یکی از نیمچه سکولار های محلی و وطنی جهل زده و تاریخ بی خبر ما، می گفت که شما از عرب های پیروی می کنید که در جنگ بسوس، بخاطر یک شتر، هزاران انسان را کشتند.
اکنون من این جناب عالی را به یاد میلیون ها انسان که باداران غربی اش قتل عام نموده و همچنین به یاد هزاران کودک و زن و مرد و پیر و جوان مردم غزه که باداران صلیبی و صهیونیستی اش، این مردم بی دفاع را با مدرنترین چاقو و چماق که دموکراسی آدم کش برای قتل و نابودی انسان مسلمان تدارک دیده است، نسل کشی می کنند نمی اندازم، زیرا کسانیکه طعم شیرین زندگی آزادانه را هرگز نچشیده باشند، آنها از غلامی و بردگی و بندگی برای اربابان استکبار و یاغیان اشغالگر، لذت می برند.
بلکه برای این جناب عالی می گویم که:
جنگ بسوس با اسلام هیچ ربطی ندارد و این جنگ دهه ها پیش از تولد پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم، واقع شده بود.
و همچنین برای این متخصص محترم می گویم که باداران غربی تان، به دروغ در کله شما تزریق نمودند که مسلمانان از عرب ها پیروی می کنند.
نه چنین نیست، به شما دروغ گفتند، مسلمانان از اسلام پیروی می کنند نه از عرب ها، و اسلام مرز های جغرافیایی، قومی، زبانی، نژادی، منطقوی، قبیلوی و... را به رسمیت نمی شناسد.
اگرچه ما هنگامیکه بگوییم اسلام مرز ندارد، فورا ما تروریست و رادیکال و بنیادگرا و... می شویم و اگر بگوییم که موسیقی مرز ندارد و یا ورزش مرز ندارد، فورا برای ما کف می زنند!
اکنون این جناب جهل زده ای تاریخ بی خبر را، به یاد جنگ های مسخره باداران مترقی و مدرن و پیشرفته خودش می اندازم که گاهی بخاطر مسابقه ارابه رانی و گاهی بخاطر خوک و گاهی بخاطر سگ ولگرد و گاهی بخاطر شیرینی پزی و گاهی بخاطر ماهی و... باهم شاخ به شاخ شده و هزاران انسان را کشته اند:
۱- جنگ بخاطر مسابقه ارابه رانی
اوباش ها و بد معاش های دوران باستان مانند اوباش های مترقی و دموکراسی زده امروز، دارای تشکیلات و سازمان های خوفناک بودند و به خاطر وحشی گری های خود مشهور شده بودند.
در ماه جون سال ۵۳۲ م این اوباش ها که در یک مسابقه ارابه رانی با امپراتور یوستی نیانوس، درگیر جنگ شده و به جاده های قسطنطنیه ریخته بودند، بیشتر بخش های این شهر را آتش زدند و حتی نزدیک بود امپراتور یوستی نیانوس را نیز سرنگون کنند و در طول چند روز آنها همه مراکز اصلی شهر را به آتش کشیدند و در نهایت، حدود 30 هزار نفر در اطراف استادیوم ارابه رانی کشته شدند و این جنگ به نام جنگ مسابقه ارابه رانی مشهور گردید.
۲- جنگ بخاطر رنگ گل ها
این جنگ در نیمهٔ دوم قرن پانزدهم در فاصلهٔ سالهای ۱۴۵۵ تا ۱۴۸۵ بین دو خاندان قدرتمند لنکستر با نشان رنگ گل سرخ و خاندان یورک با نشان رنگ گل سفید و طرفداران آنها در انگلستان درگرفت.
علت این جنگ ها تلاش هر یک از دو خاندان برای رساندن یکی از اعضای پیروان رنگ گل مورد نظر خودشان، به پادشاهی انگلستان بود که در نتیجه این جنگ 35 سال در انگلستان به طول انجامید و هزاران انسان را به کام مرگ فرستاد.
۳- جنگ بخاطر گوش
در سال 1748، یک کشتی ران بریتانیایی به نام رابرت جنکینز یک گوش بریده شده ای که متلاشی شده و پوسیده بود را با خود به پارلمان بریتانیا برده و به اعضای پارلمان نشان داد و ادعا کرد که هفت سال پیش پس از آنکه نیروهای گارد ساحلی اسپانیا وارد کشتی وی شدند، یک افسر گارد ساحلی گوشش را برید.
در این لحظه فورا بریتانیا به اسپانیا اعلان جنگ داد و به همین سادگی جنگ عجیب گوش جنکینز، شروع شد که هزاران انسان را به کام مرگ فرستاد.
۴- جنگ بخاطر دیگ سوپ
از اواخر دهه ۱۵۰۰ هالند شمالی مانع استفاده کشتیهای تجارتی از دریای شلده برای دسترسی به بلجیک تحت حکومت اتریش میشد، اما در سال ۱۷۸۴ امپراتور روم تصمیم گرفت سه کشتی به این دریا بفرستد و از آن طرف کشتی جنگی هالندی یک گلوله شلیک کرد که به دیگ سوپی که روی کشتی رومی بود برخورد کرد که در پی آن
و در ۳۰ اکتبر ۱۷۸۴ امپراتور، بخاطر این دیگ سوپ، فورا اعلام جنگ کرد.
5- جنگ بخاطر شیرینی پزی
در سال 1828، در حین یک کودتای نظامی جمعیتی عصبانی بخش زیادی از مکزیکو سیتی را غارت کردند. یکی از قربانیان این شورش یک شیرینی پز تبعیدی فرانسوی به نام ریمونتل بود که کافه کوچکش توسط اوباش ها، غارت شده بود و پادشاه فرانسه لویی فلیپ، بخاطر غارت شدن این شیرینی پزی در سال ۱۸۳۸ علیه مکزیک اعلان جنگ نمود که در نتیجه هزاران انسان را به کام مرگ فرستاد.
۶- جنگ بخاطر خوک
یک معاهده امضا شده بین آمریکا و بریتانیا در سال 1846 مرزهای بین آمریکا و جزایر سن خوان را مشخص می کرد که حدود آن کاملا روشن نبود.
در 15 جون 1859،یک خوک که به یک دهقان انگلیسی تعلق داشت، وارد اراضی متعلق به یک دهقان آمریکایی شد، وقتی که خوک مقداری کچالو را خورد، دهقان آمریکایی به او شلیک کرد و او را کشت.
در پی آن جنگ خونین میان آمریکا و بریتانیا در گرفت و صدها کشته بجا گذاشت و این جزیره را نیز آمریکا اشغال نمود.
۷- جنگ بخاطر سگ ولگرد
در اکتبر 1925 سگ یک سریاز یونانی فرار کرده بود و وقتی وی به دنیال سگ از مرز بلغارستان رد شد، به ضرب گلوله کشته شد که در نتیجه خون یونانی ها به جوش آمد و به بلغارستان حمله کردند و چندین قریه را نیز تصرف کره و صدها نفر را کشتند و حتی می خواستند که شهر پتریچ را نیز بمباران کنند که جامعه ملل وارد قضیه شد و حمله را محکوم کرد.
۸- جنگ بخاطر ماهی
این جنگ بین بریتانیا و ایسلند بر سر چند صد متر منطقه ماهیگیری اتفاق افتاد.
در سال ۱۹۵۸، ایسلند ادعا کرد که فقط ایسلندیها حق ماهیگیری در ۱۹.۵ کیلومتر از منطقه ساحلیشان را دارند اما انگلیسیها آن را نپذیرفتند، تنش بین آنها بالا گرفت و نخست با ماهی همدیگر را می زدند و در پی آن جنگ با تبر را شروع کردند و ایسلندی ها کوشش نمودند تا یک کشتی بریتانیا را انفجار دهند اما توسط کشتی های جنگی بریتانیا تعقیب شدند، بالآخره در سال ۱۹۸۶ بود که بعد از خونریزی های زیاد، این جنگ پایان یافت.
لذا برای سکولار های آفت زده می گویم که بجای اینکه در جستجوی جنگ بسوس که در جاهلیت قبل از اسلام واقع شده است، بروید، بیایید و در باره جنگ های جاهلیت معاصر که دستاورد باداران تان است، کمی مطالعه کنید، زیرا جاهلیت گذشته خیلی امتیازات و برتری ها بر این جاهلیت معاصر غربی داشت.