مترجم : معاون سر محقق عبدالرحيم بختانى خدمتگار .

عنعنۀ نگارش و نگهدارى کتاب

در آرياناى باستان

          قبل از تحقيق در مورد سير تاريخي عنعنۀ نگارش و نگهدارى کتاب در آرياناى باستان ، لازم است تا در مورد خط شناسى ارزش و اهميت آن مطالبى را ارايه بداريم . در مورد خط شناسى گفته ميشود که : خط مجموعه يې از رسامى ها و نشان هاى وضع شده است که براى ثبت و ترسيم اواز ها ، الفاظ ، گفتار و افکار يک زبان استعمال مى شود (١)

          در نتيجه پژوهش هاى باستان شناسان ثابت شده است که خط تقريباً پنج هزار سال قبل در مصر باستان به وجود آمده است . خط هاى باستانى ازنگاه شکل به سه بخش بزرگ تقسيم مى شوند :

          ١. نوشته هاى ميخى ، ٢. نوشته هاى هيرو گليف يا هيرو غليف ، ٣. نوشته هاى الفبايي . تمام نوشته هاى جهان با تغييرات کم و بيش از همين نوشته هاى فوق الذکر به ميان آمده اند (٢)  

          پيدايش خط در زنده گى بشر باعث تنوير تاريکى هاى جهالت گرديده و زنده گى آواره و بى نظم انسان را نظم بخشيد ، وسيله مؤثرى براى انتقال تجارب بشرى گرديد ، اندوخته هاى آموزش و علوم را محافظت نمود و اين قدرت را به بشريت بخشيد تا قصر تمدن را آباد نمايد و بالاخره خط و نوشته آغاز گر تاريخ بشرى شد .

          عنعنۀ نگارش و نگهدارى کتاب نيز تاريخ باستانى دارد . درين مورد گفته ميشود که انسانهاى زمان باستان قبل از ايجاد کاغذ (٣) ، نوشته هاى شانرا روى تخته هاى سنگى و گلى ، پوستها و استخوانهاى حيوانات ، روى پوست ها و برگهاى درختان و غيره مى نوشتند . در اين سلسله در وادى نيل مصر باستان بعضى آثار دريافت شد که با خط هيروغليف نوشته شده و به سال ٢٤٠٠ق.م مربوط مى شود . علاوه بر اين در بقاياى مدنيت آثور و بابل لوحه هاى گلى به دست آمده که از ٢٥٠٠ الى ٢٠٠٠ق.م نوشته شده اند . همچنان بيست و دو هزار لوحه هاى گلى کتابخانۀ آثور بانيپال به قرن هفتم ق. م ارتباط دارند و نوشته هاى خطى برگهاى پاپيروس يونان باستان که به اساس قدامت باستانى به قرن چهارم ميرسد ، قابل ياد آورى اند .

          در چين قديم ترين نوشته انست که مربوط به دور پادشاهان دين ( قرن ١٢ ق.م ) مى شود . (٤)و در گوشه هاى جداگانۀ کشور عزيز ما کابل ، سمنگان کندهار ، ننگرهار ، تخار ، بغلان ، لغمان،ارزگان و غيره نمونه هاى برازنده و دلچسپ سنگ نوشته هاى باستانى اند که قدامت آن به قرنهاى قبل از ميلاد ميرسد .

          تا آنجاييکه سخن برسر عنعنۀ نگارش و نگهدارى کتاب يا کتابخانه ها در آرياناى باستان ميرود ، گفته ميتوانيم که اين عنعنه از زمان خيلى ها باستانى در جامعه آريايى مروج بوده . مهمترين سند در اين راستا ، که در آن عنعنۀ نگارش و نگهدارى کتاب آشکار ميگردد ، روايت تاريخ طبرى است که ميگويد :

          زردشت ميگفت که از آسمان برمن وحى مى آيد . حاکم وقت گشتاسپ کاتبان را مينشاند و بر ايشان حکم کرد که هر آنچيزيرا که زردشت ميگويد شما بنويسيد . کاتبان تمام سخنان زردشت را بر دوازده هزار پوست گاو با طلا نوشتند و از آن صحيفه يى ساختند . ))

          تاريخ مسعودى اين شمار را هژده هزار وانمود ميکند ، و ميگويد که کتاب زردشت را کسى نيافت ، پس شرح آن را در هژده هزار پوست نوشتند (٥)

          در ارداوير انفامه ( تاليف در حدود قرن ٣-٩) گفته شده است که اوستا و زند با خط طلايى بر پوست هاى گاو ها نوشته شده بودند که سکندر آن را سوختاند (٦)

          در موزيم واتيکان روم بر مجسمۀ راهاريس نيستمى اين مطالب نوشته شده است : (( د اريوش پادشاه هخامنشى اين مرد را به مصر فرستاد که براى کتابخانه ها کتاب بدهد و جوانان را در آن داخل نمايد ))

          حمزه بن حسن اصفهانى ( ٣٥٠هـ مطابق ٩٦٠ م ) از (٧٠) جلد کتاب ياد اورى مى کند که بعد از اسکندر در زمان ملوک اشکانى در موارد نجوم ، طب ، فلسفه و زراعت به يونانى وقبطى ترجمه شده بودند .

          بر علاوه از آنعده کتابهايى که زردشتى ها در مورد نجوم ، طب و ديگر علوم نوشته بودند و يکى از آنها کشتج ناميده ميشد ، که به فارسى قديم نوشته شده بود . بعد از آنکه به امر اسکندر به زبانهاى رومى و قبطى ترجمه گرديدند ، کتابهاى اصلى سوختانده شدند ، مگر بعضى از اين کتاب ها به سبب هراس اين عمل زشت سکندر به هند و چين فرستاده شدند و از سوختن نجات يافته بودند.

          ابن نديم از تاريخ اسحق راهب نقل ميکند که سکندر يک تن از ملوک سکندريه را براى اين گماشت که اين کتاب ها را دوباره جمع آورى نمايد . ميگويند که او پنجاه و چهار هزار و يکصدو بيست کتاب را جمع نمود و گفت هنوز هم در سند ، هند ، چين ، گرگان ، ارمن و ديگر جا ها باقيمانده اند (٧) .

          قبل از اسلام دليل قوى موجوديت کتب و کتابخانه ها در آرياناى باستان و سرزمين هاى وابسته به آن اينست که در زمان اموى ها و عباسى ها بۀ صد ها جلد کتاب از زبانهاى پهلوى و هندى به عربى برگردانده شد که زيادتر آنها مربوط به کتابخانه هاى خراسان بود . به طور نمونه ابن نديم در مورد بودايى ها و رهنمايى آنها به حيث ماخذ معلوماتى ، از کتابى نام ميبرد که توسط يک شخص خراسانى نگارش يافته بود .

          در دربار کابل شاهان عنعنۀ تاليف و نگهدارى کتاب ها وجود داشت . به قول البيرونى در دربار کابل شاهان متاخر انند پاله بن جيه پاله که اکريوت نام داشت در مورد علم نجوم بنام (( شکهت پرت)) يک کتاب نگاشته بود (٨)

          مؤرخين بر اين سخن اتفاق نظر دارند که (( اوستا )) کتاب مذهبى زردشت به حکم گشتاسب در دوازده هزار پوست گاو نوشته شده بود . به تاييد تاريخ طبرى ، گشتاسب آن را در يک خانۀ سنگى خزانه خود حفظ کرده بود و مردم عامه را به آنجا اجازه نمى داد ، تنها علما و دانشمندان اجازۀ دخول به آنجا را داشتند . و اين شايد در آرياناى باستان نخستين کتابخانه بوده باشد .

          روايات تاريخى نشان مى دهد که کتابخانه هاى آرياناى باستان در آتشکده ها و معابد دينى قرار داشت ، نسخۀ نوشته شدۀ اوستا که در قرن هشتم ميلادى در سمر قند  به دست آمده در آن نوشته شده است که زردشت به حکم و شتاسب ( گشتاسب ) دين خود را در دوازده هزار نسخه به خط طلايى نوشت و در خزانۀ آتشکده در هران گذاشت . مؤرخ مشهور کشور استاد احمد على کهزاد عقيده دارد که اين همان کتابخانۀ شا و پيکان بود که سکندر مقدونى آن را سوختاند (٩)

          اوراق متفرقۀ کتاب ها که در پوست درخت ها نوشته شده بودند ، توسط سيو هاکن در سال ١٩٣٠ م در قسمت شرقى بت بزرگ بودا پيدا شدند ، باستانشناس متذکره اوراق باستانى اين آثار را به قرن هاى سوم و چهارم عيسوى و متباقى آن ها را به قرن هاى (٧) و (٨) ميلادى مربوط ميدانند و بدين نظر اند که رسم الخط بعضى آن ها کوشانى و از بعضى آن ها به خط ختنى است و بۀ عصر گوپتا مربوط است ، و زبان آن سانسکريت ميباشد . اين اوراق نوشته شده در پوست درختان که در کتابخانۀ معبد بزرگ بودا پيدا شده است ، امکان ميرود که در باميان نوشته شده باشند و يا از جاهاى ديگر به اينجا آورده شده و در کتابخانۀ معبد جا بۀ جا شده باشد (١٠)

          به هر صورت موجوديت اين کتابخانه آشکار ميسازد که در تمام معابد آريايى ها کتابخانه هاى خورد و بزرگ وجود داشت که در آن کتاب هاى تاريخى و دينى حفظ مى گرديد .

          به همين ترتيب مؤلف (( تاريخ نوشته هاى کهن افغانستان )) به قول تاريخ طبرى در منطقۀ نيشاپور خراسان باستان به نام افشين از کتابخانه يى ياد آورى ميکند که در آن به شمول کتاب مجوس يک تعداد ديگر کتابهاى دينى محفوظ بود (١١)

          ابوريحان البيرونى در کتاب ماللهند مى گويد که نسب نامۀ کابل شاهان نوشته شده و در قلعۀ نغر کوت جا به جا شده بود ، من مى خواستم که آن را ببينم ، مگر نظر به بعضى عوامل به ديدن آن مؤفق نشدم (١٢)

          علاوه بر معابد ، جا هاى ديگرى که براى حفاظت و نگهداشت آثار خطى به کار ميرفت عبارت از قلعه هاى کهنه يى بود که معمولاً درين شهر ها موقعيت داشت (١٣)

          از مجموع اظهارات فوق چنين نتيجه گيرى مى شود که : کتاب و کتابخانه براى نشر و محفوظ نگهداشتن علم و فرهنگ نقش تعيين کننده و با ارزش دارد . به همين خاطر هر جامعۀ پيشرفته به آن احساس ضرورت ميکند و به آن توجه بيشتر مينمايد . و به همين دليل مردم جامعۀ آرياناى باستان هم بۀ حيث انسانهاى متمدن زمان خويش در مراحل مختلف قرون تاريخ در راه نشر و نگهداشت و انکشاف دانش و فرهنگ بشرى گام هاى با  ارزشى برداشته اند .

          در اين جريان زمانى يک اندازه اثار زياد به وجود آمده و براى نگهداشت و استفادۀ آن با در نظر داشت شرايط زمان و مکان تدابيرى گرفته شده بود ، مگر اکثر اين آثار از اثر نتايج طوفان هاى طبيعى زمان ، اشغالگران خارجى ، جنگ هاى قبيلوى داخلى و حاکميت اديان بالاى يکديگر سوختانده شده و با خاک يکسان گرديده اند .

          که مثال هاى زندۀ آن در زمان حملات اسکندر مقدونى از بين بردن معابد و آثار دين زردشتى بود و يا در زمان  آمدن و پخش دين مقدس اسلام در کشور باستانى ما ، از بين بردن علايم و اثار نوشته شدۀ دين بودايى و زردشتى بود ، که امروز ما بدون از چند مثال ، ديگر هيچ اثارى را بدست نداريم .

          ماخذ و توضيحات :

          ١. هاشمى ، سيد محى الدين ، دليکوال فن ، پشاور ، دانش کتابهانه ، سال ١٩٩٤ ، ص ١٤٨ .

          ٢. فيروز رفاهى ، تاريخ خط هاى جهان ( ترجمه ) تهران ، سال ١٣٦٨ش ، ص ٣٢ .

          ٣.کاغذ بار اول در چين باستان توسط تاى لون در سال ١٠٥ م اختراع شد .

          ٤. پوهاند حبيبى ، عبدالحى ، تاريخ خط و نوشته هاى کهن افغانستان از عصر قبال التاريخ تاکنون ، انجمن تاريخ ، سال ١٣٥٠ هـ ش ، ص ٧٤.

          ٥. نيلاب رحيمي ، غلام فاروق ، سير تاريخ کتابخانه ها در افغانستان ، کابل سال ١٣٦١ ش ، ص ٦.  

          ٦. تاريخ خط و نوشته هاى کهن افغانستان ، ص ٧٦ .

          ٧. ماخذ فوق ، ص ٧٧.

          ٨. ماخذ فوق ، ص ٧٨.

          ٩. سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان ، ص٧٦ .

          ١٠. تاريخ خط و نوشته هاى کهن ، ص ٧٩ .

          ١١. ماخذ فوق ، همين صفحه .

          ١٢. همين اثر ، ص ٧٩ .

          ١٣. سير کتابخانه ها در افغانستان ، ص ٨٠ .