قبل از آنکه به گفتار شخصی که به اسم باقی سمندر، با ریش نسبتاٌ انبوه و سفید و به لقب فعال مدنی گاهگاهی در بعضی از پروگرام های تلویزیونی روی صحنه ظاهر می شود، بپردازیم، برای رسیده گی نسبتاٌ دقیقتری به سوال معنون، نخست باید سخنی چند در باره ای جامعه ای مدنی و فعال جامعه ای مدنی را ارایه نمود.
زیرا چنانچه این موضوع واضع است، بعضی از پروگرامهای تیلویزیونی افغانستان عزیز ما در این سالها افراد و اشخاصی را تحت لقب فعال جامعه مدنی در پروگرامهای شان جاگزین می سازند که در کُل می توان همچو عملی را ستود، زیرا هر گاه واقعیت ها و حقایق جامعه ای افغانی ما از کانال جامعه ای واقعی مدنی افغانستان در میدیای افغانی ما ظاهر شود، امریست بسا پسندیده که برای پروسه
ای مردمسالاری واقعی مثمر واقع می گردد.
در اینجا می پردازیم به تعریفی مختصری از جامعه ای مدنی و فعالان جامعه ای مدنی:
اصطلاح جامعه مدنی معانی مختلفی دارد. گاهی این اصطلاح شامل فامیل، خانواده، و محیط خصوصی افراد جامعه در نظر گرفته میشود و به عنوان "بخش سوم" جامعه، مجزا از بخش دولت و مجزا از بخش تجارت به شمار می رود.
گاهی هم اصطلاح جامعه مدنی به مجموع سازمانها و موسسات غیردولتی که حقوق وتمایلات مردم یک مملکت را آشکار میکند، اطلاق می گردد و اشاره به اشخاص و سازمانهایی دارد که آنها در جامعه مستقل از دولت هستند.
گاهی هم اصطلاح جامعه مدنی در مفاهیم عمومی تر تعریفی را بر خود می گیرد.
عناصری چون آزادی بیان، قوه قضاییه مستقل قوه ای مقننه ای مستقل، قوه ای اجرایه ای مستقل تفکیک قوای دولتی سه گانه و... که جامعه مردم سالار ویا دموکراتیک را تشکیل میدهد.
گر چه پاسخ به این سوالات که فعال مدنی واقعی کیست؟ یک فعال مدنی واقعی چه نقشی را در جامعه ایفا میکند و یا باید ایفا کند؟ کار دشواری است. تا کنون پاسخ قاطع و همه شمول به این پرسشها ارایه نشده است. هر کس یک تصور جداگانهیی از جامعه مدنی و فعال مدنی در ذهن دارند.
این گونه پرسشها که فعال مدنی کیست و چه نقشی در جامعه دارد؟ در دنیای آکادمیک به "پرسشهای دشوار" شهرت دارند، یعنی پرسشهایی که پاسخ قطعی و جهان شمول برایشان وجود ندارد. پاسخهایی که به این پرسشها داده میشود، نظرهای شخصی افراد به حساب میآیند و راهی برای اثبات و یا رد قاطع آنها در دست نیست: فعال مدنی کیست؟ فعال مدنی "واقعی" کدام است؟ چه نقشی در جامعه ایفا میکند، یا باید ایفا کند؟ چه رابطهیی با ساختار قدرت ( نهادهای رسمی، احزاب، سازمانها و...) دارد، و یا باید داشته باشد؟ آیا باید جامعه مدنی و فعال مدنی را جدی گرفت؟ آیا فعال مدنی به حقایقی پی برده است که عموم مردم از آن بیخبرند؟ اگر چنین است، چگونه و از چه راههایی به چنین حقیقتی پی بردهاند؟ آیا فعال مدنی بودن یک حرفه است؟ در این صورت این حرفه در خدمت چه گروه و یا دستهیی قرار دارد؟ چه نقش یا نقشهایی بر دوش فعال مدنی قرار دارد، و او نماینده چه چیزی است؟
با وجود دشواری ارایه پاسخ به پرسشهای مطرح شده میتوان گفت که فعال مدنی باید یک شخص آگاه و مسوولی باشد که در مورد واقعات زندگی اطرافش یک عکس العمل مثبت نشان دهد، عملکردهایش بیشتر بر اساس منافع عمومی و استوار بر عدالت، حقوق بشر ارزشهای انسانی و جهان شمول باشد. هر شخص که به خاطر منافع عمومی بدون درنظرداشت منافع شخصی و یا گروهی عمل نماید یک فعال مدنی است. این فعالیت مدنی میتواند شرکت در یک تظاهرات مسالمتآمیز، نوشتن مقاله در روزنامه، حضور در میزگرد رسانهیی، برگزاری نشست مطبوعاتی، پاککاری سرک های های شهر، ترویج و گسترش فرهنگ حقوق بشر، مبارزه با فساد اداری، حفاظت از محیط زیست و خیلی کارهای دیگر که به نفع عموم جامعه است را شامل شود.
بدون شک که در بخشی از این کار ها عبدالباقی سمندر نظر به اظهارات خودش حصه گرفته است و در این ساحه قابل قدر می باشد. همچنان زمانی که از حکومت وحدت ملی انتقاد می کند، در بسیاری خطوط کُلی انتقاداتش تا حدی قابل درک و قابل فهم است، زیرا انتقاد کار آسانی هم است. اما زمانی که عبدالباقی سمندر فقط و فقط انگشت انتقادش را به سوی یک قوم شریف افغانستان دراز می کند، باید اندکی دقت نمود که این منتقد کیست، چه میگوید، در خلال این قیل و قال وی چه نهفته است؟
منبع: https://www.youtube.com/watch?v=BmXo965-Y_M
Maiwand TV Roo Dar Roo 13 / 7 / 2017 / برنامه " رو در رو" از شبکه تلویزیونی میوند 22 سرطان 1396
عملکرد فعال مدنی بر اساس ارزشهای قابل قبول جهانی که استوار بر مدنیت و حقوق انسانهاست بنا شده. این ارزشها شامل حقوق بشر، کرامت انسانی، عدالت، صلح، همدیگرپذیری، محیط زیست سالم و... میباشد. عملکرد قومی، قبیلهیی، زبانی، نژادی، مذهبی، منطقهیی و گروهی شامل فعالیت مدنی نمیشود. فعال مدنی برای کسب قدرت و حمایت از گروه سیاسی خاص عمل نمیکند و عملکردش به خاطر منافع عمومی و داوطلبانه است.
انتقادات عبدالباقی سمندر در قضایای فساد اداری، بیکاری در افغانستان در خطوط کُلی درستاست. در برخورد عبدالباقی سمندر در قبال اقوام شریف افغانستان مشکلاتی دیده می شود، دلیل چیست؟
همچنان عبدالباقی سمندر در قضیه ای عبدالرشید دوستم و ایشچی قضاوتش را به نفع عبدالرشید دوستم می چرخاند، چرا؟
سوال در این است که عبدالباقی سمندر در اصل خواهان چه است، که هر چندروز بعد، نا قیل و قالی در میدیا ظاهر می شود؟
فعال مدنی واقعی یک شخصیت شخیصی است که بدون درنظرداشت منافع شخصی اقدام به فعالیت مدنی مینماید. در حالی که عبدالباقی سمندر بخاطر "رفع عطش جنون"، "اظهار فضیلت کاذب" و کسب شهرت از طُرُق سطحی نگری ها، با گفتار مغرضانه و اکثر وقت میان تهی، از یک نوع عوامفریبی دروغ پردازنه نیز دریغ نمی ورزد!
فعال مدنی واقعی به هیچ وجه به مسایل قومی، زبانی، مذهبی، گروهی دامن نمیزند و از گروه سیاسی خاص حمایت نمیکند. فعال مدنی واقعی اجازه نمیدهد که باورهای مذهبی، قومی و زبانی در قضاوت و عملکردش دخالت کند و باورهایش جهانشمول و ارزشمحور میباشد. عبدالباقی سمندر، که خود از جمله ای شعلیان متقاعد می باشد، با گذاشتن ریش تا بالای ناف، که البته موضوع شخصی خودش است، اگر عبدالباقی سمندر واقعاٌ آنطوری که ادعا می کند، طرفدار عدالت در جامعه میباشد، پس، نظر به کدام علایقی در رکاب عبدالرشید دوستم قدم رنجه فرمورده است؟
نقش فعال مدنی در جامعه نقش اصلاحی و آگاهیدهنده است. بدون شک که فعال مدنی نقشهای زیادی از قبیل معلم، کارمند اداره دولتی، کارمند موسسه غیردولتی، استاد پوهنتون، کارگر بلدیه، روزنامهنگار، نویسنده، شاعر، نقاش، محصل، بازیگر سینما، بازیگر تیاتر، عکاس و... در جامعه به عهده دارد. فعال مدنی میتواند هریک از نقشهای یاد شده باشد که در زمان و مکان مشخص برای منافع عمومی عمل نموده باشد. نه اینکه مثلاٌ عبدالباقی سمندر در مقابل کمره ای تلویزیون نقش و رول "بردازاده کاکا شاهجهان اش" را بازی نماید، تا آنکه در رکاب عبدالرشید دوستم خدمتی و برای خود نیز کسب شهرتی نموده باشد.
به عبارت کلی، فعال مدنی یعنی فردی که در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت میکند و از خود یک عکس العمل مثبت نشان میدهد.
آیا دروغ های شاخداری را که مثلاٌ با آوردن چند متر آهن چادر به حیث توته های بم، عبدالباقی سمندر از خود در مقابل میدیا به جا می گذارد، از کم آگاهی وی نشات می کنند و یا از جنون زده گی وی؟
یک فعال مدنی واقعی نمایندگی از افکار عمومی میکند و نماینده غیر رسمی مردم میباشد، نه نماینده ای غیر رسمی یک جنگسالار و یا نماینده ای غیر رسمی یک مفسد اداری! در حالی که عبدالباقی سمندر بصورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم از اشخاصی چون عبدالرشید دوستم و نیز از احمدضیا مسعود به دفاع می پردازد!
وقتی به خواستههای مردم از طریق وکلا و نمایندههایشان توجه صورت نمیگیرد، فعال مدنی نقش نماینده و وکیل مردم را بازی میکند و صدای آنها میشود. در حالیکه خواست اصلی و اساسی ترین خواست مردم ما صلح و امنیت در کشور می باشد، عبدالباقی سمندر تمام پانگ یاوه سرایی های خود را در راه کوبیدن نظام نیم بند و در راه کوبیدن صاحب منصبان نیروی امنیتی و در راه کوبیدن یک ریس جمهور علمگرای ما دارد، دلیل چیست؟
آیا اینکه ریس جمهور مملکت توانست در طول حیاتش تحصیلات عالی اش را به یک وجه احسن و به یک درجه اعلی به پایان رساند، مگر عبدالباقی سمندر نتوانست به هیچ رشته ای علمیی دسترسی پیدا کند، گناه ریس جمهور علمگرای ما است، گناه عبدالباقی سمندر است و یا تقصیر روزگار که ناشی از جنگ های تحمیلی چهل ساله در وطن ما میباشد؟
به هر صورت عبدالباقی سمندر باید امروز بداند که، فعال مدنی نبض جامعه است و رابطه مستقیم و گسستناپذیر با تمامی اقشار جامعه دارد. جامعه مدنی و فعالان مدنی پتانسیلهای قوی برای تغییر در یک جامعه هستند. به هین خاطر از طرف صاحبان قدرت جدی گرفته میشوند و تا حد امکان به خواستهایشان اهمیت داده میشود. لیکن عبدالباقی سمندر ظاهراٌ وانمود می کند که از عدالت و خواسته های عموم افغانها پشتیبانی می کند مگر در اصل بیشتر از یک تعداد افراد و اشخاص معلوم العال به دفاع می پردازد.
فعالیت مدنی یک حرفه و شغل رسمی نیست و هر فردی یک مملکت جدا از وظیفه رسمی که دارد میتواند فعال مدنی هم باشد. هستند کسانی که به خاطر فعالیتهای مدنی و از طریق پروژهها حقوق و امتیازاتی نیز دارند که به اینها فعالان مدنی حرفهیی میگویند. در واقع فعال مدنی واقعی همان فعال آماتور است که به صورت داوطلبانه و بدون امتیاز مادی و با هدف منافع عمومی فعالیت مدنی انجام میدهد. مگر متاسفانه امروز در افغانستان عزیز ما، به خاطر اهمیت و جایگاه فعالیت مدنی، خیلی از جنگسالاران، خیلی از مفسدین اداری پانزده سال اخیر، خیلی از احزاب، خیلی از گروههای سیاسی و حتی افراد مفسد داخل دولت به نام جامعه مدنی، تحت پوشش فعالیت های مدنی، فعالیتهایی عوام فریبانه ای را در مقابل کمره های پروگرامهای تلویزیونی افزاری انجام میدهند تا افکار عمومی را به نفع خودشان تغییر دهند. آیا عبدالباقی سمندر امتیازاتش را به نوعی از عبدالرشید دوستم به دست می آورد، یا از جمعیت و شورای نظار؟
در اصل هر فردی از یک اجتماع که به ارزشهای مدنی و انسانی باورمند باشد و در راستای منافع عمومی اقدام کند یک فعال مدنی به شمار می رود. فعال مدنی و فعالیت مدنی به هیچ وجه محدود به افراد و سازمانهای خاص نمیباشد. استفاده از نام جامعه مدنی در راستای اهداف سیاسی احزاب، گروههای قومی، زبانی و مذهبی فریب افکار عمومی و توهین به شعور جمعی جامعه است.
جامعه مدنی و فعالان مدنی به عنوان رکن چهارم قدرت در یک جامعه دموکراتیک به حساب میآیند و اکثر مردم اعتماد به فعالیت و کارکردهای مدنی آنها دارند. گسترش فعالیتهای مدنی به تقویت دموکراسی، حاکمیت قانون، مبارزه با فساد، تحقق حقوق بشر و آوردن صلح کمک میکند. فعالان مدنی پتانسیل قوی برای تغییر در یک جامعه محسوب میشوند و همیشه نقش آنها در تمامی قضایای یک مملکت، در تمامی پروسه های یک جامعه جدی گرفته میشود. اما شرط اصلی فعالان مدنی در این ساحات باید انعکاس دادن واقعیت ها و حقایق باشد، نه اینکه ابزار سازی و آله سازی های از به اصطلاح فعالیت مدنی و یا هم آله سازی های از فعالان مدنی!
هر گاه برای سوال معنون جوابی قناعت بخشی داشته باشیم، باید خاطر نشان نمود که عبدالباقی سمندر یک فعال جامعه معدنی بوده نمی تواند، زیرا وی در رکاب جنگسالاران و مفسدین اداری قید مانده است!
بلکُل "شغال جامعه" هم به وی گفته نمی توانیم، زیرا اخلاق افغانی ما آنرا توهین به کرامت انسانی می پندارد!
در این صورت به طور دقیق گفته می توانیم که تا هنوز عبدالباقی سمندر که بالای یک تعداد از ژورنالیستان تازه کار ما فضیلت فروشی می کند، از جمله ای کانکور زده گانی است که از اثر کمسوادی و تشنجات دماغی در میدیای کشور، گاهگاهی در رکاب عبدالرشید دوستم و احمد ضیا مسعود، به حیث نیمچه فعال جامعه ای مدنی و نیمچه شغال جامعه ای مدنی عرض اندام می فرمایند!
ایشان از نگاه تحصیلات متاسفانه تا هنوز نتواسته اند، نظر به مشکلات جنگ های چهار دهه ای اخیر به تحصیلات مکتبی و یا پوهنتونی دسترسی پیدا نمایند، اکثراٌ گوشه گوشه های نظریات مارکس و انگلس را از پشت پاکت های دکاکین به مطالعه گرفته اند و اندوخته های سطحی و از هر چمن سمنی جناب ایشان مولود همان مطالعات مقید جناب ایشان می باشد.
بی احترامی های وی به مقابل ریس جمهور علمگرای ما ناشی از دو چیز است: یک کمبود مطالعات و کمبود معلومات کافی
دو: شاید حس حسادت نیز در سلوک وی به شکل ناخود آگاه دخیل باشد.
---------------------------------------------------------------
به امید اصلاحات وسیع اجتماعی در افغانستان عزیز
به پیش به سوی مبارزه با فساد اداری و آوردن صلح بین الافغانی!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما