فروپاشی جغرافیای فارسیسم، از دیری ست که آغاز شده است. باوجود سایه ی سیاه آن و سرمایه گذاری هایی که پروژه می سازند، خطوط سیاسی در تعریف کشور- دولت ها، مرز های فارسیسم را کوتاه تر کرده اند.
اقدامات سریع، قاطع و شجاعانه ی دولت تاجیکستان با حمایت رییس جمهور امام علی رحمان، باعث شدند این کشور نیمه روسی که از دو دهه در چنگال فارسیسم، مصروف تحریف هویت خویش است، با فاصله از انحراف، کمی به خود آید.
مخالفت تاجیکستان با عضویت ایران در یکی از پیمان های منطقه یی، رد فرآورده های فرهنگی- لغوی ایران، نشر اسناد مداخله ی ایران در جنگ های داخلی تاجیکستان و مهم تر از همه، حذف کلمه ی «فارسی» از قانون اساسی تاجیکستان، دولت مردان آن جا را متوجه کرده است تحلیل اشتراکات به نام همزبانی، هیچ گاه باعث تثبیت هویت قومی واحد نمی شود؛ چه عنصر زبان، به حیث وسیله ی اکتسابی و منتقل، در ذات و شعور، تاثیری ندارد. شاید استحالات اجتماعی و فشار های ناشی از تحمیلات سیاسی، باعث انحرافات و بی خاصیتی هایی شوند، اما این موارد به حجم زیاد نمی رسند.
من چند سال قبل، درگیر ساخت جمله ای که چه گونه زبان دری افغانستان را منسوب به اصل افغان کنم، ناخودآگاه «اصطلاح دری افغانی» را نوشته بودم. پس از آن زمان تا نشر کتابی به نام «دری افغانی» و دریافت کتابی به نام «ادب دری افغانی» که در ریاست جمهوری شهید محمد داوود (1356) از سوی اداره ی دارالتالیف وزارت معارف، نشر شده بود، هرگز به اهمیت کاری که کرده بودم، به درستی پی نبردم؛ اما حساسیت های ناشی از روشنگری های من، کسانی را که در منظر پاسخ، قاصر بودند، وامی داشتند با اختیار موضع منفی و هتاکی های قسم «پارس منشانه»، به اشتباهی رو بیاورند که اعتراف می کنم در شهرت نیک من و کار هایم، بهتر از علاقه مندان، کمک کرده اند.
آشنایی با شماری از وابسته گان بیگانه در کابل که از آدرس های انتشاراتی به ایران و تاجیکستان وصل اند، باعث شدند مساله ی مرا به ایران و تاجیکستان نیز ببرند که سوا از معرفتی ست که اکنون، به خصوص در میان اقشار زیادی از فرهنگیان غیر فارس ایران دارم. بحث های خشماگین از کار هایم که خبری از جلسه ی چند مزدور در سفارت افغانستان در تاجیکستان را نیز بروز دادند، از آخرین خبر های خوشی بودند که شنیدم و یقین بیشتر رونما شد که: منطق، راهگشاست!
در یک کلپ ویدیویی در شبکه های اجتماعی، رییس جمهور امام علی رحمان، با توصیف خواننده ی افغان، غزل عنایت، اصطلاح «دری تاجیکی» را به کار می برد. برایم من، این اولین باری بود که پس از نشر مقاله ای در مجموعه ی منتشره ام در کتاب «افغانستان و بازار آزاد» و کتاب «دری افغانی»، دیدم منطق آن چه در دسته بندی زبان دری برای افغانستان، ایران و تاجیکستان کرده بودم، راست گرایی و برهان در کنار عداوت های بی معنی، می توانند علاقه مندی و حمایت کسانی را باعث شوند که حتی در جغرافیای محروم و محصور تاجیکستان، زنده گی می کنند. باوجود این، تاکید نمی کنم که رییس جمهور رحمان، حتماً نوشته های مرا خوانده باشد؛ اما قایل شدن به چنین تعریفی که در افغانستان- از این آدرس، پیشنهاد شد، بی هوده نمی تواند باشد.
دری افغانی، دری تاجیکی و دری ایرانی، برداشت نو من از دسته بندی ای بود که بی هیچ اصرار و ابرام، فقط در حد اصطلاحات زبانی، مطرح کرده بودم.
در این روز ها که بار دیگر مسایل ملی در حد کلمات، تعبیر و تفسیر می شوند، یادآوری منطق گرایی هایی که در این اواخر در تاجیکستان، رونما شدند، می توانند مثال های خوبی باشند که مسوولان باخرد این کشور، در عین منطق گرایی که در ایران شکل گرفته، متوجه اند که به نام زبان، فرهنگ و اشتراکات، نباید منافع ملی و واحد سیاسی را قربانی کرد. تاجیکستانی ها، ضرر این سیاست را دیده اند، بنابراین جداسازی سیاسی و نوگرایی فرهنگی را برای امنیت بیشتر کشور خویش، خیلی بهتر از گروهک ها و کسانی پی گرفته اند که مثلاً در افغانستان ما با رسوب در دو ارتجاع و بیگانه پرستی های نوع ستمی، نه به واقعیت های نو ایران، توجه می کنند و نه به حقایق جدید تاجیکستان می نگرند.
فارسیسم با نداشتن توان تحلیل اجتماعی عام در افغانستان، مرزبندی های تاجیکستانی و ایرانی، رو به افول می رود. سادات مدبر اهل تشیع در ایران که به نماینده گی از جامعه ی نود درصد غیر فارس، در مقدسات اسلامی، مرز های مشخص ساخته اند، در حصار آهنین آن، صرف نظر از ناهنجاری ها، ستم ملی و مسایلی ناگوار دیگر در ایران، به عمر جمهوری اسلامی می افزایند. در واقع عدم همخوانی اکثریت جامعه ی ایران (6 میلیون سادات، 10 میلیون عرب، چهل درصد ترک و ده ها قوم دیگر) با آن چه فارسیسم از همزبانی می سازد، در منافات کامل قرار دارد. باوجود سعی و تلاش زیاد فاشیستان تاجیکستانی و فارس در ایران، وصله ی این دو هویت، به مبدای واحد نرسیده است. حساسیت و کنار کشیدن تاجیکستانی ها از ایران، در کنار دشواری های نظام سیاسی، بر اثر ناخوانی هویت های قومی نیز است. هرچند استفاده ی ابزاری از فارسیسم، ولایت فقیه را به امتیاز سیاسی می رساند، اما حس تاجیکی و فارسی که فقط بر اثر زبان باشد، هرگز به وصالی منجر نشد که باعث هویت قومی مشترک شود.
در ایران نودرصد غیر فارس، تاجیکستانی دری زبان، واقعیت بسیار بیگانه به شمار می رود. این حس در جانب مقابل، مقامات تاجیکستانی را وادشته است با اختیار فاصله از ایران ظاهراً همزبان، اما بدانند که شعور جمعی ای که باعث وحدت هویت قومی شود، با ایرانی که بیش از نودرصد غیر فارس است، بسیار غیر منطقی به نظر می رسد.
آموزه های زیادی در رویداد هایی وجود دارند که در هرج و مرج اجتماعی و سیاسی ما، می توانند برای افغانان حساس در مسایل ملی، بسیار مفید باشند. از تعمیم این اخبار، می توان به راحتی به نتایجی دست یافت که هرگز در بحث های میان تهی، عاطفی و نکوهشی، نتوانسته ایم در برابر چند هتاک و هرزه درایی بیایستیم که از تمام عناصر راست و ناراست تاریخی، فرهنگی و زبانی، اما با انحصار کامل، استفاده می کنند. انتشار یک کتاب تاریخی روشنگر، هزار بار موثرتر از نکوهش هایی ست که مثلاً فلانی خاین است یا خیانت می کند.
فرهنگ سازی کتابی- نشراتی یا رسانه یی، اگر منطقی، مستند و با کیفیت باشد، ریشه و وصله ی کسانی را خشک و قطع می کند که در این کشور، زنده گی می کنند، اما برای هر ناکس بیگانه، خودفروخته گان ارزان بیع اند.
یادآوری:
از طریق لینک زیر، کلپ ویدیویی رییس جمهور امام علی رحمان در وصف غزل عنایت را تماشا کنید!
https://www.facebook.com/283599535430346/videos/345871792536453/
شرح تصویر:
صحنه ای از مراسم بی معنی که در ماهیت، همیشه به نفع فارسیسم، تمام شده اند. امام علی رحمان، محمود احمدی نژاد، حامد کرزی، آصف علی زرداری و دیگران در مناسبت به اصطلاح نوروز در ارگ- کابل.