آئین مسخره مسیحیت غرب آدم کش و فرهنگ افسانه پرست و مرتجع این شرارت پیشگان، با تنیدن افسانه بابا نوئل برای کودکان شان، کودکان خود را از همان مرحله خرد سالی، با افسانه گویی و خرافات پرستی و وابستگی با جهان اوهام و خرافات و تخیلات، تربیه نموده و ذهنیت شان را برای پذیرش هر گونه چرندیات و یاوه سرایی و بذله گویی، آماده می کنند، تا در آینده به هر اندازه یاوه سرایی، چرندیات، بذله گویی، خرافات، أوهام، افسانه گویی، شرک، جعل، تزویر، دروغ، تحریف، تبدیل، ارتجاع، تناقض گویی و ... که تروریزم صلیبی و مسیحیت غرب جنایتکار، این همه را در خود دارد، کودکان شان در آینده باید این همه را بپذیرند، و هنگامیکه در آینده هرزه گویی و انترمنتری مانند دموکراسی، سکولاریزم، پلورالیزم، اومانیزم، فمینیزم، مدرنیزم، اگزیستانزیالیزم، جامعه مدنی، حقوق بشر، حقوق زنان، تساوی جندر و ... را بالای شان زمزمه نمودند، چشم بسته این همه دروغ ها را می پذیرند زیرا ذهنیت شان برای پذیرش هر گونه دروغ و خرافات و خیالبافی و یاوه سرایی و بذله گویی، قبلا آماده گردیده است!

قصه بابا نوئل، یکی از همین هزاران دروغ و خرافات گویی مسیحیان است و این قصه ازین قرار است که می گویند یک شب پیش از عید کرسمس، شخصی به نام بابا نوئل که به شکل یک مرد چاق، با ریش سفید، لباس سرخ و سوار بر گادی که گوزن‌ها آن را می کشند، از یک منطقه پر برف پرواز می کند و سراسر اروپا، آمریکا، کانادا و... را طی می کند و از راه دود کش، وارد خانه ها می شود و در داخل جوراب ها و بوت های کودکان، برای شان هدایا، تحفه ها و وسائل بازی می گذارد.

شب بعد ازینکه کودکان در خانه و یا بهتر بگویم در مسافر خانه شان و یا در انبار خانه ای به نام کودکستان، خواب نمودند، بزرگان حاضر در آنجا، با دست خود در داخل جوراب ها و بوت های کودکان، پول، تحفه و وسائل بازی می گذارند، فردا کودکان چون آن را می بینند، به موجودیت همچو یک شخص خیالی، باورمند و علاقه مند می شوند.

حتی کودکان از فرط علاقه مندی زیاد، جوراب ها و بوت های خود را بر میخ هایی در بالای بستر خوابشان می آویزند.

به کودکان خود نیز می گویند:

خانه بابانوئل و کارخانه اسباب بازی‌ سازی اش، در قطب شمال قرار دارد و در آن جا بابانوئل و مامانوئل با همکاری پری زادها، این وسائل بازی و تحفه هارا می سازند!

این است دین و فرهنگ کشور های که خود را پیش آهنگان، علم و دانش، ترقی و پیشرفت جا زده اند.

این است تمدن خرافات پرست و یاوه سرا، که اکنون می خواهند این ارتجاع و افسانه گویی خود را در قالب یاوه سرایی دیگری به نام (کثرت گرایی دینی و نواندیشان دینی) بر مسلمانان نیز تحمیل کنند.

تروریزم غربی با این وابستگی خود با جهان اوهام و خرافات، حتی انسان های ماقبل تاریخ را شرمانده است.

در بیست سال گذشته همین خرافات پرست ها و یاوه سرایان و همین باندهای از دزدان سیمینار دیده بودند که پاراشوتی آمدند و خود را متخصص و متفکر و نابغه و مترقی و روشن فکر و حقوق دان و... جازده، و ثروت های ما را، چنگیز گونه، چپاول نموده و دوباره فرار نمودند.