در بازار آزاد افغانستان، فروشگاه های متنوعی وجود دارند که از به اصطلاح شیر مرغ تا هرچه دلخواه شود، می فروشند. در هنگامه ی انتخابات ریاست جمهوری سال 1393 که با سر و صدا های زیادی توام شد، نوع دیگری از فروشات را عرضه کردند که رسانه یی نیز شده است. در این که زیر سایه ی نیرو های بیگانه، بیگانه پرستان بسیار سود جستند، شکی نیست، اما سودجویی تا مرز پایین آوردن شان ملت و یک کشور، نمونه ی دیگری بود که فقط از زاده گان بحران، انتظار داشتیم و چنین شد.  

بخشی از بدنه ی حاکمیت ائتلافی آقای کرزی که شامل تنظیمیان تار و مار شده از سوی تحریک اسلامی طالبان افغانستان بود، با خالی ماندن فضا و استفاده از فرصت هایی که در نبود یک زعامت ملی، قدرتمند و کاملاً افغانی، به وجود آمده بود، خودشان را به نام های مختلف بر حاکمیت، تحمیل کردند. آنان از شانس های دیگری نیز بهره برداشتند که در زمان ناراحتی دوستان بین المللی، گریبان افغان ها را می گرفتند.  

دوستان بین المللی از همان آغاز حاکمیت اداره ی موقت، با تکیه بر گروه های فاسد، خاین و چپاولگر، از امتحان راستی و درستی، ناکام خارج شدند. آنان طی روند حیف و میل که همه روزه با افشاگری های اداره ی «سیگار»، خبرساز می شوند، دیدگاه های مردم ما را پیرامون آزادی ها، قانونمندی ها و دیموکراسی، به تنزل کشانده اند.  

بدنه ی تحمیل شده ی تنظیمی بر حاکمیت جدید، در حالی که در نبود حریف زورگو و قلدر خود (طالبان) به اصطلاح «شیرک» شده بود، با کردار فزیکی و ادبیاتی، چهره ای را به نمایش گذاشت که برخلاف ادعا های اقلیتی- حزبی جهت عدالت اجتماعی و تقسیم مساوی قدرت، دار و ندار کشور، با بیشترین سهم در زباله دانی آنان رفته اند.  

تنظیمیان فاسد که دیگر مالک کشور و هستی مردم شده اند، نوعی از گرایش های قومی را برانگیخته اند که باعث آلوده گی اقشار تحصیل کرده و  چیز فهم نیز شده است. در واقع اداره ی ائتلافی با واگذاری امتیاز به جنایتکاران تنظیمی که به گونه ای به مراکز کاردهی و صدور اقتصاد تبدیل شده اند، قشر تحصیل کرده را برای ناگزیری های اقتصادی اش، وامی دارد برای کسب درآمد، نوحه سرایان جنایتکاران نیز شوند.  

 بسیار دیده ایم که چه گونه تعدادی از تحصیل کرده گان و آگاهانی از تمام اقوام، جنایات و فساد خاینان تنظیمی و حزبی را توجیه کرده اند. آنان چیزی نمانده است تمام کشور را با تصور جنایتکارانی بپوشانند که بر اثر آن، شاید به فرشته گان نجات، شبیه شوند. 

این که میلیارد ها دالر از به اصطلاح کمک های جامعه ی جهانی در افغانستان، چه گونه چپاول شدند و چه اتحاد های خارجی و داخلی روی این چپاول ها، صورت گرفته اند، می توان از وضعیت زار کشور پی برد. اگر واقعاً فقط چند میلیارد از صد ها میلیارد دالر به اصطلاح کمک شده، در کار احیای زیربنا ها هزینه می شدند، پس از هر تغییر حاکمیت، آن قدر نگران نبودیم که گویی دیگر چه مانده است تا با حیات گدایی و خیرات، سرنوشت کشور را تمدید کنیم. 

تنوع چپاول و ترفند هایی که برای حرامخوری های گسترده، صورت گرفته اند، همه روزه خبری می شوند، اما یکی از بدترین شیوه ها برای اخذ امتیاز، گشایش فروشگاه های هویت فروشی و کشور فروشی است که در حد کفرورزی، بر مردم و کشور، ریشخند می آورند.  

افرادی از بدنه ی حکومت ائتلافی در پست ترین ترفند سیاسی، زمانی که دیگر برای بی کفایتی ها و خیانت های خویش، حتی شانس ماندن در میان خودشان را نمی یابند، به حربه ای متوصل می شوند که هیچ تفاوتی از رهگذر تعلق خاطر یک چپی به اتحاد شوروی و یا هم یک تنظیمی به کشور های همسایه ندارد.  

گاه از خودتان پرسیده اید که چرا به محض این که ناراضی از قماش یک تنظیمی از    بدنه ی حاکمیت، «اوت« می شود، ناگهان شعار های قومی سر می دهد و دوسیه ی صد در صد جنایی اش را با ادبیات مظلومیت قومی می بندد؟  

فروش رسانه یی منافع، ارزش ها و هویت ملی، بخشی از کاسبی برای درآمد هایی ست که متاسفانه با دیموکراسی و آزادی بیان غیر ضروری و تعریف نشده، فضا را بازگذاشتیم در زمانی که ناراضیان هرچه بیشتر به معرفی خویش می پردازند، اجندا های بیگانه نیز عملاً بخش ها و فصل هایی را برای فرصت هایی اختصاص دهند که به نفع شان است. 

کاسبی از طریق بازی با هویت، بخشی از همان ادعا هایی ست که در بیش از چند دهه از افراد و بالاخره از رسانه هایی می شنویم که هنوز هم از فرصت های ستر سیاسی، قومی و مذهبی استفاده می کنند.   

وقتی برای امتیاز های نامشروع و خیانت های خویش، تا سرحد فروش هویت و ارزش ها می روند، کودکانه و دور از منطق است که در موضوع تامین عدالت، مساوات و منافع ملی، با کسانی متحد و همکار شویم که وقتی دستان شان از تاراج کوتاه آمدند، یاد شان می رود  سال هاست که به نام های اسلامی، ملی و افغانی، ماسک زده اند.