مرز بندی های سایکس - پیکو و همکار آنها، ازین قرار است:
غرب صلیبی همیشه تلاش نموده تا وحدت و یکپارچگی امت اسلامی را هدف قرار داده و این پیکر واحد را به اجزاء و بخش های مختلف تقسیم نمایند.
حتی وزیر سابق مستعمرات فرانسه، هانوتو، غرب و اروپا را از وحدت و برادری مسلمانان چنین بیم و هشدار داده بود:
(فکر نکنید اسلام که در الجزایر است با اسلام که در آسیا است، متفاوت می باشد .
نه، چنین نیست.
اسلام مانند یک زنجیره محکم و ناگسستنی است که همه مسلمانان جهان به این زنجیره پیوست هستند، اگر این زنجیره در الجزائر حرکت داده شود، در تمام جهان، مسلمانان به حرکت در می آیند.
سرزمین های را که مسیحیان از نزد مسلمانان پس گرفتند، فکر نکنید که مسلمانان این سرزمین ها را یگر فراموش نموده اند.
نه، چنین نیست.
مسلمانان در اطراف این سرزمین ها چنان می چرخند که گویا شیر های هستند که بچه هایش در این قفس ها بندی شده اند و اگر پنجره های این قفس ها محکم و استوار نباشد، مانع سرازیر شدن دوباره مسلمانان شده نمی تواند).
لذا بخاطر پراکنده نمودن و متفرق ساختن وحدت و اخوت مسلمانان، صلیبیزم جنایتکار در بیشتر از یک قرن گذشته، با همکاری جریان نفاق، جنایات زیادی را مرتکب شدند و در بخش متفرق و پارچه پارچه سازی سرزمین اسلامی، جنایات ذیل را مرتکب گردیدند:
- مارتیمر دیورند در سال 1893م با تنیدن مرز های طولانی میان مسلمانان، فرزندان امت اسلامی را از همدیگر جدا نموده و زندان های وحشتناکی را برای ما اعمار نمود.
- همچنان دو تن از ملیشه های صلیبی به نام های مارک سایکس از انگلستان و فرانسوا جورج پیکو از فرانسه، در 16 ماه می سال 1916م شبی باهم نشستند و در حالیکه قهوه آمیخته به خمر می نوشیدند، ناگاه یکی از آنها سگرت خود را به دهن خود گرفت و بادستش یک برگه کاغذ را از جیبش بیرون نموده و به روی میز پهن نمود و با کمک همدیگر ( گویا که ساعت تیری می کنند !) جهان اسلام را به روی آن رسم نمودند و سپس آن را به کشور های خرد و ریزه تقسیم نموده و برای هرکدام مرزهای جغرافیایی خاص، خط کشی نمودند!
و قسمتی ازین سرزمین را هم در فلسطین، به یهودیان حاتم بخشی نمودند، تا بالای آن حکومت نام نهاد اسرائیل تأسيس گردد.
- بعد از آن پارسی کاکس بریتانیایی، در سال 1922م مرز های شبه جزیره عربستان، خلیج فارس تا شرق اردن، کویت وعراق را خط کشی نموده و مسلمانان این سرزمین را از همدیگر جدا نمود.
در پی آن، اجیر های شان، این جریان نفاق که بالای این کشور های خرد و ریزه، حاکم ساخته بودند، تا امروز، کوشش کردند تا مسلمانان را قناعت دهند که وطن و سرزمین شان، فقط داخل همین مرزهای جغرافیایی خط کشی شده است، یعنی داخل همین مرزهای که در اطرافش دیوار های سمنتی و یا سیم های خاردار کشیده شده است!
طوریکه چوپان ها، گوسفندان خودرا در یک منطقه خاصی جمع نموده و اطرافشان را بند می نمایند و آن منطقه را قوتن می نامند.
و باز بخاطر که این حس ملی و نشنلیستی را خوب نهادینه کرده باشند، یک پارچه رخت رنگارنگ را بالای چوبی بسته نموده نامش را بیرق ملی گذاشتند، و برای باشندگان در داخل این دیوار های سمنتی و سیم های خاردار یک توته کاغذ، به نام تذکره تابعیت و یا شناسنامه توزیع نمودند تا از کسانیکه در بیرون ازین دیوارهای سمنتی و سیم های خاردار زندگی می کنند، تمییز داده شده، شناسایی شده و جدا شوند، عین همان کار که صاحبان رمه گوسفند، با گوسفندان خود می کنند، هرکدام آنها قسمتی از گوش همه گوسفندان خود را به یک اندازه و دیزاین مشابه سوراخ و یا قطع می کنند و یا هرکدام بارنگ خاصی، گوسفندان خودرا رنگ می کنند، تا از گوسفندان دیگران شناخته شوند و یا طوریکه برده فروش ها در گذشته با برده های خود، عین تعامل را داشتند.
و هرکی تابعیت همین چند جریب زمین خط کشی شده با دیوار های سمنتی و سیم های خار دار را، با خود داشت او را هموطن و دوست صمیمی ما معرفی کردند اگر چی کافر باشد و هر کی بیرون ازین چند جریب زمین زندگی می کند او را سرسخت ترین دشمن ما معرفی کردند، اگرچی مسلمان هم باشد.
و برای مسلمانان تلقین نمودند که باید جان های خود را فدای همین دیوارهای سمنتی و سیم های خاردار و همین یک پارچه تکه رنگارنگ بکنند و هر کسی را که ازین مرزها عبور نماید، اگر بکشند غازی و اگر کشته شوند شهید وطن بوده و با چند پارچه تکه رنگارنگ به نام بیرق ملی، پیچیده شده و دفن می گردند تا به زودی وارد بهشت گردند، تا نیروی بشری امت اسلامی در دفاع از چند جریب زمین و یک پارچه تکه رنگارنگ به هدر برود!
اما هشیار بود!
آن ملیشه های اشغالگر که از أروپا و آمریکا و غرب می آیند و این مرز هارا عبور نموده وارد سرزمین مسلمانان می شوند، به آنها نباید تجاوز صورت گیرد، زیرا آنها دوست های بین المللی ما هستند و بخاطر مبارزه با تروریزم و یا نابود سازی سلاح های کشتار جمعی می آیند.
ملت های که در داخل این سرزمین های مرز بندی شده زندگی می کنند، باید همیشه دو و دشنام را نثار همدیگر نموده و میان خود همیشه تهمت و افتراء را تبادله نمایند، اگر این وظیفه خود را فراموش نمودند، رسانه ها در خدمت شان است، تا برایشان سوژه جنگ بدهد.
تا دیگر ولاء و براء (دوستی و دشمنی ) في سبيل الله نه بلكه في سبيل چند جریب زمین خط کشی شده با سیم های خاردار و دیوارهای سمنتی و یک پارچه تکه رنگارنگ گردد.
بیایید یک مثال بزنیم!
اگر مرز بندی های سایکس - پیکو، پارسی کاکس و دیورند را بالای یک ساختمان که در آپارتمان های آن تعدادی از برادران زندگی می کنند، تطبیق نماییم، نتیجه چنین می شود:
- اگر آپارتمان یکی از برادرانت را آتش گرفت، در خاموش نمودن آتش، هرگز با برادرت همکاری نکن، زیرا آتش گرفتن خانه او به تو ربطی ندارد، تا وقتیکه آتش به خانه تو نرسیده، و در این صورت فقط همان قسمت آتش را که به خانه خودت رسیده است را، خاموش کن.
- اگر یک فرد بیگانه و نا آشنا بر خانه برادرت حمله نموده و خانه اش را غصب نموده و برادرت را از خانه اش بیرون راند، در بیرون راندن این فرد اشغالگر، هرگز به برادرت همکاری نکن، بلکه به این فرد اشغالگر کمک مالی و نظامی نیز بکن و او را به رسمیت بشناس و شهادت دروغ نیز بده که نصف این خانه از وی است، و به برادرت بگو که ما توان مقاومت با این فرد را نداریم.
- اگر باندی از دزدان بالای خانه برادر دیگر تو، حمله نموده و کودکان وی را قتل عام نمود و برادرت دوان دوان به طرف خانه تو آمد و به امید همکاری از تو، دروازه را کوبید، تو تغافل و تجاهل نموده ودروازه را هرگز برایش باز نکن.
- اگر تو پول و ثروت و غذای فراوان داری و برادرت که رو بروی خانه ات زندگی می کند، گرسنه است و حتی کودکان وی از گرسنگی یکی از پی دیگر می میرند، هرگز دست تعاون و همکاری به برادرت دراز نکن و غذای اضافی را در آشغالی های کنار جاده ها و یا در بحر بریز، أما هرگز به برادرت نده.
- اگر با برادرت، روی کدام موضوعی نزاع کردی، در روشنی اسلام فیصله نکنید، زیرا در این صورت شما تروریست و رادیکال می شوید، بلکه به دشمنان تان ( مانند سازمان ملل متحد، محکمه بین المللی لاهه، سازمان عفو بین الملل، کنگرس آمریکا، جامعه جهانی، کمیسیون های دفاع از حقوق بشر و دفاع از حقوق زنان و ده ها بت فکری و گوشتی و سازمانی دیگر) مراجعه کنید تا در میان شما میانجیگر شوند، در حالیکه خوب می دانید که این دشمنان در آتش نزاع شما، نفت بیشتر می ریزند.
- اگر کدام قاتل و جنایتکار، برادرت را قتل نموده و ثروت و طلا و زیورات وی را غارت نمود، از برادرت هرگز دفاع نکن، بلکه از قاتل حمایت کن، زیرا تو با این قاتل منافع تجارتی، بازرگانی و اقتصادی داری.
این همان چیزی است که سایکس - پیکو، پارسی کاکس و دیورند در مرز های خط کشی کرده شان می خواهند تا اخوت و برادری اسلامی ما را، هدف قرار داده و تخریب نمایند.
آنها می خواهند تا رابطه مسلمانان را با امت جهانی اسلام قطع نموده و ما را در یک محدوده مرزبندی شده زندانی نمایند.
آنها می خواهند تا مسلمانان را پارچه پارچه و از هم جدا و تضعیف نموده و احساس برادری اسلامی، احساس عقیده امت واحد و منسجم اسلامی، روحیه عزت، شرف و آزادی خواهی و... این همه را از ذهنیت و روان مسلمانان حذف نموده و بزدایند.
آنها می خواهند تا مسلمانان این فرموده پروردگار:
(إن هذه أمتكم أمة واحدة )
را فراموش کنند.
آنها می خواهند این گفته پیامبر اکرم ﷺ:
(مثل المؤمنين في توادهم وتراحمهم وتعاطفهم کمثل الجسد الواحد، إذا اشتكى منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهر بالحمى)
را، دیگر در طاق نسیان و فراموشی بسپارند.
بلی!
صدسال می شود که دیورند و سایکس و پیکو و پارسی کاکس، مسلمانان را در این زندان های تنگ، سرد و تاریک نشنلیزم، زندانی نموده اند.
درحالیکه:
وطن مسلمان، همه جهان اسلام است.
هویت مسلمان، عقیده اوست.
هر مسلمان، برادر مسلمان دیگر است.
سرود ملی مسلمان، پنج وقت اذان است.
قانون اساسی مسلمان، قرآن است.
میدان فعالیت برای مسلمان، همه کره زمین است.
خلاصه.
فرش خانه مسلمان، همه روی زمین و سقف بامش آسمان است.
و شهید سیدقطب، چی زیبا فرموده است که می گوید:
هرکی به مرز بندی های سایکس - پیکو، و همکاران آنها، باور دارد، نباید در باره اسلام صحبت کند.
زیرا من وابسته به امت هستم که هسته نخستین آن را ابوبکر عربی، بلال حبشی، سلمان فارسی و صهیب رومی، تشکیل می داد.