آقای امرالله صالح، رئیس سابق امنیت ملی افغانستان، در فیسبوک از حضرت عمر زاخیلوال، سفیر افغانستان در پاکستان، انتقاد به عمل آورده است که گویا احضار آقای زاخیلوال به مقر فوج پاکستان لکهای بر دیپلوماسی افغانستان است.
آقای امرالله صالح می گوید به "دفاع از کشورش بر کار غلط منسوبین اعتراض و انتقادی" داشته است. ببینیم که تا چه حد این گفته ای آقای صالح درست است؟
اولاٌ باید یاد آور شد که: آقای زاخیلوال در واکنش به پست فیسبوک رئیس پیشین امنیت ملی افغانستان نوشت "آقای امرالله صالح، حادثۀ تروریستی در زیارت شهباز قلندر در ایالت سند پاکستان شام پنجشنبه صورت گرفت و برای معلومات جناب عالی که متیقن هستم خبر هم دارید، من از روز چهار شنبه تا شام گذشته در کابل بودم. پس به ارتباط این قضیه چطور میشد در مقر ارتش پاکستان احضار باشم. تنگ نظری تان در مقابل هموطن تان به حدی رسیده که حرف آنها به شما مقدمتر است (البته آنها هم اسم من را نگرفتند). از تصویر گفتید که آنها نشر کرده، لطفاً شریک سازید".
خوب به هر صورت زمانی که آقای امرالله صالح خود را به مقابل آبرو و حیثیت افغانستان، به مقابل آبرو و حیثیت دیپلوماسی افغانستان در مقابل پاکستان این قدر جوابگو احساس می فرمایند، که حتی در زمان یک تلیغ و یک خبر ساخته گی نیز احساسش جریحه دار می شود، البته که اگر این یک احساس واقعیی وطندوستانه باشد، بدون شک که میتوان آنرا یک احساس افغانستان دوستانه خواند، که آقای صالح حتی در اثر یک گپ تبلیغاتی و حرف نادرست هم این طور احساس وطن دوستی شان به اصطلاح تور می خورد.
مگر سوال در این است که آیا تقریباٌ پنجاه شصت روز قبل، دقیقاً بتاریخ چهارم دسمبر ۲۰۱۶م. در آخرین سفر رسمی و سخنرانی آقای مجیب الرحمن جان رحیمی، سخنگوی آقای عبدالله عبدالله در تهران، آیا آنزمان هم یک کمی احساسات آقای امرالله صالح، مثل اینبار، تور خورده بود یا خیر؟
یعنی سوال در این است : در چهارم دسمبر ۲۰۱۶م. هنگامی که گفت وگوی فرهنگی ایران و افغانستان برای دو روز در تهران برگزار شد، آیا آنزمان هم آقای امرالله صالح، مثلاٌ از شنیدن صحبت های آقای مجیب الرحمن رحیمی، مثلاٌ از شنیدن صحبت های آقای داؤد مرادیان، مثلاٌ از شنیدن سخنان آقای غلام علی حداد عادل، رئیس فرهنگستان ایران، آیا آنزمان هم یک کمی احساسات آقای امرالله صالح، مثل اینبار، تور خورده بود یا خیر؟
البته خارج از امکان نیست که سوال ایجاد گردد، که این بی شرمی پاکستان، به آن بی شرمی ایران چه ربطی دارد، و چرا از آقای امرالله صالح، رئیس سابق امنیت ملی افغانستان، این سوال صورت می گیرد که آیا آنوقت به مقابل ایران نیز، و یا به مقابل اظهارات رحیمی و مرادیان نیز احساسات جناب عالی، احساس افغانستان دوستی امرالله صالح به "دفاع از کشورش بر کار غلط منسوبین چه اعتراض و چه انتقادی" داشته است؟
دوستی جناب عالی تور خورده بود و یا خیر؟
جواب این سوال دو جز دارد:
جز اول اش این است که می خواهیم احساسات وطن دوستی واقعی آقای امرالله صالح، رئیس سابق امنیت ملی افغانستان را، می خواهیم امروز نیز به اصطلاح یک "گیچ" کنیم.
جز دوم سوال اینست که می خواهیم بدانیم که آیا آنتن های آقای امرالله صالح صرف بالای بی شرمی های پاکستان فوکس است، و یا بی شرمی های ایران را نیز مشاهده دارد، و به مقابل اظهارات چهارم دسمبر رحیمی و مرادیان در تهران، آقای امرالله صالح، رئیس سابق امنیت ملی افغانستان به "دفاع از کشورش بر کار غلط منسوبین چه اعتراض و چه انتقادی" در طول همین پنجاه وچند روز داشته است؟
اکثر میدیای افغانی ما در باره چیز های نوشتند، مثلاٌ بعضی از هموطنان محترم ما در باره نوشتند:
فراموش نباید کرد که در آن مذاکرات:
حداد عادل همچنین با اشاره به نقش “بنیاد سعدی” که مسئولیت گسترش زبان فارسی در خارج ایران را به عهده دارد، آمادگی کامل دارد تا در زمینه آموزش فارسی در افغانستان همکاری کند. در حالی که در قانون اساسی ما درج است که یکی از دو زبان رسمی ما دری است، نه فارسی!
وی همچنان گفت “فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی در ایران در طول فعالیت خود توانسته است بیش از ۵۵ هزار معادل فارسی را برای لغات خارجی پیدا کند و ما آماده ایم این کلمات را در اختیار دولت افغانستان قرار دهیم تا آموزش زبان فارسی در مدارس این کشور راحت تر شود.”
ولی جای تاسف اینجاست که هیات افغانی بجای این که به چنین اظهارات متجاوزانه به فرهنگ و زبان دری و اهانت به کفایت و لیاقت ادبای افغانستان و گذشته و تاریخ پُر بار زبان و ادب دری جواب دندان شکن بدهد و از فرهنگ و زبان دو هزار سالۀ وطن دفاع کند با خصلت مزدور مآبانه و خدمتگارانه، نه تنها که این اظهارات او را با ادب خاصۀ فرهنگ افغانی رد نکرد بلکه بطور ضمنی همنوا گردید. یکی از اعضای این هیات دلیل عدم پذیرش لغات خود ساخته و نه تنها نا مأنوس بلکه بی مفهوم را در افغانستان “ایران ستیزی” عنوان می کند و دیگری مرز بخشی های سیاسی و تشکیل حدود افغانستان موجود را نا موجه می داند.
داود مرادیان رئیس انستیتیوت مطالعات ستراتیژیک افغانستان و عضو این هیات می گویددر افغانستان ایران ستیزی وجود دارد و ایران ستیزی که در افغانستان وجود دارد، از جنبه های ایدیا لوژیکی، تباری و سیاسی است در ایران هم یک نوع افغان ستیزی وجود دارد که بیشتر بخاطر مسایل تاریخی، بحث مهاجرین، مواد مخدر و اینهاست. پس یکی از گرههای رابطه ایران و افغانستان، ایرانستیزی موجود در افغانستان و افغانستیزی موجود در ایران است که متاسفانه زبان فارسی هم قربانی این سوءتفاهم دو جانبه شده است.
و به گزارش تاند یک سایت افغانی مجیب الرحمن رحیمی سخنگوی دفتر داکتر عبدالله عبدالله رئیس اجرائیه و عضو دیگر این هیات می گوید: « یک تحول مشترک این حوزه، ورود استعمار است و همراه با ورود استعمار مرز ها کشیده شد و چنان یک دولتی ساخته شد که بر مبنای فرهنگ ما تشکیل نگردید» و می افزاید: ” بدین ترتیب سرحد بخشی ها غیر عادلانه بود. بافت اجتماعی منطقه را بر هم زد و ملیت گرائی را در منطقه به وجود آورد که عواقب منفی در منطقه داشته است” او همچنان در یک گفت و گو با رادیو بی بی سی اظهار داشته بود که: “ملت سازی در افغانستان بر اساس قومیت پشتون است و درین راستا کوشش شده از زبان فارسی چشم پوشی شود” رحیمی به این نظر است که برای رفع موانعی که در اثر سرحد بخشی ها به وجود آمده، بهتر اینست که بر یک حوزۀ تمدنی تاکید شود.
حالا سوال این است که سوال صورت می گیرد که به مقابل ایران نیز، و یا به مقابل اظهارات رحیمی و مرادیان نیز احساس افغانستان دوستی امرالله صالح به "دفاع از کشورش بر کار غلط منسوبین چه اعتراض و چه انتقادی" داشته است؟
و یا اینکه آنتن های آقای امرالله صالح تنها بی شرمی های پاکستان را مشاهده می تواند و بی شرمی های ایران را نا دیده می گیرند؟
در هر صورت هموطنان زیاد ما به امید یک کنفرانس مطبوعاتی آقای امرالله صالح در ارتباط مداخلات بی شرمانه ای ایران در مسایل داخلی افغانستان نیز می باشند.
----------------------------------------------
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما