طالبان حریفان سیاسی شانرا سر می بُرند و عطامحمد نور حریف سیاسی اش را گوش می بُرد!
در عین حال که هم طالبان و هم عطامحمد نور به استفاده از خشونت و یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی شان تپ و تلاش دارد، رژیم ایران که دولت افغانستان را یک پروژه ای امریکایی می خواند و در پی تضعیف و تخریب دولت افغانستان است، از هیچ تپ و تلاشی در این زمینه دریغ نمی ورزد، و هر آنکه نظام نیم بند افغانستان را، نظم دولتی نیم بند افغانستان را و بلخصوص بند های آب افغانستان را تضعیف و تخریب می کند، حمایت می نماید!
بدون شک باید برای نزدیک شدن به سوال معنون باید اندکی دقیق تر داخل بحث شویم!
اول باید ببینیم که تروریزم یا تروریسم چه معنی و یا چه معانی را ارایه می کند:
تروریسم ویا تروریزم در افغانستان و نیز در جهان کدام معانی اصلی و کدام معانی ابزاری را ارایه میدارد؟
بدون شک در اینجا نخست باید تعریفی از اصطلاح تروریزم ارایه گردد:
اصطلاح تِروریسم یا تروریزم نه تنها در پانزده سال اخیر افغانستان عزیز ما و در زبان های پشتو و دری، بلکه از بدو پیدایش این اصطلاح تا به امروز، در کُل به معنی وحشت اندازی، دهشت اندازی ویا هم ترس انداختن و یا هراس اندازی، موارد استفاده ها و نیز موارد سو استفاده های را با خود داشته است و متاسفانه امروز نیز موارد سو استفاده های را با خود دارد. گر چه در کُل تروریسم ویا تروریزم به "استفاده از خشونت" و یا "تهدید به استفاده از خشونت" برای دستیابی به اهداف سیاسی، اقتصادی، مذهبی، و یا ایدئولوژیکی گفته میشود و در روزگار مدرن افغانستان ما نیز، تروریسم یکی از عوامل اصلی تهدید جامعه ای ما به شمار میرود وباید طبق قوانین دقیق و درست ضد تروریسم، توسط یک سیستم قضایی سالم و فعال جرم به حساب آید.
مگر یکی از مشکلات اساسی این است که نه تنها در افغانستان ما بلکه به سطح جهان امروز متاسفانه از این اصطلاح استفاده های سو و غلط نیز صورت می گیرد.
در پانزده سال اخیر افغانستان عزیز ما، نه تنها کشور های ذیدخل در قضایای افغانستان، بلکه در داخل افغانستان نیز متاسفانه طیف وسیعی از گروپ های سیاسی، طیف وسیعی از مفسدان اداری داخل دولت، طیف وسعیی از سازمانها، جمعیت ها و گروه سیاسی برای پیشبرد اهداف خود از تروریسم استفاده نمودهاند. از گروههای چپی، تا گروهای راستی، گروهای مذهبی، انقلابیون، و حتی دولتهای حاکم و یا هم افراد و گروه های دخیل در دولت های دخیل، از این حربه استفاده نمودهاند، و همچنان در شانزده سال اخیر افغانستان، در اکثر مواقع از این حربه سو استفاده های نیز صورت گرفته است. در یک جمله میتوان گفت، که، سمبلیزم تروریسم استفاده از عامل ترس انسانی برای کمک به رسیدن اهداف است.
اصطلاح "ترور" مثلاٌ در زبان فرانسوی، تقریباٌ معادل به معنای "دهشت" و "دهشت افکنی" است. اولین کاربرد اصطلاح ترور در جهان مدرن، مانند بسیاری از مفاهیم نوین از جمله "پیشرفت و ترقی" از انقلاب فرانسه نشات میگیرد و البته بر عکس امروز، بار معنایی "مثبت" نیز داشته است.
در لغتنامه دهخدا آمدهاست ، که، اصطلاح "ترور" مأخوذ از Terreur و به معنای قتل سیاسی به وسیله اسلحه در زبان دری متداول شدهاست وبعضی نویسنده گان معاصر اصطلاح "إهراق" را به جای اصطلاح "ترور" به کار میبرند و این اصطلاح در زبان فرانسوی تقریباٌ به معنای "وحشت" و "خوف" آمده و در بعضی جا ها حکومت ترور هم اصول حکومت انقلابی خوانده شده است که پس از سقوط ژیروندنها (از ۳۱ مه ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۴م) در فرانسه مستقر گردیده بود و اعدامهای سیاسی فراوانی را نیز متضمّن بود.
همچنان چیزی دیگری که در ادبیات جهانی توجه ما را به خود معطوف می گرداند، فرق و یا تفاوت بین اصطلاحات ترور و تروریسم است.
اگر چه از دید بعضی ها "ستمگرکشی" و دیگر اشکال ترور هرچند معمولاً در چوکاتی از وحشتگرایی و یا تروریزم انجام مییابند، اما میان اصطلاحات "تروریزم" و "ترور" تفاوتهای وجود دارد!
مفهوم اصطلاح ترور یک منبع مهم ابهام زایی در مورد ماهیت ترور است. اصطلاح ترور (اعدام انقلابی) گاه برای مشروعیت بخشیدن به اقدامات تروریستها نیز استفاده میشود. برخی از محققین همچون دیوید راپوپورت و ایویانسکی نظریه امروزین ترور را برگرفته از نظریه یو نوع ستمگرکشی میدانند. امروزه گرایشی برای گنجاندن قتل سیاسی در چوکات تروریزم پدید آمده و از سوی دیگر در افغانستان عزیز ما نیزبرخی از گروپ های وحشت گرا و نیز بسیاری از افراد وحشت گرا از تاکتیک قتل سیاسی استفاده میکنند. آشکارترین تمایز ترور و تروریزم این است که هدف یک قاتل سیاسی یک شخصیت معین است و اسلحه برای از میان بردن او استفاده میشود، اما هدف یک اقدام تروریستی جمعی است.
راپوپورت برای تمایز قتل سیاسی از عمل تروریستی روش بدیعی را ارائه میدهد که در آن به جای «نفس اقدام» به «معنای اقدام» توجه میشود. او تروریسم را یک پروسه و قتل سیاسی را یک رویداد میداند؛ «قاتل سیاسی انسانی را نابود میکند که (به عقیده او) یک نظام را به فساد کشاندهاست، اما تروریست نظامی را نابود میکند که پیشتر هر کسی را که در خود جای میداده به فساد کشاندهاست. قتل سیاسی یک حادثه ای زشت، یک کار گذرا و یک رویداد زشت است ولی تروریزم یک پروسه و یک روش زشت زندگی است.
در ادبیات علم سیاست به کارهای خشونت آمیز و غیرقانونی حکومتها که برای سرکوبی مخالفان خود و ترساندن آنها به کار می برند ترور دولتی گفته می شود و نیز کردار گروپ های که برای رسیدن به اهداف سیاسی خود دست به کارهای خشونتآمیز و هراسانگیز میزنند، تروریزم نامیده میشود. مثلاٌ حملاتی مانند اقدام تروریستها در منهدم کردن برجهای سازمان تجارت جهانی در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ م. ، گذشته از آن که کی ها در آن سهیم بودند، یک عملیات زشت تروریستی به شمار میرود.
اصطلاح "تروریزم دولتی" یک اصطلاح جنجال برانگیز است. تروریزم دولتی اصطلاحی است که برای دخالت دولت یا دولتهایی در امور داخلی یا خارجی دولتی دیگر که به وسیله اجرا یا مشارکت در عملیات تروریستی یا حمایت از عملیات نظامی برای زوال، تضعیف و براندازی دولت مذکور یا کل دستگاه حاکمه آن کشور انجام میشود، تخصیص داده شده است.
کمکهای مادی و معنوی مثلاٌ حمایت سیاسی به گروههای مخالف و مشارکت در عملیاتی چون بمبگذاری، مین گذاری بند های برق، و پُل وپُلچَک و مکاتب و شفاخانه ها، آدمربایی، طیاره ربایی و نیز ترور مقامهای عالی یک مملکت، نمونههایی از تروریزم دولتی است.
برایان جنکینس از خبرنگاران مشهور در موضوع تروریزم، از تروریزم دولتی به عنوان «جنگ از طریق قائم مقام» یاد میکند. وی میگوید: «این کشورها (پیروان تروریسم دولتی) بر محدودیتهای جنگهای متعارف واقف اند؛ بنابراین ترجیح میدهند از امکانات سازمانهای تروریستی، که خود راساً آنها را ایجاد کردهاند یا تغذیه مالی آنها را بر عهده دارند، برای تهدید دشمن یا اخلال در ثبات سیاسی و اقتصادی یک کشور یا ایجاد بیثباتی سیاسی و اقتصادی در آن مملکت بهره گیرند. جنکینس معتقد است که این شکل از تروریزم به سرمایهگذاری بسیار کمتری نسبت به یک جنگ متعارف نیاز دارد، عاملین حریف را از پای میاندازند و میتوانند ارتباط با تروریستها را به طور کلی منکر شوند.
تفاوت عمده تروریزم دولتی و تروریسم غیردولتی در مجری آن است. بدین معنی که مجری و طراح اعمال تروریستی غیردولتی افراد، گروهها و احزاب اند، و مجری و طراحی اعمال تروریستی دولتی، یک دولت یا چند دولت خاص هستند. علاوه بر این دخالت دولت یا دولتها در اعمال تروریستی دو گونهاست:
به صورت مستقیم؛ یعنی خود دولت اعمال تروریستی را علیه دولت دیگر انجام میدهد.
به صورت غیرمستقیم؛ یعنی به وسیله فرستادن کمکهای مادی مانند این که اسلحه، مهمات و وسایل پیشرفته نظامی در اختیار گروههای مخالف دولت مذکور قرار داده شود یا گستردن چتر حمایت معنوی از گروههای مزبور مانند حمایت سیاسی یا اقتصادی یا تبلیغاتی.
با وجودی که تروریزم در هر شکل آن یک سلوک زشت میباشد، که به بشریت مضر است، به اعتقاد بعضی از مؤلفان مثلاٌ به اعتقاد مؤلفان کتاب فرهنگ اصطلاحات سیاسی و استراتژیک، سه مقوله را باید از تروریسم دولتی استثنا نمود و آنرا غیردولتی تلقی کرد:
- گروههای آزادی بخش ملی
- گروههای انقلابی
- گروههای قومی یا مذهبی
بدون شک که خوشبختانه اکثریت مطلق جامعه ای جنگ زده ای ما که به یک صلح پایدار و سرتا سری نیاز دارد، به یک امنیت و ثبات ضرورت دارد، به یک عدالت اجتماعی و قانونیت نیاز دارد، بلاخره مردم ما به رفاه و سعادت نیاز دارد، هر نوع تروریزم و زورگویی ها را، هر نوع از فساد اداری و فساد غیر دولتی را زشت و نا روا می پندارد و مردم عزیز ما از هر نوع ترور و تروریزم بیزار میباشد و اکثریت مطلق جامعه ای جنگ زده ای ما به یک اصلاحات وسیع اجتماعی امید شانرا دوخته اند.
---------------------------------------------------------------
به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما