د شریف منصور لخوا خپرې شوې لیکنې
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش پنجم
زندگینامه حضرت محمد مصطفی(ص) بخش پنجم در قسمت گذشته دیدیم که پیامبر (ص) دستور مهاجرت به مدینه را صادر کرد و مسلمانان مکه را ترک کردند و به مدینه رفتند. کسانی که مهاجرت کردند در تاریخ اسلام به نام مهاجران نامیده می شوند. این مهاجران در مدینه از حمایت مالی بی دریغ مسلمانان مدینه برخوردار بودند [۱] به همین خاطر کسانی که به این مهاجران کمک می کردند انصار (یاری کنندگان) نامیده شدند. پیامبر در مدینه به مهاجران و انصار دستور داد که با هم پیمان برادری ببندند. مسلما
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش چهارم
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) قسمت چهارم قریشی ها که پس از وفات ابوطالب گستاخ تر شده بودند بیشتر بر آن حضرت سخت می گرفتند و ایشان را می آزردند. پیامبر در دهمین سال پس از بعثت مجبور شد که مکه را ترک کند و به طائف برود. آن حضرت ده روز در طائف ماند و مردم را به اسلام دعوت کرد اما نه تنها هیچکس به دعوت ایشان لبیک نگفت [۱] بلکه آن ها سخنان پیامبر را تکذیب و خود ایشان را سنگ باران کردند و آن حضرت را از آنجا بیرون کردند. [۲] حضرت محمد مصطفی ناگزیر شد که به مکه برگردد.
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش سوم
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش سوم پیامبر(ص) پس از بعثت شروع کرد به دعوت دیگران به اسلام اما این دعوت به صورت پنهانی انجام میشد. نخستین کسی که به رسالت پیامبر ایمان آورد و با آن حضرت نماز خواند حضرت خدیجه بود، پس از حضرت خدیجه، حضرت علی، حضرت زید بن حارثه و حضرت ابوبکر صدیق هم ایمان آوردند و مسلمان شدند. حضرت ابوبکر توانست پنج تن دیگر را هم مسلمان کند که عبارت بودند از: حضرت عثمان ابن عفان، زبیر بن عوام، عبدالرحمن بن عوف، سعد ابن ابی وقاص و طلحه ابن عبیدالله (
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش دوم
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) بخش دوم در قسمت قبل به آنجا رسیدیم که عبدالمطلب پدر بزرگ حضرت محمد، پیش از وفات حضرت محمد را به پسر خود ابوطالب سپرد. ابوطالب هم حضرت محمد را خیلی دوست داشت و او را یک لحظه هم از خود جدا نمیکرد. در زمان ۱۲ سالگی حضرت محمد (ص) ابوطالب با کاروانی عازم سفر به شام بود و حضرت محمد هم از عموی خود خواست که او را هم با خود به این سفر ببرد. ابوطالب هم که تاب جدایی از آن حضرت را نداشت پذیرفت. در این سفر پیامبر با راهبی به نام بَحیرا که
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص)
زندگینامه حضرت محمد مصطفی (ص) پیامبر بزرگوار اسلام حضرت محمد مصطفی (ص) در سال ۵۷۰ میلادی در مکه دیده به جهان گشود. پدر آن حضرت عبدالله پسر عبدالمطلب و مادر ایشان آمنه دختر وهب بن عبدمناف بن زهره بن کلاب بود. [۱] عبدالله پدر پیامبر بازرگان بود و زمانی که پیامبر هنوز در رحم مادر بود عبدالله برای بازرگانی به سوریه و غزه رفت و هنگام بازگشت در مدینه بیمار و بستری شد. وی در مدینه درگذشت و او را در همانجا دفن کردند. عبدالله در هنگام مرگ ۲۵ سال سن داشت. [۲] سالی که پیامبر
مختصری درباره فرقه اسماعیلیه (قسمت دوم)
مختصری درباره فرقه اسماعیلیه ( قسمت دوم) در قسمت قبل چگونگی پیدایش فرقه اسماعیلیه را بررسی کردیم و به دوران خلافت المستنصر بالله رسیدیم. پس از درگذشت المستنصر بالله دوران طلایی این سلسله هم به پایان رسید و فصل زوال فاطمیان و از هم گسستگی اسماعیلیان فرا رسید. پس از مرگ مستنصر فرزندش ابو القاسم احمد (المستعلی بالله) به خلافت رسید، ابوالقاسم فرزند ارشد مستنصر نبود و بخشی از اسماعیلیان هم با این کار مخالف بودند زیرا آنها نزار پسر دیگر مستنصر را شایسته جانشینی پدر میدانستند و میگفتند که م
مختصری درباره فرقه اسماعیلیه (قسمت اول)
مختصری درباره فرقه اسماعیلیه (قسمت اول) فرقه اسماعیلیه (که آن را به نام فرقه باطنیه* هم میشناسند) یکی از فرقه های متعدد اسلام (شاخه تشیع) است که زمان به وجود آمدن آن مترادف است با شهادت حضرت جعفر صادق (رض). حضرت جعفر یکی از نوادگان پیامبر اسلام (ص) و امام ششم شیعیان بود. وی پسر ارشد خود اسماعیل را به عنوان جانشین خود تعیین کرده بود [۱] اما اسماعیل در زمان حیات پدر درگذشت. [۲] مدتی بعد حضرت صادق در مدینه توسط منصور دوانیقی خلیفه عباسی مسموم شد و به شهادت رسید. پس از شهادت حضرت جعفر
جنگ نهروان
جنگ نهروان: این جنگ در دوران خلافت حضرت علی (رض) میان ایشان و گروه تندرو و تازه تشکیل »خوارج« رخ داد. محل وقوع این جنگ رودی به نام »نهروان« در چهار فرسنگی بغداد بود. [۱] حضرت علی در این جنگ سپاه خوارج را تار و مار کرد به گونه ای که به استثنای چند نفر مابقی خوارج همه کشته و زخمی شدند. خوارج در ابتدا جز پیروان و یاران حضرت علی به شمار میرفتند اما در هنگام جنگ »صفین« (جنگی که حضرت علی و مردم شام به رهبری حضرت معاویه رخ داد) که حضرت علی بخاطر پافشاری یارانش قضیه حکمیت را پذیرفت خوار
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت چهارم)
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت چهارم) در قسمت قبل گفتیم که ناصر خسرو در یمگان زندگی سختی داشت و از تنهایی و بی کسی رنج میبرد. ناگفته نباید گذاشت که اگرچه تحمل غم غربت و تنهایی و دوری از دوستان و خانمان بر ناصر خسرو دشوار بوده اما چنان که می نماید او غم دیگری هم داشته است و آن اینکه دشمنانش تنها به جرم عقیده اش بر او سخت می گرفته اند و با دزدان و میگساران کاری نداشته اند: من به یمگان به بیم و خوار و به جرمایمن اند آنکه دزد و میخوارند [۱] در بلخ ایمن اند ز
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت سوم)
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی(قسمت سوم) در قسمت قبل دیدیم که ناصر خسرو بخاطر خطراتی که او را تهدید میکرد به یمگان پناهنده شد. اما سوالی که پیش می آید این است که چرا خسرو از میان تمام شهرهای خراسان، بدخشان و دره یمگان را انتخاب کرده بود؟ پاسخ این سوال را باید در اشعار خود خسرو جست، خسرو در یکی از بیت های دیوان اشعارش به صراحت میگوید که او جز یمگان جای دیگری برای رفتن نداشته و تنها در یمگان احساس امنیت میکرده است : جز که یمگان نرهانید مرا زینهاعدل باراد بر این شهر زمی
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت دوم)
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (بخش دوم) در قسمت قبل به آنجا رسیدیم که ناصر خسرو پس از دیدن آن خواب معروفش، به سفر رفت. او در این سفر جدا از آنکه ۴ بار مراسم حج را انجام داد بخش های مختلفی از جهان را دید و به شهرها و کشورهای مختلفی سفر کرد. یکی از کشورهایی که ناصر خسرو در این سفر از آنها دیدن کرد مصر بود، در آن زمان فاطمیان اسماعیلی بر مصر حکومت می کردند. فاطمیان که آن ها را عبیدیان هم مینامند در سال ۹۰۹ میلادی دولتی در شمال آفریقا تاسیس کردند و خلفای فاطمی اسماعیلی مذهب
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت اول)
زندگینامه حکیم ناصر خسرو بلخی (قسمت اول) ابومعین الدین ناصر پسر خسرو قبادیانی المروزی شاعر، ادیب، فیلسوف و جهانگرد مشهور بلخی در سال ۳۹۶ هجری قمری در روستایی به نام قبادیان دیده به جهان گشود. در مورد اینکه این روستا دقیقا در کجا واقع بوده است تردیدهایی وجود دارد. خود وی در سفرنامه اش تنها یک بار از قبادیان نام میبرد اما متاسفانه اطلاعاتی در مورد آن نمیدهد. تاریخ نگاران شوروی بدین باورند که او در شهرک قبادیان تاجیکستان [واقع در ۱۵۰ کیلومتری بلخ] به دنیا آمده است اما ملک الشعرا استاد خ
جنگ مهماندوست
جنگ مهماندوست: این جنگ که یکی از مهمترین و تاثیر گذار ترین جنگ های زندگی شاه اشرف افغان بود در نزدیکی رود کوچک مهماندوست میان او و سپهسالار سپاه ایران، نادر افشار [بعدها نادرشاه] رخ داد. به این خاطر این جنگ را مهم میدانیم که شاه اشرف در این جنگ شکست خورد و تعداد زیادی از سربازان سواره نظام که بهترین نیروهای سپاه او را تشکیل میدادند کشته شدند و بخشی از سپاهیان او هم به اسارت درآمدند و همچنان اشرف در این جنگ توپخانه اش، که یکی از کلیدی ترین نیازهای او برای پیروزی در نبردها
سرگذشت ذوالفقار خان درانی (قسمت سوم)
سرگذشت ذوالفقار خان درانی (قسمت سوم) در قسمت قبل گفتیم که نادر هرات را محاصره کرد. او پس از آنکه خیالش از بابت قطع رابطه هرات با خارج راحت شد امام وردی خان را با ۸ هزار سرباز و توپخانه ای مشتمل بر چند توپ بزرگ و ۵۰ توپ زنبورک مامور تسخیر فراه کرد. [۱] و به او فرمان داد که پیش از حمله به شهر منتظر رسیدن ابراهیم افشار، برادر نادر بماند و فرماندهان مطابق باصلاح دید او عمل کنند. [۲]ذوالفقار خان هم که از تصمیم نادر برای حمله به فراه آگاه شده بود، در نیمه شبی علیمردان خان برادر خود
سرگذشت ذوالفقار خان درانی (قسمت دوم)
در قسمت قبل نگاهی گذرا انداختیم به مراحل نخست زندگانی نظامی، سیاسی ذوالفقار خان و تا آنجا پیش رفتیم که شاه حسین تصمیم گرفت که سپاهی را تحت فرماندهی سیدال خان ناصری به کمک ذوالفقار خان بفرستد. نادرشاه برای آنکه جلو اعزام سیدال خان و نیروهایش به هرات را بگیرد به عبدالله خان حکمران بلوچستان فرمان داد که از جنوب به قندهار حمله کند. اما عبدالله خان که مشغول نبرد دیگری بود نتوانست این دستور را اجرا کند و این نیروها چنان که خواهیم دید به هرات رسیدند. [۱]نادر در سال ۱۷۳۱ پس از بسیج سپاه و تهیه تج
سرگذشت ذوالفقار خان درانی (قسمت اول)
ذوالفقار خان درانی پسر زمان خان درانی (یکی از سران قوم ابدالی) و برادر اعلیحضرت احمدشاه درانی (بنیان گذار سلسله درانی) بود. پدر ذوالفقار خان، زمان خان، پسر دولت خان، عبدالله خان سدوزایی حکمران هرات را کنار زده و خودش جای او را گرفته بود. (مدتی بعد عبدالله خان به طرز مشکوکی درگذشت و احتمال میرود که زمان خان پس از برکناری عبدالله خان فرمان مرگ او را هم صادر کرده باشد. [۱]پس از زمان خان، محمد خان درانی به جای او زمام امور هرات را به دست گرفت. وی به شهر مشهد مقدس لشکر کشید و چهار ماه آن را م
همبستگی تنها راه عبور از بحران هاست
به نام خداوند بخشنده و مهربان گر افغانیم و گر ترک و تتاریم چمن زادیم و ازیک شاخساریمتمیز رنگ و بو بر ما حرام است که ما پرورده ی یک نو بهاریم. (علامه اقبال لاهوری با اندکی تغییر) مانند خیلی از ملت های دیگر، ما هم ملتی هستیم متشکل از اقوام متعدد، ملتی که به پیروزی های نیاکانش می بالد اما از یاد برده است که آنها، این پیروزی ها را با اتحاد ناگسستنی شان کسب کردند. ما با این اتحاد مقدس بود که در برابر مهاجمان مختلف ایستاد
کتاب سرگذشت یک رئیس جمهور (بخش ۲۶)
کتاب سرگذشت یک رئیس جمهور (بخش ۲۶) نویسنده: شریف منصور تصرف وزارت داخله، آزادی رهبران همانند وزارت دفاع، وزارت امور داخله هم به آسانی به چنگ کودتاچیان افتاد و آنها موفق شدند با کمک عوامل حزب دموکراتیک خلق افغانستان که در وزرات داخله کار میکردند آن وزارت را بدون کوچک ترین مقاومتی تسخیر کنند، ژنرال عبدالقادر می گوید : حزبی هایی که در وزارت داخله بودند، وزارت را گرفته بودند و تره کی و کارمل و کسانی که بن
افزایش جمعیت، خطرات و راه های کنترل
افزایش سرسام آور جمعیت یکی از مشکلات کنونی و آینده جهان است ، کشورهای توسعه یافته تلاش میکنند که جمعیت شان را کنترول کنند و برعکس در کشورهای در حال توسعه و جهان سومی مانند افغانستان افزایش قابل ملاحظه جمعیت به چشم میخورد. در سال ۲۰۰۷ جمعیت افغانستان به صورت تخمینی ۷.۳۲ میلیون نفر اعلام شد و در حال حاضر بنابر تخمین ها احتمالا جمعیت کشور از مرز ۳۸ میلیون نفر گذشته است و این جمعیت با توجه به شرایط نابسامان اقتصادی افغانستان که بیش از نیمی از جمعیت آن در زیر خط فقر به سر میبرند یکی از
راهکارهایی برای محافظت از حیوانات
چشمه ها سرخ شد از خون غزالان چمن چشم صیاد به دنبال شکار است هنوز [1] حیوانات جز جدا ناپذیر محیط زیست و زندگی ما هستند، موجوداتی که دروغ نمیگویند، فریب نمیدهند و کلا تمام بدی هایی که ما انسان ها در آنها مهارت های ویژه ای داریم در آنها نیست اما بشر همیشه رفتار خصمانه ای نسبت به این موجودات دوست داشتنی داشته است، بنابر آمار صندوق جهانی طبیعت ۶۰ درصد حیات وحش جهان در نیم قرن گذشته از بین رفته است. در اسپانیا پس از پایان مراسم گاوبازی گاوه