از مدت هاست که تنقید اسلام سیاسی، وارد حوزه ی گفت و گوی افغان ها شده است. رعایت حرمت فرهنگ اسلامی، مردم را به تامل وامی دارد. این تامل با تفکیک و تشخیص عناصر سیاسی، در پی تحفظ باور های ستوده ی دینی، عروج کرده است، اما این نگرش بیشتر در حوزه ی اکثریت اهل سنت اتفاق می افتد.  

در مقوله ی هجوم فرهنگی، پدیده ی فارسیسم ایرانی را بسیار زیانبار تلقی کرده ایم، اما تحلیل آن، بیشتر روی عوامل غیر دینی استوار بوده است. تعویض سلطنت پهلوی با ولایت فقیه، رنگ دیگری به فارسیسم می بخشد؛ هرچند قبل از انقلاب نیز عامل تشیع در جهان عرب، فارسگرایان ایرانی را ترغیب می کرد در سطح منطقه اعمال نفوذ کنند.  

نه شرقی و نه غربی، در واقع گشودن دروازه هایی بود که در تمام منطقه ی پیرامون ایران، صدور تشیع نوع صفوی را اپدیت می کند. ما شاهد و مراقب استیم که چه گونه مرجعیت تشیع ایرانی در کنار زبان، از مدخل مذهب وارد می شود. تعیین غایه ی هجوم فرهنگی به منظور هژمونی سیاسی، میراث فکری شوونیستان فارس قبل از انقلاب ایران است، اما مذهب گرایان از مزایای آن نیز مستفید می شوند.  

افراد و اشخاصی در کسوت حاج آقا، آخوند و مرجع مذهبی در افغانستان، نماینده گان بالقوه ی بیگانه شناخته می شوند. صدور فارسیسم و صدور شیعه، کتله های قابل     ملاحظه ی وابسته گانی را تعیین می کند که از این طریق امرار حیات کرده اند. این  وابسته گی اقتصادی که با فرهنگ زبان و مذهب حمایت می شود، ستون های پنجمی اند که از عقب به ما خنجر می زنند.  

فعالیت های رسانه یی علنی و موضع گیری های شرم آور که در تمام آن ها از مراجع فرهنگی و مذهبی، فارسیسم و تشیع ولایت فقیه توجیه می شوند، جبهات داخلی مبارزه ی گسترده ی ملی را ایجاب می کنند. افزون بر این که رهروان فرهنگی و مذهبی ولایت فقیه از دیموکراسی غربی در جهت تضعیف جامعه ی افغانی و جهانی استفاده می کنند، نوع باور های خرافی، شرک آمیز و صورت فحشای فارسی، به تعمیم فرهنگ هایی انجامیده است که فساد، فحوای آن ها را تشکیل می دهند.  

دید شهوانی به زن که از طریق صیغه اطفاء می شود در کنار اعتقاد به اهل بیت که مقام افرادی از خانواده ی حضرت علی را ملکوتی می سازند، در میان جماعتی از مردم که یک سره تابع ملا و آخوند اند، پذیرش فساد و فحشا را صبغه ی مذهبی داده است. هموطنانی که از ایران بازگشته اند، از رفتار اناثی درمانده می شوند که هرچند از جغرافیای مذهبی می آیند، اما از گناه روابط جنسی اجتناب نمی کنند.  

اخبار فاحشه خانه های رسمی قم که گفته می شود اکنون بیش از یک میلیارد دالر زایران عراقی را جذب می کنند، با قبول فساد صیغه، مساله ی زن در ایران را بی شباهت به تجارت پورنوگرافی غرب نمی سازد. تفاوت های قانونی، در جایی به نام آزادی و در جای دیگر به نام مذهب، اما به یک غایه می رسند.  

فحشای مذهبی ایران از مرز های این کشور گذشته است. در افغانستان ما، تدقیق باور های شیعی به اندازه ی تدقیق فارسیسم مهم می باشند. همسویی آن ها در یک آدرس، آن ها را خلط کرده است؛ هرچند فعالیت های رسانه یی و فرهنگی، روی اخلاقیات استوار اند و تخلیقات توجیه اسلام سیاسی در آثار مطهری، شریعتی و نمونه های دیگر، روی طهارت تشیع تاکید می کنند، اما باور هایی که عملاً قربانی می گیرند، ما را با زیان های اجتماعی مواجه کرده اند. 

سوء رفتار افراد و اشخاص وابسته به مرجعیت تشیع، به ویژه ایرانی، اگر سیاسی باشد، بیان علنی آن را با افغان ستیزی های واضح می دانیم. انحرافات اخلاقی ناشی از باور هایی که زن را از منظر اطفای شهوت به دار صیغه می سپارد، با صدور گسترده ی شیعه ی ایرانی به افغانستان که در کنار اقلیت تشیع، حامی فارسیسم شمرده می شود، اخلاقیات اجتماعی را تضعیف کرده است.  

آیت الله های فارس در کنار ایفای نقش سیاسی، از منظر سوء استفاده ی بشری، نیروی آماده ی تخریش اجتماعی نیز دارند. مراجع شیعی صفوی که از مزایای رسانه های صوتی و تصویری بهره می برند، بی پرده از فحوای فساد و فحشایی می گویند که در افغانستان ما  یک سره صادر می شوند.  

بی حرمتی به ارزش های اسلامی، حتی شماری را واداشت که در قماش ملایان مجوسی (فارسیست) از اجحافی حمایت کنند که با ماده ی احوال شخصیه ی تشیع، بخشی از جامعه ی زنان و دختران افغان را که بر اساس انستاب خانواده گی، شیعه ی شعوری نیستند، قربانی کنند.  

با اعتقاد به رعایت حرمت باور ها و آزادی های دینی و مذهبی، اما اصرار می کنیم که دید انتقادی بر تشیع در افغانستان، عادی نباشد. مصادره ی تشیع افغانی که تا سالیان قبل از بحران، بی آلایش در کنار اکثریت سنی زیسته است با آرایش صفوی از کتب تا تکایا، امور مذهبی و مساجد، به رنگی درآمده است که هیچ تفاوتی با ماهیت هجوم فرهنگی فارسکی ندارند.  این دم و دستگاه اگر از فرود تعزیرات ایران، آسیب نبیند، ولایت مذهبی تشیع در افغانستان با دست آویز دینی نیز وارد تقابل جدی سیاسی می شود.  

در مثال ها و نمونه های بی شمار، تبیین کرده ایم که افغان ستیز های دینی کمتر از بی دینی های فارسکی (مجوسی) نیستند. آنان با پوشش خاص و سنتی تشیع ایران، روی جامعه ی افغانی چادر انداخته اند. از یک سو با مملکت و هویت ملی ما ستیز می کنند و در جانب دیگر با تعمیم مفاهیم انحرافی، بخشی از جامعه ی افغانی را تشویق می کنند از رهگذر علایق مذهبی در دامان سیاست های بیگانه سقوط کنند.  

مجوز های غیر سنجیده به ابعاد کار رسانه یی، مشکل ما را در نمونه ی مذهبی نیز وسیع می سازد. تشیع، مذهب اکثریت ایران است. بنابراین عنصر فارسی با دست آویز مذهبی  می تواند با ایجاد درز و گسست در جغرافیای همسایه گان، جای پا باز کند.  

اعتقاد به تفکیک و تشخیص جریان های انحرافی از بایسته های حفظ سلامت اجتماعی ماست. نباید اجازه دهیم از رهگذر باور های خرافی و شرک آمیز، پشت جبهه ی داخلی، شعور و عقل بخشی از مردم را گروگان بگیرد.  

تنقید مرجعیت تشیع، ضمیه ی نقد ضروری و سالم فارسیسم در افغانستان است. اگر از رهگذر زبان به اصطلاح فارسی به جامعه ی ما حمله می کنند، عبادتگاه های تشیع می توانند به آن رنگ الهی بزنند. وقتی پایه های اعتقادی آنان در حد شرک، افرادی از خانواده ی حضرت علی را ملکوتی می سازد و میلیون ها تن به آن باور دارند، تفهیم فرهنگی این که شیعه جزو فارسیسم ایرانی نیز است، به تشتت بیشتر جامعه ی افغانی می انجامد. 

 بهتر است با تعیین خطوط سرخ، مراقب باشیم! تفهیم تعیین کار مذهبی غیر سیاسی در میان اقلیت تشیع افغانستان، جامعه ی ما را در برابر هجوم فرهنگی پان ایرانیسم و فارسیسم، حفظ می کند.  

صورت حال تغذی سیاسی و فرهنگی تشیع و فارسی از ایران، اگر در حصار اکثریت مردم افغانستان قرار دارد، اما در شیار های اجتماعی، سموم بیگانه را وارد کرده است. 

شرح تصاویر: 

فساد و فحشای اجتماعی و مذهبی در ایران.  

یادآوری: 

از طریق لینک های زیر، باور های خرافی، توهین آمیز، شرک و کفرگویی مکتب تشیع فارسی را تماشا کنید!  

ملا های فارس: 

زن ها، عین الاغ استند: 

https://www.facebook.com/mehran.barzegari.9/videos/1904014593228610/ 

ما مقابل اهل بیت نماز می خوانیم: 

https://www.facebook.com/the.right.paths.stars.monotheism/videos/1047678078744394/ 

پاک شدن گناهان به خاطر امام حسین: 

https://www.facebook.com/ali.khaniran/videos/2175874362630874/