خبرنگاری یا عریضه نویسی؟

مصطفی عمرزی

کثرت روزنامه ها، مجلات، نشریه ها، رادیو ها، آژانس های خبری و تلویزیون ها در طول حکومت رئیس جمهور حامد کرزی، سبب شد تا رونق عجیبی به حرفه ی خبرنگاری- گزارشگری و روح تازه ای بر ژورنالیسم مُرده و دولتی کشور نیز دمیده شود.

امروزه خبرنگاران و گزارشگران ما از توانایی های بیشتری نسبت به همتایان خود در گذشته ها برخوردار اند؛ اما از آن جایی که سایه ی واسطه، شناخت و رشوه از بالای مردم ما گم شدنی نیست، متاسفانه مانند هر بخش دیگر، کسانی هم در صنف ژورنالیسم ما قلم می زنند که بهتر بود عریضه نویسی می کردند. مثلاً اگر به کار شماری از آنان در رسانه ها نظر انداخته شود، دیده خواهد شد که ابعاد رشوه، شناخت و واسطه، در کار شان     برجسته گی می کنند. 

عدم رعایت معیار ها و ضعف های موسسات آموزش های عالی دولتی و شخصی، سبب شده اند تا ژورنالیسم ما از مسیر اصلی خود بی جا و با بی سوادان و نصاب کهنه و تجارتی، از ژانر های خبر و گزارش که زیادتر مستعمل اند، داستان، فکاهی یا عریضه بسازند. بعضی که اصلاً از ژانر های ژورنالیستیک، خبر ندارند. یک تعداد این مجرمان متکرر، چنان چه خودم هنگام کار در رسانه ها شاهد بودم، با فراگیری یک کلیشه، کُل ژورنالیسم را طی می کردند. در تمام انواع تخلیقات آنان، عبارت «این در حالی ست که» حال ما را می گرفت. کتاب هایی هم که از سوی بعضی از استادان مؤسسات آموزش های عالی کشور، تالیف می شوند، جز ردیف کردن محتویات کتاب های سابقه و چند تالیف و ترجمه ی ایرانی، کاری جهت افزایش دانش ژورنالیستیک نمی کنند. به ویژه این که اکثر آن ها برای وصول به رتبه ی علمی، زاده می شوند.

حداقل اگر دولت توجهی ندارد، مانع بی سوادانی شود که از طریق واسطه و شناخت و رشوه، با فعالیت های کم مایه ی خود، بار ها سبب شده اند تا حکومتداران و مردم، رنجیده خاطر شوند و از رسانه ها اظهار نارضایتی کنند. این نارضایتی، بیشتر نتیجه ی کار غیر حرفه یی های بی سواد است.

با قایل شدن به حداقل تفاوت ها، محصلان پوهنتون های ما، هرچند وقتی فارغ می شوند، ناگزیر استند با مراجعه به فرهنگ ها، معانی کلمات گزارش و خبر را بدانند، اما باز هم از بی سوادان غیر حرفه یی بهتر اند. حداقل چهار سال آموزش در محضر استادان، طریقه ی سلام و پرسش های مؤدبانه را برای شان می آموزاند. 

در مجموع می خواهیم حرفه ی ژورنالیسم سوا و به گونه ای تعریف شود که در رابطه به سواد و ادبیات، در انحصار کسانی بماند که حداقل فرصت مراجعه به فرهنگ هایی را دارند تا معانی کلمات گزارش و خبر را بدانند. در مجموع همه در رشته ای که خواهان کار اند، باید آگاهی های تیوریک، داشته باشند. 

خبرنگار نمی تواند معاینه خانه باز کند؛ زیرا دانش آن را ندارد و باید هم چنین باشد؛ اما به اثر بی بند و باری ها، داکتری که هفت سال با مسائل مربوط به طبابت کله زده و به اثر ضعف کارکرد هایش یا سایر عوامل، ناکام مانده، به راحتی خبرنگار می شود. در نتیجه ی اعمال این افراد، ژورنالیسم ما مانند بقیه ی حرفه هایی که به دست نااهل افتاده اند، قصابی یا غربال می شود. همین گونه، انجنیری که باید سرش در کار ماشین و میخانیک باشد، روی عوامل بازار آزاد، به خبرنگاری یا یگانه حرفه ای رو می آورد که از داشتن مهارت به آن، بازخواست نمی شود. ما مستری های زیادی داریم که ژورنالیسم را در آغوش گرفته اند.

با پیدایش و رشد شبکه های اجتماعی، سندگذاری مردم هم متمم شده اند تا افتضاح عرصه ی ژورنالیسم افغانستان، فرامرزی شود. نقص این انکشاف در این است که حیثیت ما را در محک تجربه ی بیگانه گان، قرار می دهد. شاید به خاطر درک بیشتر یک بخش جهان سوم، بد نباشد. در ده سال اخیر که گدایی به نام کمک های خارجی، سنت شده، اطلاعات واصله به دونران، آنان را بیشتر سر ترحم می آورند که با اوضاعی که افغانستان دارد، مستحق کمک های بیشتر است. 

اما اگر ژورنالیسم ما در دست اهل آن نباشد هم زیاد مهم نیست. تعجب نکنید که آغاز این مقال با انتقاد توام بود. حالا حرف تجارت در میان است. اگر خبر ها و گزارش های نادرستی تهیه شوند که دونران را فریب دهند و این کار را ژورنالیستان باسواد، انجام نمی دهند، ژورنالیستان بی سواد می توانند غنیمت شمرده شوند. چند سال است که توسط آنان بالای خود عریضه کرده ایم. عموماً با متن و محتوایی که داعیه ی مدنی ما یافته(تمنای کمک و حمایت) چه نیازی به خبرنگاری واقعی ست؟ تا زمانی که مشکل داریم و قادر به حل آن ها نیستیم، عریضه نویسی بهتر از خبرنگاری ست. دیر یا زود، دوستان بین الملی، رخت سفر می بندند. آن وقت ژورنالیسم اصلی هم به درد نمی خورد. در اطراف که اکثراً تحت تسلط مخالفان مسلح یا بنیادگرایان دینی- مذهبی قرار دارد و شاید به زودی وارد کابل شوند، از ژورنالیسم فقهی، استفاده می شود. در این گونه ژورنالیسم، زمان- هیچ ارزشی ندارد. کافی ست چند عنوان از کتاب هایی را که در پاکستان چاپ و منتشر می کنند و نوع کاغذ آن ها از انواعی ست که در کاغذ های تشناب استفاده می شود، بخوانید و حفظ کنید. ما در قرن بیست و یک با گروه بوکو حرام(تحصیل غربی ممنوع است) نیز رقابت می کنیم. 

 

16/8/1391ش