څېړنوال عبدالرحيم بختانى خدمتگار
شهر کابل در مراحل مختلف تاريخ
شهر کابل يکى از شهر هاى مشهور وباستانى افغانستان بشمار مى رود که در زمانه هاى مختلف تاريخ از حيثيت مرکزى بر خوردار بود ، حدود و سرحد ات کابل در زمانه هاى مختلف يکسان نبوده ، گاهى سرحدات آن وسعت پيدا مى کرد و گاهى هم محدود ميگرديد ، در اين مقاله کوتاه که در مورد کابل در مراحل مختلف تاريخ و در دوره هاى پادشاهان مختلف و همچنين در مورد وضع جغرافيائى فعلى کابل معلومات ارايه خواهد گرديد .
کابل از قديم الايام معبر فاتحين و مهاجمين بزرگ و مختلف دنيا واقع بوده است و نفوذ ملل مختلف هند ، چين يونان ، فارس ، مغول را ګرفته و از يکى به ديگر تحويل داده است .
اينک شهر کابل را در دوره هاى مختلف تاريخ به طور فشرده مورد مطالعه قرار ميدهيم :
١_ کابل در زمانه هاى باستان :
اگر نظرى به کتاب و آثار کهن بيندازيم مى بينيم که سر زمين زيباى کابل در ريگ ويدا کتاب باستانى آريائيان بنام کوبها ذکر شده . کتاب اويستا که به صورت تخمينى در حدود يکهزار سال قبل از ميلاد بوجود آمده و به حيثت منبع معتبر تاريخ قديم افغانستان و منطقه شناخته شده است نيز از کابل ياد آورى نموده است . اوستا از نظر جغرافيائى ، تنها افغانستار را باولايات دور و پيش کوه هاى هندوکش در شانزده قطعه زمين ميشناسد از قبيل بلخ ( بخدى ) ، بدخشان ( راغا ) ، مرو ( مرو ) ، هرات ( هريو ) ، حوزه هلمند ( هراويتى ) ، ارغداب ( هيتومنت ) ، حوزه سند ( هپته هندو ) و سغديان
( ماورا ء لنهر) وغيره . اوستا مردم اين سر زمين را ( آريا مينامند و کشور آنها را خاک آريا ميخواند .
هيلو کلس پادشاه يونان و باخترى در سال ١٣٥ ق م از شمال هندوکش و پايتخت قديمى بلخ په جنوب هندوکش لغزيد و کاپيسا مرکز دولت قرار گرفت . دامنه اين دولت بجانب شرق تا سند کشيده ميشد . جانشينان هيلو کلس تا اواخر قرن اول قبل از ميلاد به سلطنت يونان و باخترى دوام دادند .
واقعاً نه تنها کابل بلکه تمام افغانستان در زمان سلطنت يونان و باخترى در منتهاى عروج و ترقى بوده است . ميسو فوشه مى گويد شاهد اين مطلب مسکوکات (( د ميتر سن )) پادشاه يونانى بلخ در سال ١٩٠ قبل از ميلاد است از سر يونانيان در افغانستان اين قضيه مسلم ميشود که شهر کابل در آن زمان موجود بوده ، اما اينکه اين شهر کى و از طرف کى ها اعمار شده است تا هنوز معلومات دقيق در دست نيست .
٣_ کابل در شاهنامه فردوسى :
شاهنامه فردوسى که يک ، منبع معلوماتى تاريخ قديم افغانستان است ، نه تنها در مورد واقعات تاريخ قديم افغانستان معلومات ميدهد بلکه در مورد جغرافيه افغانستان ، ولايات افغانستان ، وجنگ ها و حوادثى که در دوران ما قبل التاريخ در اين سر زمين رخ داد معلومات ميدهيد . که در شاهنامه فردوسى در مورد کابل چندين جاى تذکراتى بعمل امد که اين تذکرات را داکتر صاحب نظر مرادى در کتاب خود بنام (( کابل در منابع ادبى و تاريخى )) بيان نموده است که در اينجا نکات چندى آنرا عيناً نقل ميکنيم :
(( فردوسى در شاهنامه تاريخ آريانا را از آغاز تمدن ويرانى تا انقراض شاهنشاهى ساسانى به نظرم کشيده است ، سرگذشت خاندان پاچاهى که بنام پيشداديان ذکر شده نه تنها افسانه محض نبوده ، بلکه تاريخ نشو و نما ها و تکامل نوع بشر و نژاد هاى قبل التاريخ بخصوص ظهور و ترقى نژاد آريائى را در روى زمين بازبان اسطوره نشان داده است . کاربرد کابلستان و زابلستان در شاهنامه صرف براى انــــــتـــــظـــــام بخشيدن به هئيت شعرى ( وزن ، قافيه و آهنگ ) نبوده ، بلکه موقيعت جغرافيائى اين دو شهر سبب گرديده که اگر حادثه اى در کابل بوقوع بپوندد، تاثيرات آنى خود را بالاى زابلستان بجا ميگذارد . آنچه را که فردوسى راجع به موقيعت شهر ها هزار سال پيش از امروز چون بگرام ( کاپيسا ) جبل سراج ، پنچشير ، کوهدامن ، سکاوند (( لوگر )) ، ميدان شهر ، قلات ، قندهار ، تا حدودسيستان مطرح نموده است ، هنر باهمان مشخصات جغرافيائى خود باقى مانده است . در غرب شهر کابل ويرانه ها قلعه اى باقى است که مردم کابل آنجا را بنام (( قلعه استفنديار )) پهلوان شاهنامه ياد ميکنند . شاهنامه علير غم تحقيقات گسترده ايکه در موردش انجام شده هنوز هم موارد ناشگافته و موخذهاى نايافته را چون خاکتوده هاى باستانى با رازو رمز هاى فراوان در خود دارد ))
٤_ کابل در زمان کوشانى ها :
کابل بعد از زوال يونانيان تا ظهور اسلام مراحل مختلفى را در دوره هاى حکومات متعدد طى کرده است . بعد از شکست يونانيان سلسله بنام کوشان از طايقه تخارها در کابل و اطرف آن سلطنت بزرگى را تشکيل دادند و قسمت عمده هندوستان را مسخر نمودند که کابل تا قرن پنجم ميلادى در تحت سلطنت کوشانى ها زنده گى کرده است .
٥_ کابل و پادشاهان يفتلى :
بعد از سال ٤٢٥ميلادى سلسله کوشانى ها به پايان رسيده و سلسله ديگرى از طايفه تخارى ها بنام يقتلى ها به قدرت رسيد . يفتلى ها صفحات جنوب هندوکش و کابلستان را تصرف نموند . در اين زمان کابل به حيث يک مرکز مهم دوره يفتلى ها بشمار مى رود . پادشاهى يفتلى ها تا سال ٥٦٦ميلادى دوام نمود .
٦_ کابل و کابلشاهان :
بعد از سال هاى ٥٦٦ ميلادى يعنى بعد از سقوط يفتلى ها بر تخارستان مسلط شدند . در اين زمان در کابل حکومت کابلشاهان مسلطا بود . کابلشاهان تا حدود فتوحات اسلام در کابل و در مناطق جنوب و شرقى هندوکش مسلط بودند . بالاخره در قرن نهم ميلادى حکومت کابلشاهان توسط يعقوب ليث صفارى موسس صفارى ها از بين برده شد و کابل در ضميمه ممالک اسلامى قرار گرفت .
٧_ کابل در زمان پاچاهى ظهير الدين محمد بابر :
ظهير الدين محمد بابر يکى از شهزاده گان تيمورى پسر عمر شيخ حکمران انديجان ماوراء النهر و کواسه امير تيمور است . او در انديجان به عمر ١١ سالگى بعد از وفات پدرش در سال ١٤٨٣ ميلادى پاچا شد بعد از جنگ هاى متعدد در سال ١٥٠٥ ميلادى کابل را متصرف شد و در سال ١٥٢٥ ميلادى در دهلى حکومت گورگانى هند را ايجاد نمود . در زمان پاچاهى بابر کابل يکى از صوبه ها يا ولايات مشهور افغانستان بشمار مى رفت که تحت حکمروائى بابر قرار داشت .
ظهير الدين محمد بابر در اوايل قرن شانزدهم ميلادى زمانى که کابل را گرفت او در کتاب معروف خود که بنام (( توزک بابرى )) يا (( بابر نامه ) ياد مى ګردد ، در مورد کابل يا داشت هاى زيادى تحرير نموده است که در مورد حدود جغرافيائى کابل در بابر نامه چنين معلومات ميدهد :
(( کابل را خداوند ( ج ) به فضل خود برايم بخشش نموده است ، کابل داراى چهار فصل است که بطرف شرق آن پيشاور و کاشغر و به طرف غرب آن کوهستان و به طرف شمال آن قندوز واندراب و به طرف جنوب آن بنو موقيعت دارد .
بابر در کتاب خود در مورد اقوام و زبان هاى که در کابل مردم صحبت مى کردند معلومات داده چنين مى نويسد : (( در کابل اقوام زيادى زنده گى دارند ، در مناطق کوهستانى و دشت ها مردم ترکمن زنده گى ميکنند و در مراکز شهر ها و قريه جات مردم تاجک زنده گى ميکنند در بعضى قريه جات افغان ها زنده گى ميکنند ، در اين کشور مردم به زبان هاى عربى ، فارسي ، ترکى ، مغل ، هندى ، پشتو ، پراچى ، تکيرى ، پشه ئى و لمغانى صحبت مينايند .
کابل در زمان معاصر : تيمور شاه پسر احمد شاه بابا در سال ١٧٧٣ م بعد از مرگ پدرش پادشاه افغانستان شد تا اين زمان پايتخت افغانستان شهر قندهار بود ، وى پايتخت کشور را از کندهار به کابل انتقال داد ، از آن زمان تا امروز شهر کابل پايتخت افغانستان .
شهر کابل از لحاظ تشکيلات ادارى به ١٣ ولسوالى و علاقه دارى تقسيم شده است که قرار ذيل ميباشد :
١- مرکز ولايت کابل ، ٢- ولسوال ده سبز ، ٣- علاقه دارى ميربچه کوت ، ٤-علاقه دارى کلکان ،
٥- ولسوالى قره باغ ، ٦- ولسوالى شکردره ، ٧- علاقه دارى استالف ، ٨- والسوالى پغمان ، ٩- والسوالى چهار آسياب ، ١٠- ولسوالى بگرامى ، ١١-علاقه دارى خاک جبار ، ١٢- ولسوالى سروبى ، ١٣- علاقه دارى چهاردهى .
هر ولسوالى ها و علاقه دارى هاى کابل شامل قريه جات مختلف ميباشد که در اينجا از نام هاى قريه جاب هر ولسوالى و علاقه دارى نام مى بريم
١- مرکز ولايت کابل يا شهر کابل داراى ٢٢- نواحى مختلف ميباشد که در اين اواخر يک تعداد قريه جات همجوار شهر کابل نيز شامل شهر کابل گرديده است به طور مثال اکثر قريه جات علاقه دارى چاردهى و تعداد زياد قريه جات ولسوالى ده سبز و يک تعدا دقريه جات ولسوالى بګرامى و ولسوالى پغمان شامل نواحى شهر کابل گرديده .
٢- در ولسوالى ده سبز ٣٧ قريه جات ذيل شامل ميباشد : تره خيل ، چهار قلعه ، ده خداى داد ، ده يحيى ، خواجه بغرا ، خواجه چاشت ، هودخيل ، وزير آباد ، پاى منار ، بختياران ، قلعه شاه محمد ، کوته ها ، ده سبز خاص ، قابل باى ، کته چاى ، سيخو ، سنگ آب ، بندى خانه ، جارو ، ابدره ، ناوه ، قلعه رستم ، قلعه غلام قادر ، شوراب ، تنگ غارو ، کته خيل ، پل چرخى ، خواجه رواش ،بابه قچاق ، هزاره بغل ، على خيل ، قلعه ميدان ، سيد حسين خروټى ، سرگى ، اخ بندى ، خواجه غار ، قلعه گل محمد و قلعه ميرزا زاهد .
٣- در ولسوالى بگرامى ١٤ قريه جات ذيل شامل ميباشد : حسين خيل ، کمرى ، قلعه آدم خان ، کاريز ها ، قلعه را باز ، شينه ، قريه بگرامى ، نو آباد ، قلعه حسن خان سفلى ، بتخاک ، سهاک ، قلعه احمد خان ، قلعه حسن خان عليا نيازى ، مموزائى ، شيوکى ، الوخيل و ولايتى .
٤-در علاقه دارى خاک جبار١٥ قريه جات ذيل شامل ميباشد : چکرى ، ملنگ ، خورد کـــــــابـــــل ،
گرگ ميدان ، جلغوزى ، تفر عليا ، ملک خيل ، خروټى ، تفر سفلى ، دوران خيل ، کړوخيل ، چنارى ، ناتوخيل ، سرو خيل ، تيگرى .
٥ – در علاقه دارى چهاردهى ٣٢ قريه جات ذيل شامل ميباشد : قلعه وزير ، ده مبارک ، افشار نانکجى ، قلعه مرغگيران ، قريه علاء والدين ، قلعه شاده ، گلخانه ، افشار دارالمان ، ده مرادخان ، قلعه مسلم ، سراسياب ، قلعه بختيار ، چهلستون ، قلعه فتوح ، قلعه قاضى ، ريشخور سفلى ، چهار قلعه ، چهار قلبه ، آقا على شمس ، ده دانا ، واصل آباد ، قلعه غيبى ، جنگلک ، فاضل بيگ ، ده قنلدر ، انچى باغبانان ، قلعه کاشف ، قلعه موسسى ، ده بورى ، قلعه واحد ، قلعه نظر و قلعه معروف .
٦- در ولسوالى چار آسياب ٥٣ قريه جات ذيل شامل ميباشد : چهل دختران ، الياس خيل ، تنگى سيدان ، رحمت آباد ، الوخيل ، ده کلان ، قريه لغمان ، سياه جوى ، ستار خان ، سوريوند ، کته سنگ ، ميا خيل ، پاينده خيل ، حاجى خيل ، قريه چارسوق ، اهنگران ، قلعه عبرالروف،معين خيل و سيد خيل، قشلان ، عباس قلى ، قلعه کهنه ، د شتک عليا ء گرگاب ، قريه تاجکيه ، قريه گلزار ، قلعه نعيم ، قلعه رشيد ، قلعه جفار ، حق داد ، بالاکوه ، بالا قلعه ، کنداله ، قلعه ملک ، چارسوق . قلعه جرنيل ، قلعه نو ، خير آباد ، نونياز ، شاه توت ، ريشخور ، قلعه تفان ، قلعه عطا ، يحيى خيل ، قلعه ترين ، تنگى ده کلان ، حاجى ملنگ ، للندر ، ميرا خور ، قلعه محمد عزيز ، قلعه افغانيه ، قلعه محددين ، طاهر خيل .
٧- در ولسوالى سروبى ٢٧ قريه جات ذيل شامل ميباشد : قلعه کلان ، لکر لام ، نغلو ، يخدنه ، سلام خيل ، جگدلک ، چشمه دکه ، حسين خيل ، گاز ، گوگا منډه ، وکه ، رودبار ، قريه سروبى ، تيزين خاص ، جلبى ، سيد ميارسول باباه ، مرغى چشمه کرم ، قول آهنگران ، شامک ملاخيل ، قلعه حسن ، زرنده ، گردى مرغه ، قلعه جانان جروى ، جروبى ، شيراب و تاستين .
٨- در ولسوالى پغمان ٢٩ قريه جات ذيل شامل ميباشد : مرغگيران ، عيسى خيل ، زرشخ ، بيکتوت ، چندل باى ، پراچى ، ارغنده سفلى ، کاريزک ، پشه اى پغمان ، خواجه لکن ، خال دارى ، ارغندى عليا ، چهل تن ، قلعه ملک ، ويشته ، دره زرگر ، سموچک ، قلعه حکيم ، خواجه مسافر ، قرغه ، ده ارباب ، ده پنبه ، دوده مست ، کشک عليا و سفلى ، کمانگر ، محمد خيل ، ده عريان ، نبات ، ناجوى و خواجه محمد قرغه .
٩-در ولسوالى شکر دره ٢٩ قريه جات ذيل شامل ميباشد : ده نو ، راست دره ، چپ دره ، کوچکى قلعه وزير ، دولانه ، قلعه مراد بيگ ، قلعه دانشمند ، حاجى بخشى ، سياب قلى ، بيدک گلدره ، ده بالاى گلدره ، قريه بهزادى ، کاريز عليا و سفلى ، الفوى ، باى لعل خيل ، آقاى على خواجه ، حاجى بيگ ، آقاى على شيخو ، قريه جانشاه ، قريه سليمان ، قريه سرخ بلندى ، قريه مومن ، قريه التفات ، قريه غزه ، قلم انداز اقوام کوچى و بيچ خيل .
١٠- در علاقه دراى مير بچه کوټ ١٧ قريه جات ذيل شامل ميباشد : مارکى ، ده مير و قلوغ ، د کوى سفلى ، ده سقى سفلى ، لچکان ، سراى خواجه ، گذر ميوه خاتون ، شيخان بقابيگ ، خواجه گيان ، بابه قچقار ، بالاده لچکان ، دکوى عليا ، اراضى شيخان ، اسياب و چرمگر ، ده سقى عليا و جويبار ،
١١- در علاقه دارى کلکان ٢٣ قره جات ذيل شامل ميباشد : زمه ، قچى ، کوچى ، کلکان ، کارنده ، مشوانى سفلى ، صوفيان کارنده ، بونيقره ، چارتوت ، آغا سراى ، بازارى ، قلعه خواجه ، فلمچــــــاق ، قلع پيرک ، قلعه احمد خان ، دوبرى ، باپوشى و قلعه فرهاد ، چويبار ، مشوانى عليا ، قلع يخچک ، صد آباد ، مغل بيک ، قناعت سادات ، قناعت خودى نظر و جوشادى .
١٢-در ولسوالى قره باغ ٢٢ قره جات ذيل شامل ميباشد : قره لنگر ، الر ، قلعه فيض ، قلعه گذر ، قلعه قاضى ، قره باغ يوسفى ، قريه کاريز ، قلعه شاهى ، نهر کلان ، قلعه جعفر ، باغ عارق سفلى ، سردار بيگ ، قره قل ، سبز سنگ ، ميان جوى ، باغ عارق عليا ، پيتاوه ، استرغيچ ، جارچى ، باغ علم ، د مه خواجه ، مير خان و قريه موسسى زائى .
١٣- در علاقه دارى استالف ٢٧ قريه جات ذيل شامل ميباشد : حسن دره ، بوستان ، مته خيل فرزه ، ده نو ، حسن خيل ، قلعه ميرزا ، قلعه کريم ، کار دگرى ، باغ شيخ ، ميدان رئيس ، دره استالف ، غنداب ، محله غنداب ، بالاده ، خواجه ميرک ، کلا لان ، پايان ده فرزه ، مير افغان ، قلعه سيد ميرو ، زرگران ، قلعه ميرا ، قلعه مصلى ، گراره ، خواجه حسن ، قلعه سيم ، سر خان خيل ، صلاح خيل و قلعه خيار .
منابع و ماء خذ
- افغانستان در مسير تاريخ _ مير غلام محمد غبار _ ١٣٦٦ هـ ش _ کابل .
- جغرافيان تاريى افغانستان _ پوهاند عبدالحى حبيبى – ١٣٦٢ هـ ش کابل .
- جغرافياى تاريخى افغانستان _ مير غلام محمد غبار ١٣٨٣ – هـ ش ، کابل .
- جغرافياى ولايات افغانستان ، پوهاند غلام جبلانى عارض ١٩٩٥ ميلادى _ کابل .
- اتلس قريه هاى افغانستان _جلد اول _ حوت سال ١٣٥٢ هـ ش . کابل .
- بابر نامه،ظهير الدين محمد بابر،اکادمى علوم افغانستان،مرکز زبان و ادبيات ، کابل ، ١٣٨٢