آن زن هایی که در جاده ها و رسانه ها و در پرده تلویزیون استخباراتی افغانستان انترنشنال، سر و صدا می کنند که کار و آزادی می خواهیم، کی ها هستند؟
 
عبدالخالق صارم   
........................................................

در ادامه گذشته

آزادی زنان در نزد فمینیست ها، این چنین است:

فمینیست های شرارت پیشه و جنایتکار، چونکه افراد احمق و کودن هستند، آزادی را با بی بند و باری به اشتباه گرفته اند، زیرا آزادی را که فمینیزم جنایتکار و تروریزم آمریکایی تبلیغ می نمایند، آزادی نه بلكه بردگی و بی بند و باری مي باشد.

زیرا در منطق آنها هرگاه حکومت و مردم و یا فردی چی مرد باشد يازن، علاقمند انجام هر عملی باشد، مي تواند بدون كدام مانع قانونی انجام دهد، اگر چی عمل وی سبب فساد و بربادی جامعه و حتی باعث انقراض نسل بشری گردد.

حکومت شان می تواند هر کشوری را خواست إشغال نماید، و به هر اندازه خواست، انسان بکشد و در هر جای میلش بود بمب بیفگند.

صاحب شرکت هرچی خواست می تواند تولید نماید، اگرچی به ضرر انسان هم باشد،حتی می تواند در ساختن و تولید آله های قاتله و جارحه و سلاح های مختلف النوع بخاطر کشتن انسان ( به شرطیکه مسلمان باشد ) با دیگر شرکت های تولیدی رقابت نماید.

سرمایه دار آزاد است از کجا پول بدست میارد و باز در کجا مصرف می کند، حتی بهترین تجارت در آمریکا، جاسوسی ، روسپی گری، مواد مخدر و قاچاق انسان شده است.

این جنایتکاران به بهانه آزادی فردی، افراد و حکومت خود را بی بند و بار ساخته و حتی به حیوانات وحشی اهلی نشده و افسار گسیخته، تبدیل نموده اند.

در نزد آنها زنان دارای آزادی مطلق و بی قید و شرط بوده و هرچه بخواهند انجام مي دهند و هرچه نخواهند انجام نمي دهند و در انجام دادن و ندادن هر عمل، هيچ مانعي وجود ندارد، اجتماع حق ندارد که این (به اصطلاح ) آزادی فردی را از زنان سلب نمايد و وظيفه حکومت اين است که از آزادی زنان حمايت نمايد تا زنان از آزادی کامل برخوردار گردند.

این جنایتکاران برهنگی زنان را آزادی زنان فکر می کنند.

فرار زن از خانه را استقلال زن در تصمیم گیری، فکر می کنند.

چاپ شدن صورت زن بر قوطی صابون و شامپو و... را حقوق زن فکر می کنند.

سقط جنین و کشتن طفل را توسط مادرش، مساوات میان زن و مرد زن فکر می کنند.

بکار اندازی تن و زیبایی زن، بخاطر بازار یابی و جلب مشتری را، خود کفایی زنان فکر می کنند.

رقص و موسیقی زنان را رشد استعداد زنان فکر می کنند.

زیر پا نمودن وظیفه مادری و رفتن به کلب های ورزشی را، توانمند سازی زنان فکر می کنند.

و این بی بند وباری و برده گی انکشاف یافته خود را، نامش را گذاشتند ... آزادی ؟!

یکی از موارد نبرد ما با غرب شرارت پیشه، نبرد ارزش ها و معنویات است، یعنی ماده باید در خدمت انسان باشد و یا انسان در خدمت ماده؟

در حالیکه واقعیت اینست آن زن آزاد است که درک کند و باور مند گردد که تن و زیبایی اش، گران قیمت تر است از اینکه وسیله بازار یابی برای جاروب برقی، بوت، اسپری های ضد عرق، و قوطی های سربسته غذای سگ ها گردد.

خیلی ابله و احمق هستند آن زنان غرب زده که فکر می کنند برهنگی شان که خود یک رغبت و خواست مردانه می باشد، این برهنه نمودن خود را آزادی از سلطه مرد فکر می کنند و فرار ازخانه و بریدن با اهل و خانواده خود را، استقلال در تصمیم گیری، فکر می کنند و با این کار از قوامت مرد مهربان که به وی خدمت می کند، خود را بیرون زده و در شوره زار قوانین دموکراسی کر و کور و لال، خود را سرگردان می کنند و در گرداب جامعه غرب زده ای می چرخند که همچو زنان فریب خورده را بهترین فرصت برای هوس رانی و شهوترانی، می دانند.

اسلام اصطلاح آزادی را در مقابل كلمه برده گی به کار می برد، و در میان اصطلاح آزادی و بردگی تضاد وجود دارد.

اگر برده گی در عصر حاضر شكل قديمی اش را از دست داده ولی در كشورهای غربی و آمریکا همان سيستم برده گی قبلی به شکل مدرن، پيشرفته، انکشاف یافته و مطابق با روحیه جاهلیت معاصر غربی وجود دارد.

آزاد گذاشتن زنان مطابق خواهشات نفسي شان بدون ضوابط، قواعد و مقررات، بردگی و بی بند و باری را به بار مياورد که با اصل آزادی انسان كاملاً در تضاد قرار دارد.

بیایید یک مثال بزنیم :

اگر برده گی را به سلب اختيار و اراده، وياهم فروش جسم انسان، تعریف نماييم، مي بينیم كه در غرب و آمریکا تحت عنوان آزادی زن و دفاع از حقوق زن و با شعارهای دروغین، زنان را از خانه کشیده و به زیر دود کارخانه ها و در زیر چرخه رسانه ها راندند تا به عنوان کارگر ارزان قیمت از آنها کار بگیرند و با سلب نمودن اختیار و اراده و با به نمایش گذاشتن جسم و تن زنان، کالاهای تجارتی شان، اعلان گردد، و این خود به بردگی کشیدن زنان است نه آزادی زنان .

             ادامه دارد