بسم الله الرحمن الرحیم
بررسى آیات و روایات قرآنی ٫قرآن کریم که از علم بحث میکند
قل هل یستوى الاعمى والبصیر ام هل تستوى الظلمات والنور
تمام آیات و روایاتى که درباره تحصیل علم و دانش وارد شده، همانند «یاایهاالناس‏» به مفهوم عام است مسلمان وغیرمسلمان ودرایمان «یاایهاالذین آمنوا» خطاب عمومى است. و شامل زن‏ها هم مى‏شود. اسلام «علم‏» را نور و «جهل‏» را ظلمت وتاریکی وعلم را بینایى و جهل را سیاهی مطلق وکورى مى‏داند. در قرآن عظیم الشان آمده است:
«قل هل یستوى الاعمى والبصیر ام هل تستوى الظلمات والنور»
بگو آیا چشم نابیناى جاهل و دیده بیناى عالم یکسان است؟ آیا ظلمات و تاریکى جهالت‏بانور علم و معرفت مساوى است؟ هرگز نه! ثبوت دارد.
در آیه دیگر آمده است:
«هل یستوى الذین یعلمون والذین لایعلمون انما یتذکر اولوا الالباب‏» ۳
آیا آنانکه به سلاح علم مجهزند با آنان که با جهل و نادانى دست‏به گریبانند، با هم برابرند؟فقط اندیشمندان تفاوت این دو گروه را درک مى‏کنند و امتیاز آنان را باز مى‏یابند.
پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله نیز فرموده‏اند:
«طلب‏العلم فریضة على کل مسلم‏»
وقتى علم در دیدگاه اسلام نور و بینایى است دستیابى به آن بر هر مسلمانى فرض است. آیامى‏توان گفت که از نظر اسلام تنها بر مردها لازم شده که از ظلمت‏خارج شوند و به روشنایى‏برسند، اما زنان چنین وظیفه‏اى ندارند و باید همچنان در ظلمت جهل و نادانى باقى بمانند؟!
آیه دیگرى درباره پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله مى‏فرماید:
«یتلوا علیهم آیاته و یزکیهم و یعلمهم الکتاب والحکمه »۴
پیامبر آمده است که آیات قرآن را بر مردم بخواند و روح آن‏ها را تزکیه کند و به آن‏ها کتاب‏و حکمت‏بیاموزد.
در آیه «تزکیه‏» و «تعلیم‏» با هم ذکر شده و به صیغه مذکر آمده است. آیا مى‏شود یزکیهم ویعلمهم را منحصر به مردان دانست؟!
فقها مى‏گویند بعضى عمومات و کلیات از «تخصیص‏» ابا دارد و لحن و بیان به گونه‏اى است که‏قابل تخصیص نیست و مطلب آن‏چنان است که براى عقل قابل تبعیض نمى‏باشد. مثلا درباره علم‏ و تقوى آمده است:
آیا کسانى‏که دانا و عالم هستند با کسانى‏که نادان و جاهلند، مساوى هستنددرباره «تقوا» هم گفته شده:
«ام نجعل الذین آمنوا و عملوا الصالحات کالمفسدین فى‏الارض ام نجعل المتقین کالفجا ر»
آیا آنهایى‏که ایمان دارند و عمل صالح انجام داده‏اند، آن‏ها را مانند فساد انگیزها قرارمى‏دهیم و آیا پرهیزگاران و فاسقان را مانند هم قرار مى‏دهیم؟
و باز فرموده:
«ان اکرمکم عندالله اتقکم ».۶
در همه این موارد صیغه‏ها مذکر است. آیا مى‏توان ادعا کرد، آنچه درباره «تقوا» گفته شده‏اختصاص به مردها دارد و شامل زنان نیست؟ در این صورت زن‏ها باید از کلیه احکام و فرایض‏معاف باشند.
همچنین آیا مى‏توان گفت فرموده پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله: «طلب العلم فریضة على کل مسلم‏» چون‏«مسلم‏» مذکر است تعبیر «کل مسلم‏» شامل زنان نمى‏شود؟ هرگز. زیرااولا در بعضى نقل‏هایى که در کتب کلمه «مسلمه‏» نیز قید شده است:
«طلب‏العلم فریضة على کل مسلم و مسلمة‏» ۷
تحصیل علم براى تمام مردان و زنان مسلمان فرض است.
ثانیا: این تعبیرات اطلاق دارد و مقید به رجولیت نیست و اختصاص از آن فهمیده نمى‏شود.«مسلم‏» یعنى: مسلمان، چه مرد باشد چه زن. علاوه بر آن در همه نمونه‏هایى که شبیه این تعبیرهست، همین‏طور عمومیت دارد. مثلا در حدیث:
«المسلم من سلم المسلمون من یده و لسانه‏»مسلمان آن است که سایر مسلمانان از دست و زبان او در امان باشند.
بدیهى است که مقصود روایت این نیست که فقط مرد مسلمان اینطور باشد.
همچنین در روایت «المسلم اخ المسلم‏»نمى‏توان گفت: چون نفرموده: «المسلمة اخت المسلمة‏» پس دستور مخصوص مردها است.
گرچه کلمه «مسلم‏» دو مفهوم دارد: یکى مسلمان بودن و دیگرى مرد بودن اما بر همگان روشن‏است که در این موارد جنسیت مورد نظر نیست و در معنا دخالت ندارد.۸
تنها در مجموع روایات کتب حدیثى دو روایت ۹ آمده که از آموزش کتابت و سوره یوسف نهى‏کرده است. این دو روایت اولا: از حیث‏سند داراى اتقان نیستند و ثانیا: جنبه ارشادى و اخلاقى‏دارند. علاوه بر آن در هر دو روایت‏به آموزش سوره «نور» سفارش شده است که خود گواه تاکید برآموختن است.
یک عالم برجسته میګوید:«خداوند فکر و استعداد درس خواندن‏را و میل و شوق به آن را همان‏طور که در مرد قرار داده شده در زن هم عین فرضیه است و منع او چیزى جزجلوى استعداد خدا دادى را گرفتن نیست‏.
آموزش زن در عصر پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله
پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله جهاد مقدس پیکار با بى‏سوادى را از خانه خود آغاز کرده بود. بلاذرى با سندروایت مى‏کند که هنگام ظهور اسلام در مکه تنها هفده نفر با سواد بودند. وى پس از شمردن‏اسامى آن‏ها، از یک زن قریشى نام برده که در دوره جاهلیت مقارن ظهور اسلام خواندن و نوشتن‏مى‏دانست. نام او «شفا» و دختر عبدالله بن عبد شمس بود. این زن مسلمان شده بود. و از مهاجران‏اولیه و از زنان فاضله به شمار مى‏رود۱۰.
بلاذرى مى‏گوید:
این زن همان است که به دستور پیامبرصلى الله علیه وآله به حفصه همسر پیامبر کتابت‏آموخت ۱۱.
بلاذرى آنگاه چند زن از زنان مسلمان را نام مى‏برد که در دوره اسلام، هم مى‏خواندند و هم‏مى‏نوشتند و یا تنها مى‏خواندند. او نام «حفصه‏» دختر عمر، «ام‏کلثوم‏» دختر عقبة بن ابى معیط‏«عایشه‏» دختر سعد، «کریمه‏» دختر مقداد و بالاتر از همه «شفا» دختر عبدالله بن عدویه رامى‏نگارد. شفا به حفصه درس مى‏داد و پیامبر از او خواست تا به حفصه پس از زناشویى با پیامبرهمچنان درس بدهد. پس حفصه، خواندن و نوشتن مى‏دانسته است و نام او را جزء دارندگان‏مصاحف ضبط کرده‏اند۱۲.
از این جریان معلوم مى‏شود که پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله براى زنان خود معلم زن انتخاب کرده بودند این‏عمل پیامبر براى آموختن به دختران و زنان الگو و نمونه‏اى شد و دیرى نپایید که در مدینه افراد باسواد رو به فزونى نهادند و آمار باسوادها به‏طور چشمگیرى بالا رفت، در میان زنان و دختران‏کسانى پیدا شدند که خواندن و نوشتن را فرا گرفتند.
ادامه دارد.........