایش گذاشت.

- به کار گماشتن زنان در بیرون خانه بدون ضرورت، چرخه اقتصاد را فلج می سازد.

ببینید!

اگر در جامعه 1000 فرصت کاری باشد و1000 مرد بیکار، تا هنگامیکه همه این مردان به کار گماشته نشده اند، توظیف نمودن زن جائز نیست، زیرا قوامت مالی مربوط به مرد است، ودر معاملات و داد و ستد اجتماعی، پول از طریق مردان به دست زنان می رسد، و اگر این پول مستقیماَ و بدون واسطه مردان، به دست خود زنان تسلیم داده شود، در این صورت پول از گردش طبیعی خود باز می ایستد و در نتیجه چرخه اقتصاد از گردش می ایستد.

و حتی به کار گماشتن زنان بدون ضرورت، به معنی به بیکاری سوق دادن یک مرد و به بی شوهری سوق دادن یک زن نیز، می باشد.

زیرا زن می‌پذیرد با حقوق کم، در بیرون کار کند، زیرا نیازهایش فردی است و مسئولیت تشکیل خانواده و تأمین نفقه اعضای فامیل را بر دوش ندارد و این باعث می‌شود حقوق و معاش کاری پایین آید و فرصت‌های کاری برای مردان کم شود، در نتیجه، مرد هم نمی‌تواند کار پیدا نموده و ازدواج کند، یعنی شمارِ دختران بی‌شوهرِ سِن‌بالا و مردانِ بی‌کار افزایش می‌یابد.

خلاصه اینکه هر زنی که وظیفه می‌گیرد، دو مشکل به وجود می‌آید:

1- یک مردی که وظیفه پرداختن مهر و تأمین نفقه را به دوش دارد، بیکار می‌شود.

2- در مقابل یک دختر مجرد مانده و سالخورده می‌شود.

باز در عین وقت می بینیم که این مدافعین دروغین حقوق زن، به هر اندازه که زنان را برهنه نموده و به بازار کار و به تریبون های رقص و موسیقی و به حوض های آب بازی بکشند و به هر اندازه که زن و مرد را به جان هم بیندازند و به هر اندازه که خانواده ها را از هم بپاشند، با آنهم غریزه ددمنشانه شان علیه زنان اشباع نمی شود و شعار بیشتر می دهند و از زنان کار بیشتر می خواهند و خشونت خانوادگی بیشتر می خواهند، گویا تصمیم گرفته اند تا اینکه نسل انسان را در زمین، منقرض نکرده اند، از برهنه نمودن بیشتر زنان و از فروپاشی بیشتر خانواده ها و از به جان هم انداختن زنان و مردان بیشتر، باز نه ایستند.

واین زنان غرب زده و فمینیست که در کوچه ها و جاده ها، شعار کار و آزادی سر می دهند، و عربده می کشند که ما نباید در کنج خانه بندی باشیم، ما باید کار کنیم و خود کفا باشیم، طرح اقتصادی این زنان، از چارچوب تن و اندام شان، فراتر نمی رود.

خلاصه اینکه این زن ستیزان، زنان را برای کار از خانه بیرون راندند، و این زنان، نیم مردان را به بیکاری سوق دادند، و این مردان بی کار نیز به نوبه خود نیم زنان جامعه را به بی شوهری سوق دادند، راه‌ حل منطقی و طبیعی این است که هر کاری به اهلش سپرده شود و هر چیزی به جایش برگردد.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که مسئولیت نفقه فرزندان، پدر و مادر و شوهرش و حتی مسئولیت نفقه خودش را نیز از دوش وی برداشته و بر دوش شوهرش گذاشته است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که در حالیکه مسئولیت نفقه هیچ کسی را زنان به عهده ندارند، با آن هم برای زنان، در میراث بجامانده از شوهرش، برادرانش فرزندانش و پدر و مادرش، سهمی تعیین نموده است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که زنان با وصف این که هیچ مسئولیت مالی به عهده ندارند، با آنهم اسلام برای زن، مهر تعیین نموده و شوهرش را مکلف به پرداختن آن نموده است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که احسان و نیکویی نمودن فرزندان به مادر را در مرتبه اول و دوم و سوم قرار داده و پدر را در مرتبه چهارم گذاشته است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که در صورتیکه محرمی با زن نباشد که از وی حمایت نموده و خدمت او را بکند، ادای فریضه حج را از زنان ساقط نموده است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که نکاح زن را بدون ولی و شاهدان، درست نمی داند، تا زن در قسمت نسب فرزندانش مورد تهمت و سوء ظن قرار نگیرد.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که کسانی را که با عزت و آبروی زنان، بازی نموده و به زنان تهمت می بندند، همچو عناصر را هشتاد شلاق می زند و شهادت شان را نیز هرگز قبول نمی کند.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که اعلان می کند هر مرد که در راه دفاع از عزت و آبروی فامیلی خود که همان خانمش است، کشته شود، او شهید است.

اسلام زنان را تکریم و بزرگداشت نموده است که حتی بعد از مرگ نیز، تعداد پارچه های کفن زنان را بیشتر از پارچه های کفن مردان قرار داده است.

اکنون بیایید باهم سری به آپارتاید جنسیتی غربی ها بزنیم!

- غربی ها فقط در ساعات معین از روز برای زنان خود اجازه حرف زدن می دادند، و در دیگر اوقات، با کمال وحشیگری دهن زنان را با ماسک های فلزی که این ماسک ها زبانی فلزی نیز داشت، با فرو بردن این زبان فلزی در دهن زنان، ماسک را بر دهنشان می بستند تا زنان نتوانند زبان خود را حرکت داده حرف بزنند.

-اشغالگران غربی بعد ازینکه در قرن ۱۹م جهان اسلام را در زیر یوغ استعمار خود کشیدند، مردمان کشور های مستعمره خود را به کار های شاقه مجبور می کردند و بخاطریکه این کار گران هنگام کار طاقت فرسا در کشت زار ها و باغ های که محصولات آن را استعمارگران تاراج می نمودند، نتوانند غذا، میوه و یا سبزیجات بخورند و همچنین نتوانند اشعار حماسی و آزادی خواهی را زمزمه کنند، با قساوت و بی رحمی تمام، بر دهن این کارگران مظلوم، ماسک های فلزی را بسته نموده و زنجیرهای ثقیل و سنگین را در گردن شان تاب می دادند.

- اشغالگران هنگامیکه در جنگل های آفریقا، برای شکار تمساح می رفتند، از کودکان آفریقایی، بجای طعمه به دام انداختن تمساح، استفاده می کردند به این شکل که کودک را در کنار در یا بر درختی می بستند تا تمساح برای بلعیدن وی بیاید و خود در گوشه ای در کمین می نشستند و هنگامیکه تمساح می آمد و کودک را می بلعید و این جنایتکاران، از تماشای صحنه بلعیدن تمساح، کودک آفریقایی را، لذت می بردند و بعد تمساح را شکار می کردند.

بعد این ها هستند که با دیده درایی عجیبی، از بالای تریبون لانه تروریستی سازمان ملل برای ما در باره حقوق زنان و حقوق بشرسخنرانی می کنند.