Femind کلیمه ای فرانسوی واز ریشه ای زبان لاتینی Feminism
(Femind) است و با اندکى تغییر، در زبان‌هاى دیگر مثل انگلیسى و آلمانى هم به یک معنا به کار می رود. شبکه های استخباراتی مانند بی بي سی بنام دموکراسی وازادی بیان پروگرام های گوناگونی دارد وبرخی اززنان وابستگی دارد و گروهی درسازمانهای مداخله گر عقب پرده درکارند.
درFeminine (فمینین): به معناى زن یا جنس مؤنث است. فمینیسمِ مصطلح، ممکن است در دو معنا به کار رود
الف -معناى اوّل ، که همان کاربرد عمومى و شناخته شده آن است، به اندیشه و نهضتى گفته می‌شود که مدافع برابرى حقوق زنان با مردان در ساحت‌هاى اجتماعى، اقتصادى و سیاسى وختی میدیای روز می‌باشد که در دری ممکن است از این کلیمه به زن‌سالارى یا زن‌گرایى و... تعبیر شود. البته با پیش‌رفت این اندیشه، از جمله نتایج به دست آمده، تحقق و تشکیل مجموعه‌هاى منظم و سازمان یافته‌اى براى فعالیت‌هاى زنان است که با عناوین مختلفى؛ مانند تشکل زنان، انجمن زنان، نهضت زنان و... بروز وحرکت و ظهور می‌یابد.
ب -معناى دوم، نمود و ظهور خُلقیات و صفات زنانه در مردان است، که این معنا مورد نظر نیست
فمینیسم به عنوان دفاع از حقوق زنان و برابرى این حقوق با مردان، پیشینه‌اى بیش از چند صده دارد، ولى می‌توان گفت که این واژه در اواسط قرن نوزدهم میلادى به این معنا به کار رفت. به منظور تحقق اندیشه فمینیستى، به تدریج جنبش‌هاى گوناگونى شکل گرفته و براى رسیدن به خواسته‌هاى خویش، راه‌هاى متفاوتى را در پیش گرفتند. از نظر تاریخى تکامل جریان فمینیستى را می‌توان به دو مقطع و مرحله تقسیم نمود.
الف-مرحله اوّل، از اوایل قرن 19 تا 1920 (بعد از جنگ جهانى اوّل)، ب - مرحله دوم، از دهه 60 به بعد است. البته فمینیسم در تعریف اوّلیه خود، نهضت حق‌طلبى زنان بود که از آمریکا شروع شد؛ یعنى زنان در برابر تبعیض‌هایى نفرت انگیز که ریشه در «جنسیت» داشت و در آن زمان مطرح بود، حرکتى را با انگیزه و هدف حق‌طلبى شروع نمودند که تنها بر مبناى دیدگاه‌ها و نگرش‌هاى خاص اجتماعى و بعضاً دینى خود قدم در این مسیر نهاده بودند.
این نهضت، نقطه ضعف‌هایى هم در برداشت، ولى در سال‌هاى 1970 - 1980 گرایش‌هاى متعددى از فمینیست‌ها، از گروه‌هاى بسیار افراطى گرفته تا طیف‌هاى محافظه کار، و حتى دینى مذهبى یعنی فمینیسم اسلامی در کشورهای اسلامی ظهور نمودند.
در نتیجه، گرایش و نظرات متعددى در ایده وبرخورد فمینیستى وجود دارد، ولى همه آنها در این‌که حقوق زنان نادیده گرفته شده و می‌بایست با انتخاب راه‌کارهاى مناسب، این تضییع حقوق و تبعیض از میان برود، مشترک‌اند. البته محورهایى هم وجود دارد که موجب اختلاف و تعدد آنان گشته است ومداخله گران هم در صدد احیای شیطان ومنافقت خود هستند که بشکل ابزار ازش اسفاده کنند..
در مورد گرایشاتى که در زمینه فمینیسم وجود دارد، به برخی از این موارد نیز می‌توان اشاره کرد: فمینیسم لیبرال *«جنسیت»، فمینیسم مارکیستى‌«جنسیت»، فمینیسم رادیکال«افراطیت»، سوسیال فمینیسم«جنیت» شارل فوریه ۱۸۳۷م، فمینیسم فرامدرن«افراطگرا» و فمینیسم اسلامى«حقوق متساوی» اختلاف وعدم اختلاف که در احکام الهی روشن است و عدالت ومساوات عملا درجامعه بران تاکید می ورزد عملی نماید. فمینیسم که پیشینه‌اى نسبتاً زیاد دارد، از اواخر قرن نوزدهم به طرق گوناگون تجاوز٫ شیطانت و منافقت به کشورهاى اسلامى هم وارد شده است وازش سوءاستفاده سیاسی علنی میشود.
فمینیسم که یک نهضت و جنبش اجتماعى بود، در طى حرکت چند دهه خویش توانسته است، علاوه بر این‌که نظریات خود را به صورت منظم و دانشگاهى به نام Women’s Studied (مطالعات زنان)، علمى نماید، شرایط مناسب را براى پیدایش حرکت جدیدى که ثمره آن ظهور کارشناسان مسائل زنان ‏باشد، فراهم نماید. توجه به این نکته حائز اهمیت خواهد بود که پیدایش فمینیسم غربى، به عنوان یک حرکت اجتماعى فرهنگى در شرایط و بستر خاصى شکل گرفته است؛ لذا نقدهاى جدّى بر هر یک از مبانى و دیدگاه‌هاى متعدد فمینیسم مطرح است که نیازمند بررسى و فرصت دیگرى است.

منبع:
ماذا الفمینیسم