در پی ابعاد سریع گسترش مخالفت های داخلی علیه کودتای مزدور کمونیستی و ورود نیروهای نظامی اتحاد جماهیر شوروی سابق به افغانستان برای حمایت از حاکمیت کمونیستی کابل و سرازیرشدن آوارگان افغانی به کشورهای همسایه همچو پاکستان٫ ایران٫ وخلیج به مجرای اصلی کمک غرب به گروه های متعدد ظاهرا پشتون ولی اقوام جهادی دیگر هم تبدیل شد وولایت سرحد ایران، به طورعام و شهر پیشاورپاکستان به طورخاص کانون حضور و فعالیت سیاسی و نظامی احزاب هفتگانه مجاهدین افغانی به سازماندهی ای اس ای وارد کار شدند. پاکستان در کنار بهره مندی بیدریغ ٫ بی حصر وپیمانه از توجه و کمک های کشور های غرب حاصل از همراهی و همسویی علیه حاکمیت کمونیستی کابل و مداخله نظامیشوروی در افغانستان دچارتشوش صدمات شدید امنیتی و اجتماعی ناشی از درگیری تمام عیار و غیررسمی با افغانستان شد. این نابسامانی های تند محصول حضور چند میلیون آواره افغانی و تشدید فعالیت باندهای قدرتمنداهسته اهسته به پویایی قدرت سیاسی واستخباراتی ای اس ای بلد شدندودست یافت اهسته اهسته تولید و توزیع مواد مخدر و وفور سلاح های غیرمجاز درمنطقه توسط کشور های غربی رایج شد و جاری شدن فرهنگ موسوم به «کلاشینکوف» و خصوصاً درگیری های خونین پشتون ها با اقوام مهاجر و سندی، ازجمله این صدمات با آثار درازمدت بود. اینک دولت مزدور وناتوان کمونستی
افغانستان به پشتگرمی حمایت اتحاد جماهیر شوروی مانعی برای مقابله با آنچه که مداخلات پاکستان می نامید پیش روی چشمگیر وموثر نداشته و اقدامات تخریبی عناصر وابسته به کابل در داخل پاکستان و تجاوزات مرزی و بمباران های تقریباً روزانه هواپیماهای نظامی افغانی و شوروی به ولایات سرحد که از نقطه نظر آنها بخش هایی از قلمرو افغانستان محسوب می شدند تا امضای عهدنامه ژنو/سویس زرلند و خروج قوای اتحاد شوروی از افغانستان و نهایتاً سرنگونی کامل دولت کمونیستی در ماه اپریل سال ۱۹۹۲ و حاکمیت مجاهدین تحت قیادت اپورتونست ستمی برهان الدین ربانی ومشوره اسلام اباد بر کابل ادامه یافت.
با وجود خوشبینی ها اولیه پس از سقوط دولت نجیب الله گاوک در کابل در باب تلطیف روابط پاکستان با افغانستان، شرایط جدید تغییری جدی در فضای مناسبات دوجانبه ایجاد نکرد و تمایل جدی پاکستان در نصب دولتی پشتون در کابل نبود و تقویت گروههای جهادی علیه پشتون دولت تاجیک تبار برهان الدین ربانی و به خصوص مساعدت همه جانبۀ پاکستان به حزب اسلامیگلبدین حکمت یار کم گردید، به منظور بی ثبات ساختن شهر کابل بنابران دولت پرچمی ربانی کابل موجب شعله ورشدن جنگی داخلی بین گروه های جهادی شد. مؤتلفین وبنجاره فروشان نتوانستند در ساقط کردن دولت ربانی همراه با فروپاشی اتحاد شوروی و تولد جمهوری های مستقل و مطرح شدن پروژه عبور خطوط انتقال انرژی آسیای میانه از افغانستان و پاکستان منتهی به دریای آزاد و همراهی آمریکا با این پروژه زمینه ساز تشکیل و تقویت کند، درین زمینه ازسوی پاکستان با هدف اعادۀ آرامش پیشنیاز اجرای طرح انتقال انرژی آسیای میانه شد. اگرچه طراحی پاکستان در تشکیل گروه طالبان و مسلط ساختن آن بر افغانستان تا حد زیادی با موفقیت همراه بود و این گروه به مدت پنج سال و تا قبل از وقایع سپتامبر ۲۰۰۱ زمام امور را در افغانستان در دست داشت، اما تلاش پاکستان برای رفع معضل دیرینۀ مرزی و تحمیل پذیرش رسمی خط دیورند به حکومت طالبان توفیقی در بر نداشت.
حمایت سرسختانه پاکستان از گروه طالبان در طول هجده سال گذشته زمینه ساز تداوم بی ثباتی و ناامنی در بخش های بزرگی از افغانستان با وجود حضور نظامیگسترده و پرهزینۀ آمریکا بوده است که نمیتوان از این واقعیت انکار کرد . عملکرد پاکستان در خلال این دوره همواره مورداعتراض شدید دولت ها و رؤسای جمهور پشتون تبار منتخب مریکا در افغانستان بوده است و درعین حال نارضایتی شدید چهره های سیاسی و جنگ سالاران سابق پشتون را هم به همراه داشته است. دولت پاکستان با هدف تثبیت خط دیورند به عنوان مرز بین المللی از سال ۲۰۱۷ پروژه نصب فنس و سیم خاردار و ایجاد میادین مین در طول خط دیورند را بدون توجه به اعتراض های رسمی دولت افغانستان آغاز کرد و با بهره گیری از فضای ناآرام داخلی افغانستان و با عنوان ایجاد مانع برای جلوگیری از رخنۀ عناصر تروریست و صرف بودجه ای پنج میلیون دلاری بخش اعظم آن را به اتمام رسانید.
وابستگی افغانستان محصور در خشکی به مسیرهای ترانزیتی پاکستان برای (واردات) و( صادرات) و استفاده اسلام آباد از این اهرم برای تحت فشار قرار دادن افغانستان، ازجمله معضلات پابرجا در روابط دو کشور محسوب میشود. پاکستان مدعی است بخش بزرگی از واردات ترانزیتی افغانستان از بنادر پاکستان مجدداً به صورت قاچاق وارد پاکستان شده و صدمه جدی متوجه تولیدات داخلی و درآمدهای گمرکی این کشور می سازد. دولت پاکستان تحت فشار آمریکا در سال ۲۰۱۳ قرارداد ترانزیتی جدیدی با افغانستان منعقد کرد که تاحدی تنش ناشی از اختلافات ترانزیتی بین دو کشور را مرتفع ساخته است، لکن پروندۀ موضوعات ثانویه و حل نشده، نظیر حضور گسترده آوارگان افغان در پاکستان و تقسیم آب رودخانه های مرزی بین دو کشور کماکان مفتوح باقی مانده اند.
حضور ناتو و برنامه بازسازی ارتش و تقویت توان نظامی افغانستان توسط آمریکا و دیگر کشورهای غربی و علی الخصوص مساعدتهای نظامی- آموزشی هند به ارتش افغانستان از دیگر موارد نگرانی پاکستان محسوب میشوند. پاکستان با وجود تغییر شرایط منطقه ای و بین المللی کماکان افغانستان را حیات خلوت سیاسی و امنیتی خود تلقی کرده و خطر جدی نفوذ و حضور هند به عنوان اصلی ترین عامل تهدید موجودیت خود در این حیات خلوت را همواره مدنظر دارد و از تلاش برای بی ثبات ساختن هر حاکمیت دوست و طرفدار دهلی نو در افغانستان صرف نظر نخواهد کرد. ازسوی دیگر، پشتون ها که خود را بزرگترین قومیت و همچنین قدرت برتر سیاسی در افغانستان می انگارند و به انحای مختلف تاکنون حاکمیت در کابل را در قبضه خود داشته اند، برای حفظ این حاکمیت و تسلط نیازمند زنده نگه داشتن آرمان کلیت قوم پشتون ساکن در دوطرف خط دیورند و ارائۀ چهرۀ مدافع حقوق و وحدت پشتونها هستند و به سادگی از این عامل تاریخی و روانی برای مصالحه با پاکستان صرف نظر نخواهند کرد.
درعین حال و با وجود اختلافات ریشه ای و نهایت مزمن بین پاکستان و افغانستان سنت و مشی خویشتن داری و کنترل مخاصمات و پرهیز از اقدامات دارای تبعات غیرقابل پیش بینی همواره مدنظر رهبران دو کشور بوده و تماس ها و مذاکرات در آخرین لحظات مانع از وقوع مخاصمه تمام عیار بوده است.ازماست که بر ماست!