حجاب در قرآن کریم:
کلیمه حجاب هفت بار در قرآن كریم آمده است و معناى كلمه در این هفت مورد, چیزى است كه از هر جهت مانع دیده شدن چیز دیگر شود.سازمان ملل که اصلا متحد نیست ، کشورهای غربی وبرخی از مداخله ګران با فرهنګ اسلامی بلدیت ندارند وانرا به سیاست می کشاند واز بربریت وبرهنګی زنان خود در خانه بیخبرند.
در آیه ۵۹ سوره احزاب در رابطه با حجاب این چنین آمده است:
«یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِكَ وَبَنَاتِكَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِكَ أَدْنَىٰ أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا»
چهارده صد سال پیش انزمانیکه اثری دموکراسی در دور بین دیده نمی شد* ای پیامبر به زنان و دخترانت و به زنان مؤمنان بگو پوششهای خود را بر خود فروتر گیرند این برای آنکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند (به احتیاط) نزدیکتروخدا امرزنده مهربان است..
زنانیکه که از سلامت روحی ٬اخلاقی و روانی برخوردارند در خود هیچگاه کمبودی احساس نمیکنند وحتی در نتیجه تمایلی نیز به جلب توجه دیگران ندارند، ولی زنانی که دارای عقده حقارت وچیز فهم هستند اند وتقلید شان جز هوس دیګران چیزی بیش نیست با نمایش زینتها و زیبایی ها و استفاده کردن از لباس های رنگارنگ و جذاب در بیرون از منزل و در مواجهه با نامحرم میکوشند تا احساس حقارت و کمبود خود را به نحوی مرتفع نمایند. چون همان گونه که انسان زبان دارد، لباس او نیز زبان دارد و زبان لباس خسته نمی شود. اندازه لباس گویای سن و سال پوشنده آن است و شکل آن معرف شغل و مقام وشخصیت رنگش مرتبط با اخلاق و رفتار طرف و جنسش تعیین کننده احتمالی بنیه های اقتصادی فرد و پاکیزگی و چرکین بودن و مرتب و نامرتبی آن نشان دهنده شخصیت پوشاننده آن است، و بدتر از همه لباسها، لباس شهوت است که زبانی درازتر از همه لباسها دارد و تنها به معرفی نام و فامیل و ظاهر پوشنده و یک صفت غالب باطنی وی که حب مقام است اکتفا نمیکند، بلکه زبان گویای بسیاری از صفات و سجایای پوشنده آن است.
لباس شهرت یک حالت مخصوص انگشت نما دارد که نیروی اجتماع را که باید به سوی کمال و سعادت پیش رود به سوی خود جلب میکند و آن را به هدر میدهد و چه لباس شهرتی زبانش درازتر از آن لباس زنی است که چشمهای بسیاری را به چشم چرانی، که مقدمه فساد و بیماریهای روحی متعددی است، وا می دارد.حجاب بمعنای ستر، جدایی افګننده و مانع بین دو چیز است ودر فقه پوشش شرعی .
روانشناسان منشا و دلیل استفاده از لباس شهرت را عقده حقارت میدانند و در این باره میگویند: «زنان و مردانی که در تعویض لباس و انتخاب رنگهای متنوع مبالغه و وسواس دارند جز جبران نقیصه ذاتی کار دیگری نمیکنند. افراط در پوشیدن لباس با مدل ها و رنگهای متنوع هم نظیر افراط در حرف زدن نوعی مبالغه و زیاده روی است و زیاده روی هم شکل انحرافی از حس حقارت است». ودرعین زمان کلیپ های سرخ وسبز یوتیوب خوانندګان بنام هنر از افراط افراطی تر وریشخند بنظر میرسد. عاقبت بخیر!
بلی، انتخاب لباس و نحوه پوشش و آرایش چهره، مانند رنگ رخسار و چهره از سر ضمیر خبر می دهد. معمولا افرادی که دچار نوعی کمبود شخصیت دربین مردم هستند نه تنها مسلمامانان بلکه ادیان دیګر میکوشند که با لباسی که به تن میکنند برای خود شخصیتی تصنعی ایجاد کنند. در برخی احادیث به شکل زیبایی به رابطه بین نحوه پوشش و بیماری روحی عقده حقارت اشاره شده است. از امام صادق (ع) نقل شده است: «کفی بالمره خزیا ان یلبس ثوبا یشهره»، برای حقارت و خواری آدمی همین بس که لباسی به تن کند که او را مشهور نماید. حاصل اینکه حجاب نشانه سلامت روحی و بی حجابی نشانه بیماری روحی احساس حقارت وکوچکی است.
منبع: زن در آیینه تاریخ