صلیبیزم آدم کش که در رأس آنها آمریکای جنایتکار قرار دارد ، علاوه از بیماری های روانی مانند ، لذت بردن از آدم کشی ، لذت بردن از شکنجه نمودن دیگران ، سادیزم ، احساس خود کم بینی ، انتقام جویی ، افسردگی ، وسواس ، اضطراب ، استرس و.. علاوه از همه این ها از بیماری دوگانگی شخصیت نیز رنج می کشند و آنها این بیماری روانی خود را به مزدوران خود نیز انتقال داده و به مزدوران آنها نیز سرایت نموده است .
و ما در این جا ، بیماری دوگانگی شخصیت سه گروه ازین مزدوران و غلامان را به بررسی می گیریم :
1- ملاهای درباری .
ملاهای درباری که در جهان اسلام در کنار طاغوت ها نشسته هستند ، به این نظر هستند که :
- هر کی با زور و جنگ قدرت را بدست می گیرد ، سمع و اطاعت از او فرض است ، مگر در صورتیکه این کسانیکه قدرت را با زور به دست می گیرند ، مجاهدین باشند ، که در این صورت از مجاهدین إطاعت نه ، بلکه علیه آنها باید جبهه گرفت .
- هر رئیس جمهور ، حاکم و ولی الأمر مسلمانان بوده و باید إطاعت گردد ، مگر اسلام گرایان ، که در قسمت محمد مرسی ، این دوگانگی شخصیت ملاهای درباری به وضوح مشاهده گردید .
- انتقاد نمودن از هر رئیس جمهور ، شرعا حرام است ، مگر اینکه این انتقاد از اردوغان باشد .
- هر حزب می تواند فعالیت های سیاسی داشته باشد ، مگر اخوان المسلمین .
- کودتا نمودن و بدست گرفتن قدرت از طریق کودتا شرعا جائز نیست ، مگر اینکه این کودتا علیه حزب اسلامی در افغانستان ، و علیه اردوغان در ترکیه و علیه اخوان المسلمین در مصر و علیه اخوان المسلمین در تونس ، الجزائر ، لیبیا ، یمن ، سودان و... باشد که درین صورت کودتا جائز می گردد .
- انتخابات حرام است و اما اگر کسی از طریق انتخابات قدرت را بدست گرفت ، وی حاکم و ولی الأمر مسلمانان بوده و إطاعت وی فرض است ، مگر اینکه این کسانیکه از طریق انتخابات قدرت را بدست می گیرند ، اخوان المسلمین باشد ، مانند محمد مرسی در مصر و جبهه نجات اسلامی در الجزائر و... که درین صورت ازین ها نباید إطاعت شود بلکه شرق و غرب باید دست بدست هم داده و علیه این ها باید توطئه و دسیسه نمایند .
2- دموکرات ها .
یکی از دستاورد های دموکراسی که دموکرات ها ، این نوکران غرب صلیبی به خاطر حفظ آن ، هر صبح و شام عربده می کشیدند ، و هنوز هم در رسانه های جهانی و بین المللی ، دارند ، واویلا ، می کنند ، آزادی بیان است .
این شرف باختگان در خلال 20سال گذشته ، در زیر نام آزادی بیان هر نوع کفر ، شرک ، چرندیات ، یاوه سرایی ، سفسطه گویی را که از بر حفظ نموده بودند بالای ما زمزمه نموده و قصیده خوانی نمودند ، تا ما را سحر و جادو نمایند .
و باز این بیچارگان حتی توانایی تفکیک قائل شدن میان آزادی بیان و آزادی عقیده را نیز نداشتند .
اما هنگامیکه آزادی بیان به آنچه که ما می نویسیم و می گوییم تعلق بگیرد ، درین صورت آزادی بیان جای خود را به نظام پولیسی و استالینی تخلیه می نماید .
یک مثال می زنم :
چند روز قبل بنده مقاله ای را تحت عنوان ( چند پیشنهادی برای برادران در امارت اسلامی افغانستان ) نوشته و در فیسبوک خود ، نشر نموده بودم که ناگهان از طرف اداره فیسبوک حذف گردیده و برای سه روز از نشر مقاله ، نظر دهی ، و إعجاب و برای 60 روز از نشر مستقیم ویدیو ، تحریم گردیدم .
لذا حد و مرز آزادی بیان این حضرات فقط تا همان نقطه ای است که در برابر اهداف آمپریالیستی ، عقائد صهیونیستی و باورهای صلیبی شان ، مانع ایجاد نکنیم ، در غیر آن ، از آزادی بیان دیگر خبری نیست .
این عملکرد اداره فیسبوک خیلی با رفتار دوگانه برتراندراسل ، این بیمار روانی دیگر که پدر تروریزم غربی ، نیز می باشد ، شباهت دارد .
زیرا او از یک طرف در مخالفت با جنگ جهانی ، اعتصاب نشسته انجام داده بود و از سوی دیگر استعمال بمب هیدروژنی را علیه بشریت ، تجویز نموده بود .
3- سکولار ها .
نخست باید خلاصه و فشرده سکولاریزم را توضیح دهیم :
سکولاریزم ادامه و دنباله جاهلیت گذشته می باشد با این تفاوت که سکولاریزم همه انواع جاهلیت گذشته را در خود جمع نموده و با این خصوصیت و ویژگی ، شکل مترقی ، انکشاف یافته و پیشرفته ای از جاهلیت را ، به خود گرفته است .
مثلا :
سکولارها علاوه از الحاد و انکار زندگی بعد از مرگ و حساب دهی در روز رستاخیز ، علاوه ازین همه:
- مانند قوم شعیب علیه السلام ، نمی خواهند که ، اسلام در قضایای اقتصادی شان ، فرمانی داشته باشد .
- مانند قوم ابراهیم علیه السلام ، نمی خواهند که ، اسلام در قسمت عقیده و باور های شان ، پیامی داشته باشد .
- مانند قوم صالح علیه السلام ، نمی خواهند که ، اسلام در توزیع منابع ثروت ، قانونی داشته باشد .
- مانند قوم لوط علیه السلام ، نمی خواهند که ، اسلام در موضوعات اخلاقی شان ، دخالت داشته باشد .
- مانند کفار قریش نمی خواهند که ، اسلام علیه نظام سیاسی ، موقف اجتماعی ، مصلحت های مالی ، تعصبات قومی و تبعیض گرایی قبیلوی شان ، انقلاب برپا کند .
- مانند فرعون فکر می کنند که می توانند با تعدادی از ملاهای در باری ، در برابر نیروی اسلامی ، مقاومت و ایستادگی نمایند .
- مانند بنی اسرائیل همیشه در پی توطئه ، دسیسه ، ترور و حذف مجاهدین ، علماء و دانشمندان اسلامی هستند .
این هم چند مثالی از دوگانگی شخصیت این سکولار ها :
- سکولار ها ، هنگامی به صحت بیماران اهمیت می دهند که ماه رمضان مسلمانان ، فرا برسد .
- هنگامی متوجه حقوق حیوانات می شوند که عید قربان مسلمانان ، فرا برسد .
- وقتی به یاد حقوق زنان می افتند که مسئله حجاب و میراث در میان باشد .
- وقتی به یاد ساختن شفاخانه می افتند که موضوع ساختن مسجد در میان باشد .
- وقتی به یاد صرفه جویی و جلوگیری از اسراف می افتند که موضوع حج و عمره در میان باشد .
-وقتی به یاد دخالت استخبارات کشور های همسایه می افتند که موضوع ساختن مدرسه دینی ، در میان باشد .
- این جانوران عجیب ، به همه ای ادیان، احترام دارند ، مگر به اسلام .
- هر نوع لباس را می پذیرند ، مگر حجاب را .
- هر نوع کفر و شرک و ارتداد و خرافات را زیر نام آزادی بیان می پذیرند ، مگر فتوی را .
- افگندن بمب اتمی را بالای بشریت قبول دارند ، مگر تطبیق شریعت اسلامی را .
- هر نوع سیاست را می پذیرند ، مگر اسلام سیاسی را .
- اگر برای شان بگویید که:
اسلام مرز ندارد ، فورا رگ های گردن شان می پندد و چشم های شان سفید می شود و شما را اسلام گرای رادیکال ، نام می گذارند !
واگر بگویید که :
ورزش و موسیقی مرز ندارد ، این جاست که برای تان کف می زنند و شما را روشن فکر و ترقی خواه قلمداد می کنند !
- بمباران نمودن و به خاک و خون کشیدن هزاران مسلمان را در خلال یک دقیقه ، با آغوش باز می پذیرند ، اما تطبیق ، یکتا از حدود اسلامی را هم ، قبول ندارند .
- هر نوع چرندیات گویی ، یاوه سرایی ، رقص و پایکوبی را نوعی از ترقی و پیشرفت می دانند ، اما یک دقیقه صحبت در باره سیاست اسلامی را ، تحمل نموده نمی توانند .
- انواع مختلف از شرک ، خرافات ، ارتجاع ، قبرپرستی و... را از خارج وارد نموده و رشد می دهند ، و در مقابل کسانی را که در باره عقیده پاک و بی آلایش اسلامی صحبت می کنند ، آنها را وابسته به خارج می دانند .
- هر نوع ورزش را می پذیرند ، مگر تمرینات جهادی را .
- هجوم اصطلاحات و واژه های انگلیسی بر زبان های ما را ، می پذیرند ، مگر اصطلاحات و واژه های عربی را .
- در نصاب درسی ، رؤیایی آمریکایی شدن و تزریق فرهنگ غربی را در شاگردان می پذیرند ، مگر فرهنگ و اصطلاحات برگرفته از ادبیات اسلامی را .
- به بانک می روند تا حساب بانکی باز کنند و در آنجا بر بسته ای تراکم کردهای از اوراق امضاء می کنند ، بدون اینکه بدانند در آن چی نوشته است و حتی جرئت یکبار خواندن آن را نیز ندارند .
به نمایندگی شبکه های مخابراتی می روند و بر اوراق ثبت و راجستر امضاء می کنند در حالیکه بر هیچ قسمتی از محتوای آن ، اعتراض نموده نمی توانند .
قوانین کمر شکن مالیه دهی را بدون اعتراض پذیرفته و باج ذلت را می پردازند ، و به سکوت مرگبار خود ادامه می دهند .
هر روز و در زیر سر و چشم و زنخ شان ، قانون اساسی ساخته و تنیده خودشان ، توسط باند خودشان ، نقض می گردید ، و اینها برای شان کف می زدند .
از طریق کود 91 سرمایه مردم افغانستان چور و چپاول گردید ، اینها اعتراض نه بلکه مخفیانه شریک شدند .
جعل و تقلب در انتخابات را پذیرفتند و با متقلبین کنار آمدند ، بدون اینکه احساس خجالتگی نمایند .
در روز دو بار و در هفته 14 بار و در ماه 56 بار و در سال 168 بار، تناقض گویی می کنند بدون اینکه حتی خود شان درک نمایند که چی می گویند !
أما !
أما اگر موضوع حکومت و نظام اسلامی در میان باشد ، این جاست که خود را عقل مند و صاحب رأى و دارای طرح و تحلیلگر امور سیاسی و ...، جا زده و از ما تعریف نظام اسلامی را می خواهند .
در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که:
ملا های درباری ، دموکرات ها و و سکولار ها ، افراد روشن فکر و مترقی و.. نیستند ، طوریکه ادعا دارند ، بلکه این افکار نا آشنای آنها با عقیده و ایدئولوژی اسلامی ، و خشونت ، وحشت ، ترور ، افراط گرایی ، تناقض گویی ، و حماقت و بلاهت که در آنها دیده می شود ، و این که از یک یخن دو کله می کشند ، این همه بیانگر آنست که این ها از بیماری روانی ، دوگانگی شخصیت رنج می کشند ، و هرکی می خواهد درباره این سه گروه فوق الذکر ، تحقیق نماید و یا آن هارا کالبد شکافی نماید ، باید آنها را به عنوان بیماران روانی ، به بررسی بگیرد .