بدون شک که اسفبار و غم انگیز است، زمانی که ما می بینیم هر روز به ده ها و بعضی روز ها به صد ها افغان بی چاره ای ما به نام عسکر، به نام صاحب منصب نظامی، به نام افراد مُلکی، به نام افراد نظامی، به نام افراد غیر نظامی و یا هم به نام طالب و غیر طالب به قتل می رسند، به کام مرگ بلعیده می شوند. این نه تنها اسفبار و غم انگیز است، بلکه یک تراجیدی است، که باید به آن پایان بخشیده شود!

اما ما امروز در افغانستان عزیز با تاسف شدید شاهد ازدیاد افراطیت و خشونت های های روز افزون و همچنان شاید نا امنی های روز افزون در وطن خود هستیم، فقط در همین سه چهار روز اخیر ما شاهد کشته شدن ده ها افغان نظامی و غیر نظامی هستیم. چرا یک نیروی امنیتی ما که برای امنیت مردم ما سینه اش را سپر ساخته است، کشته شود؟ چرا افغان کُشی در افغانستان جاری باشد؟ آیا همین جواب کافی است، که بگوییم چونکه در افغانستان جنگ است، پس در جنگ هم آدم ها کشته می شوند؟

نه خیر نه، پاسخ آخری کافی نیست، سوال در این است که چرا در افغانستان جنگ باشد، چرا در افغانستان افراطیت های روز افزون و خشونت های روز افزون باشد، چرا در افغانستان صلح نباشد و یا چرا در افغانستان صلح نیست؟

بدون شک که کشور های بیرونی در حمایت از این افراطیت و خشونت های روز افزون دخیل اند، اما آیا با اینکه بگوییم ما افغانها هیچ تقصیری نداریم و همه درهم و برهمی های داخل افغانستان زاده ای کشور های بیرونیست، مشکل ما حل نخواهد شد. چرا کشور های بیرونی در تقریباً دوصد مملکت دیگر روی زمین همچو درهم و برهمی های را راه اندازی نمی توانند؟ آیا افغانستان ما کدام جزیره ای مقتاطسیسست که تخریبات جمله کشور های جهان را به خود جذب می کند؟

به هر صورت، دلایل ازدیاد این همه افراطیت های روز افزون و خشونت های روز افزون را میتوان از لابلای دو بُعد ب بررسی گرفت:
۱. در بُعد داخلی
۲. در بُعد خارجی

بدون شک که هر دو بُعد موضوع با هم در ارتباط و هم بسته گی های تنگاتنگی می باشند. بدون شک که کشور های بیرونی برای انجام اهداف و علاق شان افراطیون و خشونت پیشه گان افغانستان را به راه های افراطی، خشونت و افغان کُشی های متداوم تشویق، ترغیب و حمایت می کنند، که باید هر چه زود تر جلو این افغان کُشی ها را یک صلح بین الافغانی، یک صلح سرتاسری، یک صلح پایه دار، یک صلح عادلانه و خِرَدمندانه بگیرد، تا آنکه کشور های بیرونی دیگر قادر به آن نباشند، تا از احساسات افغانها، از قهر و خشم افغانها سو استفاده نمایند و آن عده افغانهای نا راض از اوضاع و حالت فعلی افغانستان را به حیث ابزار سیاسی شان در راه های افراطیت و خشونت سوق دهند.

اما یک موضوعی که از صد ها سال به این طرف ثابت شده است این است که:

- موجودیت بی عدالتی های اجتماعی،
- عدم موجودیت یک عدالت اجتماعی،
- عدم موجودیت یک قانونیت تطبیقی،
- موجودیت فساد اداری،
- تقسیم شدن جامعه به دو بخش غنی و فقیر

یک جامعه را استعداد افراطیت زایی، افراطیت پروری و استعداد خشونت زایی و خشونت پروری می بخشد!

آیا در افغانستان فقیر و جنگ زده ای ما موجودیت فساد اداری مردم فقیر و نا دار جامعه را به سمت نارضاتی، قهر، غضب، خشم، خشونت و افراطگرایی نمی راند؟
واضعیست که در افغانستان فقیر و جنگ زده ای ما موجودیت فساد اداری مردم فقیر و نا دار جامعه را به سمت نارضاتی، قهر، غضب، خشم، خشونت و افراطگرایی می راند!

آیا در افغانستان فقیر و جنگ زده ای ما بطور مثال در عین حالی که اکثریت مطلق مردم ما به یک فقر اقتصادی به سر می برند، وزیر خارجه ای مملک، که یکی از ملیونران عیر قانونی و یا یکی از میلیادران غیر قانونی مملکت محسوب می شود، از مجالس صلح برای افغانستان کناره گیری می کند، اما با یک طیاره ای نظامی و مصارف گزاف دولتی به دید و باز دید همقطاران و یا هم حزبیانش می پردازد، این عمل و این سلوک خود با عث نا رضایتی مردم، با عث فاصله گرفتن مردم، با عث قهر و خشم مردم و با عث ایجاد خشونت در بعضی ها نمی شود؟ واضعیست که میشود!

در همچو یک حالتی باید حکومت افغانستان این سوال مردم را پاسخ دهد،یعنی باید واضح کند که آیا سفر آقای ربانی به ولایت بدخشان توسط طیارۀ نظامی، به کار رسمی وی ارتباط داشته، یا فعالیت حزبی وی. صلاح الدین ربانی همزمان به حیث رهبر حزب جمعیت اسلامی و وزیر خارجه حکومت وحدت ملی افغانستان ایفای وظیفه می کند. آقای ربانی دوشنبه (۱۶ اکتوبر) با استفاده از طیاره ای نظامی و مصارف گزاف به ولایت بدخشان رفت و در گردهمایی هوارداران حزب جمعیت اسلامی سخنرانی کرد.

در عین حالی که سوء استفاده از منابع حکومتی توسط مقامات ارشد افغانستان یک امر رایج است، پس چرا حکومت ما راهبرد واضح برای پیگرد چنین افراد و جلوگیری از ضایع شدن منابع حکومت روی دست ندارد؟

در عین حالی که متاسفانه امروز نیز درست هم مانند شانزده سال اخیر سوء استفاده از موقف حکومتی در دولت افغانستان به طور گسترده صورت می گیرد ولی حکومت افغانستان کدام پلان دقیق و عاجل، کدام پروگرام دقیق و مثمر برای مبارزه با فساد اداری، نداشته باشد، واضعیست که از یک طرف فاصله ای مردم از دولت و حکومت بیشتر می شود، از طرف دیگر نیز افراطیت مخرب خود را به اصطلح حق به جانب جلوه داده به سرباز گیری در بین مردم فقیر می پردازد، در عین حال هستند ممالک و کشور های که افراطیت مخرب را جهت علایق خود شان آله سازی و ابزار سازی می کنند. در همچو حالت و وضعیتی کار مردم ما به کجا خواهد کشید؟

---------------------------------------------------------------
به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما