رنسانس افغانستان

(معرفی کتاب)

مصطفی عمرزی

هدف از اختیار این نام، تعیین جایگاه مدینه ی فاضله نیست. بل منظور ساخت و ساز های ارزشمندی هستند که اگر در ملوک الطوایفی دهه ی نود، اکثراً ویران نمی شدند، این پاسخ همچنان باقی مانده که اگر چیزی نبود، چه را تخریب کرده اند؟
یک سخن داکتر صادق زیبا کلام(فعال سیاسی- فرهنگی ایران) را بسیار می پسندم که در مقاله ای نوشته بود «افغان ها یک سنت هم از دالر هایی را نداشتند که ایرانی ها از مدرک فروش نفت در راه رفاه و عمران ایران، مصرف کرده اند.» آسیای میانه را اتحاد شوروی دگرگون ساخت و پاکستان با اقتصاد تروریسم مذهبی، زنده است.
ضعف بنیه ی اقتصادی ما به دوران باستان نیز برمی گردد. اکثر بنا های قدیمی این کشور، گلین اند. حتی در روی کوه(اشاره به شیردروازه ی کابل) که می توانست از مصالح سنگی باشد، با گل و مواد خام، یک خط طولانی مشرف به قبرستان شهدای صالحین ساخته اند.
شراکت ملی مردم ما تا قبل از رژیم های کودتایی، چه با آن چه از مدرک درآمد های داخلی ساخته بودند و چه با دیپلوماسی موفق، کشور های دیگر را در عمران افغانستان، به رقابت واداشته بودند، دارای هایی مدنی و مصرفی قابل قدری را به وجود آورده بودند که در همه، کفایت نخبه گان تمام اقوام ما وجود دارد.
گذار به رونق عمرانی قبل از رژیم های کودتایی در حالی که حافظه ی ما را زنده می سازد که قبلاً همه کاره بودیم، نقش مدنی آن را نیز محرز می کند که در این جا، تمام امور خوب انسانی، پیشینه دارند.
در واقع جلوگیری از خودباخته گی ها که اکثراً به دلیل ناکامی های سیاستگران چهل سال پسین اند، نباید روی کارنامه ی افغان هایی سایه بیافگنند که اگر کار نمی کردند، چیزی وجود نمی داشت تا در جنگ های داخلی، ویران شوند.
لینک دانلود:
https://www.ketabton.com/book/13099