قسمت دوم

در ادامه گذشته

مثال دوم

در دهه پنجاه قرن گذشته ، کشور کوبا در زیر یوغ رژیم دیکتاتوری ، فولخانسیو باتیستا ، رنج می کشید .

او مانند اشرف غنی رسوا و نابکار ، برای تعداد زیادی از شرکت های آدم خوار آمریکایی مانند جنرال موتورز ، استاندارد اویل ، شرایتون ، هیلتون و جنرال الکتریک ، اجازه داده بود تا در چپاول نمودن ثروت های کوبا دست باز داشته باشند ، اما سهم خودش ، فامیلش و خانواده اش را بپردازند !

بالآخره گروهی از کودتا چیان تحت رهبری فیدل کاسترو ، موفق شدند تا رژیم فولخانسیو را سرنگون نموده و قدرت را در کوبا بدست گیرند .

این تغییرات ناگهانی در کوبا باعث شد که این شرکت های آمریکایی ، منافع خود را در کوبا در خطر ببینند ، لذا کوشش نمودند تا رئیس جمهور آمریکا را قناعت دهند که در باره رژیم تازه به میان آمده در کوبا ، تصمیم خود را بگیرد .

(توجه !

انفجارات که شام گاه روز گذشته در نزد میدان هوایی کابل توسط استخبارات آمریکا و دیگر شرکای جرمی اش ، انجام داده شد ، بی ارتباط با تغییرات جدید ایدئولوژیکی و سیاسی که در افغانستان آمده است ، نیست ، و توطئه ای که در عقب این انفجارات نهفته است را امروز 5 سنبله 1400، جوبایدن ، برملأ ساخت و گفت :
ما برای نابود سازی داعش خواهیم آمد )

بر می گردیم به صحبت قبلی !

همان بود که در هفدهم مارچ سال 1960 ، رئیس جمهور آمریكا ، آیزنهاور ، فرمانی صادر نمود مبنی بر اینکه از رژیم فیدل كاسترو باید خود را آسوده خاطر ساخت .

هدف اولین و آخرین در این تصمیم این بود که رژیم فیدل كاسترو باید سرنگون گردیده و رژیم دیگری که با منافع آمریکا در کوبا مناسب باشد ، سر کار آید .

چندی بعد ، تاریخ آیزنهاور به پایان رسید و جان اف کیندی رئیس جمهور آمریکا تعیین گردید و هنوز وقت زیادی نگذشته بود که استخبارات آمریکا گروهی از تبعید شدگان کوبا را ملیشه سازی و مسلح نمود تا علیه فیدل کاسترو کودتا نمایند .

در 17 اپریل سال 1961 م این ملیشه های مسلح کوبایی توسط هواپیما ، در خلیج ای در نزدیکی کوبا ، پیاده گردیدند .

اما تلاش آنها برای کودتا به ناکامی انجامید .

زیرا جان اف کیندی ، بر خلاف آیزنهاور ، نپذیرفت که نیروی هوایی آمریکا ، ملیشه های مسلح کوبا را برای برپایی کودتا همکاری نماید .

و این موقف کیندی ، برای توطئه گران آمریکایی قابل توقع و حتی قابل پیشبینی نبود .

و حتی جان کیندی به این نیز اکتفاء نکرد ، بلکه الان دالاس ، مدیر cia و چارلز کابل، معاون او را نیز از وظیفه برکنار نمود ، و فرمانی نیز صادر نمود تا یک تحقیق داخلی برای شناسایی جهات ذیدخل در این عملیات از جمله جنرال لایمان لیمنیتزر ، صورت گیرد .

و در آن سو ، رجال برجسته سیاسی و نظامی در آمریکا ، جان کندی را به جبن و بزدلی متهم نمودند .

بعد از این قضیه و بعد از غور و بررسی های زیاد ، گروهی از افراط گرایان که پست های بلند رتبه را در سکتورهای سیاسی و نظامی در آمریکا در اختیار داشتند ، طرح خطرناکی دیگری را ارائه نمودند .

اساس این طرح این بود که باید برای جان کیندی یک دلیل و بهانه سیاسی و نظامی دست و پا نموده پیشکش نمایند تا وی به یک دخالت نظامی همه جانبه در جزیره کوبا موافقه نماید .

وظیفه ای برنامه ریزی برای این دلیل تراشی و بهانه سازی را ویلیام کریگ و جنرال لیمنیتزر ، به عهده گرفتند .

همان بود که در 13 مارچ سال 1962 م و در خلال جلسه که در دفتر وزیر دفاع روبرت مک نامارا ، در پنتاگون برگزار گردیده بود ، جنرال لیمنیتزر طرح خود را برای دلیل سازی و بهانه تراشی ، بخاطر حمله نظامی بر کوبا که نامش را ( پروژه جنگل های شمال ) گذاشته بود ، پیشکش نمود .

اما پایان جلسه برای کسانیکه این طرح را پلان گذاری نموده بودند ، خوشایند نبود .

زیرا وزیر دفاع مک نامارا ، این طرح را کاملا رد نموده و جنرال لمنیتزر را از آمریکا اخراج نموده و به عنوان فرمانده نیروهای آمریکایی در اروپا تعیین نمود .

و با وصف اینکه لمنیتزر پیش از سفرش به اروپا ، دستور داده بود تا همه نسخه های طرح پیشنهادی وی ، نابود گردد ، اما وزیر دفاع مک نامارا یک نسخه از آن را نزد خود نگه داشته بود .

وچونکه رئیس جمهور آمریكا در آن عصر ، جان اف كیندی حاضر نشده بود تا در آن شرائط که آمریکا به سر می برد ، درگیر جنگ با كوبا شود .

لذا بیشتر مؤرخان اتفاق نظر دارند كه دلیل اصلی ترور جان اف کیندی در سال 1962 م نیز همین مخالفت نمودن او با این توطئه علیه کوبا بود .

تا اینکه در سال 1992 ، الیور استون ، كارگردان مشهور آمریكایی ، فیلمی را منتشر كرد که این فلم به نشان دادن تناقضات متعدد که در نسخه رسمی مقامات آمریکایی در مورد ترور جان اف کیندی وجود داشت ، تخصیص داده شده بود .

این فیلم در آمریکا و دیگر کشور های جهان ، هیاهوی بزرگی برپا نمود و افکار عمومی جهانیان را به شدت تحت تأثیر قرار داد ، حتی همگی در مورد دلایل واقعی ترور جان اف کیندی ، می پرسیدند .

این فشار بین المللی و پرسش های جهانی ، رئیس جمهور آن عصر آمریکا بیل کلینتون را وا داشت تا دستور دهد که دوسیه ها و پرونده های قدیمی حفظ شده در کاخ سفید و در پنتاگون از دوران جان اف کیندی ، باز گردد .

با باز نمودن این پرونده های قدیمی ، در میان ورق های وزیر دفاع در عصر جان اف کیندی ، رابرت مک نامارا ، همان نسخه را که وزیر دفاع ، از پروژه جنگل های شمال ، نزد خود نگه داشته بود ، پیدا گردید .

از بدست آوردن این نسخه پروژه جنگل های شمال ، استخبارات آمریکا این فکر را گرفتند که این پروژه را با اندک تغییری علیه افغانستان تطبیق نمایند ، همان بود که در 11 سپتامبر سال 2001 م تطبیق نمودند !

و اینکه پروژه جنگل های شمال ، چی می گفت و چی می خواست انجام دهد ، در قسمت بعدی ، درباره آن صحبت خواهیم نمود .

ادامه دارد