ژان ژاک روسو و برتراند راسل، هردو هم از توبره می خوردند و هم از آخور

عبدالخالق صارم
........................................................
غرب شرارت پیشه، همیشه عناصر هرزه، نابکار، ولگرد، دزد، آدم کش، کوچه یی و نیمه دیوانه خود را که دارای حرف های متناقض و رفتار های دوگانه بوده و غرق در باتلاق جنسی نیز بودند، در زیر نام دانشمند و آزاد اندیش و ترقی خواه و روشنفکر و فیلسوف و نابغه و... بالای ما تحمیل نموده اند، که دو تن این دانشمندان تقلبی به نام های ژان ژاک روسو و برتراند راسل، می باشند.

با در نظر داشت تسلسل تاریخی، نخست از ژان ژاک روسو آغاز می کنیم:

1- ژان ژاک روسو

- ژان ژاک روسو، در باره تربیه بهتر کودکان و مراحل تربیه کودکان، کتابی به نام امیل نوشته بود، در حالیکه خودش پنج کودک حرامزاده خود را که از پنج خانم خیابانی ایشان بود، به کودکستان های که کودکان بی پدر را، نگاه داری می کرد، تسلیم داده بود و یکی ازین معشوقه های متعدد جناب روسو، خانم مادام دو وارانس، نیز بود.

- همچنان رو سو خودش اعتراف می کند که در دوران 16 سالگی دارای تمایلات جنسی مازوخیستی بوده‌است و گاهی خود را در مقابل زنان تنها، به امید تازیانه خوردن از آنها، برهنه می‌کرده‌است.

مازوخیزم یا خود آزاری، یکی از انواع اختلالات جنسی - روانی است که در آن شخص بیمار با اذیت شدن توسط کسی که به وی تمایل جنسی دارد، به لذت و رضایت جنسی می رسد.

-وبالآخره روسو در اثر اختلالات روانی زیاد، در سال 1778م خود کشی کرد.

2- برتراندراسل

- برتراندراسل که در باره زندگی بهتر زن و شوهری کتاب می نویسد و باز خودش پایان زندگی مشترک خود را با خانم نخست اش " آلیس " چنین توضیح می دهد :

هنگامیکه در یکی از دهکده های لندن بر بایسکل سوار بودم، ناگاه در ذهنم خطور کرد که دیگر آلیس را دوست ندارم، چون به خانه برگشتم او را طلاق دادم.

- برتراندراسل، بخاطر مخالفت با جنگ جهانی، اعتصاب نشسته انجام داده بود و باز در عین وقت، در جواب یک خبرنگار، استعمال بمب هیدروژنی را علیه بشریت، تجویز نموده بود.

- راسل از یک سو با تعدد در ازدواج مخالفت می کرد، در حالیکه خود وی دارای چهار خانم به نام های ذیل بود:

1- آلیس پیرسال اسمیت.
2- دورا راسل.
3- پاتریشیا راسل.
4- ادیت فینچ راسل.

- براتراند راسل به این نیز ا کتفاء نکرده و طوری که در کتاب فیلسوفان بدکردار، آمده است، او با خانم فرزند خود نیز، رابطه نامشروع داشت که در نتیجه باعث جنون و دیوانگی فرزندش گردید، اگرچی جنون و دیوانگی در خانواده برتراند راسل، ارثی نیز بود.

اکنون با وصف همه ای این تناقض گویی ها، رفتار های دوگانه، اختلالات جنسی، آدم کشی و دهشت گردی، جنون و دیوانگی ارثی، باز هم دیده می شود که ژان ژاک روسو و برتراند راسل و امثال آنها، خود را بالای ما، دانشمند و متفکر و فیلسوف و نابغه و ترقی خواه و ... جا زده و این چنین هم از توبره می خوردند و هم از آخور.

و ناگفته نباید گذاشت که ژان ژاک روسو، تأثیر پذیرفته از اسپینوزا و برتراندراسل تأثيرپذیرفته از هیوم، بودند.
و اسپینوزا و هیوم کسانی هستند که آقای محمدمحق هنگامیکه تعداد از دانشمندان غربی را معرفی می کند که جوانان مسلمان بجای مرحوم یوسف القرضاوی، آنهارا الگوی خود قرار دهند، در نسخه تجویز کرده آقای محق، نام های اسپینوزا و هیوم نیز دیده می شود.