حزب اسلامی، عوامل تأسيس و دستاوردها .
به مناسبت پنجاه و دومین سالگرد تأسیس حزب اسلامی افغانستان.

عبدالخالق صارم
......................................................
چه عواملی باعث شد که 52 سال پیش، و در یک روز بارانی، در 14 حمل سال 1348، گروهی از جوانان گردهم جمع شوند و حزب اسلامی کشور را تأسیس نمایند؟

در پاسخ باید گفت که عواملی متعددی بود که منتج به تأسیس این نهضت پر یمن و برکت گردید.

ازجمله :

۱- عامل دینی:

عقائد و باورهای اسلامی و دینی مردم به مجموعه از خرافات تبدیل گردیده و شعائر اسلامی در نزد مردم عوام همان تشریفات و مراسمی بود که در زیارت فلان ولی و یا در پیشگاه علان پیر انجام می دادند.

افسانه گویی، بدعت، شرک، انترمنتر جادوگران، طومار فالبینان و شف و کف تعویذ نویسان همه و همه جزء از دین و مذهب گردیده و اسلام راستین در گرداب این همه خرافات غرق گردیده و درهاله از گرد وغبار این چرندیات پیچانده شده بود.

نظام حاکم نیز این شرک و بدعت و خرافات را در میان ملت رشد می داد تا انرژی های تراکم کرده اقتصادی، جسمی، زمانی و ایمانی ملت مصرف شود، حتی امیر عبدالرحمن خان همچنانکه گروهی از عناصر شرارت پیشه موسیقی را از هند آورده و در کوچه خرابات کابل جابجا نموده بود، وی همچنان پنج هزار فالبین و جادوگر و کف شناس را نیز از هند آورده و در افغانستان پراکنده نموده بود تا در جهل و گمراهی مردم بیفزایند.

۲- عامل اقتصادی:

نظام اقتصادی حاکم، نظام کاپیتالیستی = فیودالی بود، و سرمایه در نزد چند فرد محدود در هر ولایت که آنها هم از گماشتگان رژیم بودند تراکم نموده بود و باقی آحاد ملت در زنجیر فقر و گرسنگی و برهنگی رنج می کشیدند.

طبقه حاکم فقط به خود می اندیشید و برای تفریح و سرگرمی خود و از بودجه مردم محروم افغانستان، در هر ولایت، پارک های تفریحی و چمن های شکار و حوض های آب بازی می ساختند.

طبقه حاکم در قبال مشکلات اقتصادی ملت آنقدر بی تفاوت بودند که روزی از یک برادر در قندهار شنیدم که می گفت: یکبار ظاهر شاه به دختر خود می گوید که:
( دخترم! مردم افغانستان نان خشک ندارند، دخترش در جواب می گوید که نان خشک که ندارند چرا کیک و کلچه نمی خورند !!!)

ثروت های زیر زمینی و رو زمینی کشور توسط بلوک های شرق و غرب به نوبت غارت می گردید، طوریکه انجنیر حبیب الرحمن شهید در یک سخنرانی خود یاد می کند که روسها در هرجای چاه حفر می کنند وزمانیکه ثروت زیر زمینی آنجا را چور می کنند به بهانه ای آن چاه را پر نموده و باز در جای دیگری چاه حفر می کنند!

۳- عامل فرهنگی :

در این عصر فرهنگ حاکم بر ملت یک فرهنگ تحمیلی و کاپی شده از اروپا بود و این برهنگی فرهنگی و فرهنگ برهنگی از عصر امان الله خان آغاز گردیده و باشتاب به سوی هر شهر و ده پیش می رفت و در دهه چهل که آن را دهه دموکراسی می نامند کار بجایی کشیده بود که میزان مترقی و متمدن بودن زنان، با میزان برهنگی آنان سنجیده می شد، مطبوعات هم در خدمت بیگانگان بوده و فرهنگ اجنبی و بیگانه را شب و روز ترویج می نمودند!

۴- عامل سیاسی:

رژیم حاکم شاهی مطلقه و در عین زمان، گوش به فرمان اجانب بود و در مزدوری خود میان بلوک های شرق و غرب دست به دست می گردید!

دفاع از دین، جان، مال، عقل و نسل که از مسئولیت های حکومت در یک کشور اسلامی است، خبری نبود.

اسلام ستیزی و تشکیل احزاب مارکسیستی و کفری در زیر سر و چشم و زنخ حکومت انجام می شد و حتی عناصر و جراثیم از باندهای خلق و پرچم مانند ببرک کارمل و آناهیتا راتب زاد، در داخل ارک تربیه می گردیدند!

همچنانکه رژیم حاکم در قبال مشکلات و قضایای جهان اسلام با بی تفاوتی برخورد می کرد.

علاوه از آنچه گفتیم امت اسلامی با سلسله ای پلان شده ای از مشکلات و مصیبت ها دست و پنجه نرم می کرد، از جمله:

۱- خلافت اسلامی که یگانه رمز وحدت و یکپارچگی امت اسلامی به شمار می رفت، طی توطئه های صلیبیزم + صهیونیزم سقوط نموده و جهان اسلام طبق خواست و میل دشمنان، و مطابق نقشه خط کشی شده توسط دو تن از ملیشه های صلیبی به نام های سایکس و بیکو، به کشورهای کوچک و ریزه تقسیم شده بودند.

۲- كشورهای آسیای میانه که روزی از روزها مهد تمدن اسلامی به شمار می رفتند، توسط روسها بلعیده شده بودند!

۳ -مسلمانان شبه قاره هند که با آرمان های زیاد و بخاطر اعاده حکومت مسلمانان در هند و بعد از جهاد و مبارزه طولانی استعمار بریتانیا را عقب راندند، طی یک توطئه خائنانه، حکومت هند به رهبر مسلمانان هند، مولانا أبوالکلام آزاد نه، بلکه به گاندی، این مزدور استعمار، سپرده شد.

همچنانکه بخاطر تضعیف مسلمانان، سرزمین هند به دو بخش (هند و پاکستان ) تقسیم گردید و باز دشمنان به این هم اکتفاء ننموده و پاکستان را به دوبخش بنگلادیش و پاکستان تقسیم نمودند.

۴- يهودیان جهان بعد از سقوط خلافت اسلامی، از هر غار و دره مانند یأجوج و مأجوج به سوی فلسطین ( قبله اول مسلمانان) به حرکت افتیدند و درقلب امت اسلامی، کشور نام نهاد اسرائیل را تأسیس نمودند!

روی این عوامل گروهی از جوانان متدین، پرشور، انقلابی و با احساس در ۱۴ / ۱/ ۱۳۴۸ در شهر کابل و در یکی از صنف های پوهنحی تعلیم و تربیه، پوهنتون کابل، گرد هم جمع شدند و بخاطر نجات کشور و جهان اسلام، حرکتی را به نام (جوانان مسلمان ) تأسیس نمودند که بعد ها نام حزب اسلامی را بخود گرفت، این جوانان عبارت بودند از :

۱- شهید مولوی حبیب الرحمن ۲- شهید استاد عبدالرحیم نیازی
۳- شهید انجنیر سیف الدین نصرتیار
۴-شهید انجنیر حبیب الرحمن
۵- شهید خواجه محفوظ منصور
۶- شهید استاد عبدالحبیب حنانی
۷- شهید استاد عبدالقادر توانا ۸- شهید استاد غلام ربانی عطیش
۹- شهید استاد سید عبدالرحمن ۱۰- شهید استاد گل محمد خان ۱۱- شهید داکتر محمد عمر
۱۲- انجنیر گلبدین حکمتیار.

جوانان مسلمان بعد از چند سال مبارزه و بعد از آغاز قیام مسلحانه علیه رژیم حاکم و بخاطر تطبيق این ارشاد الهی : "... الم تکن أرض الله واسعة فتهاجروا فیها ..." به پاکستان هجرت نمودند.

در قسمت دستاورد های این نهضت، باید گفت که این دستاوردها زیاد است و تاهنوز الحمدلله ادامه دارد ولی به سه دستاورد که به همه امت اسلامی ارتباط می گیرد، اشاره می کنیم :

۱- از هم پاشاندن امپراتوری جهانخوار شوروی که پاهایش در افغانستان و چشمانش به حرمین شریفین، دوخته شده بود!

حزب اسلامی کشور، با متلاشی ساختن شوروی وقت، تنها از افغانستان دفاع نکرده بلکه جهان بشری را از خطر سرایت طاعون کمونیزم نجات داده است.

جهان امروز مدیون خدمت ما و شما و مدیون خون شهداء ماست.

راستی!

جهان انقلاب را از ما و شما آموخت!

کشورهای آسیای میانه ( تاجیکستان، اوزبیکستان، ترکمنستان، قزاقستان، قرغیزستان وغیره ) را ما آزاد کردیم، آنها که حالا روز استقلال خود را جشن می گیرند باید به این حقیقت تاریخی اعتراف کنند که آزادی هدیه ما برای آنهاست، و ما به آنها استقلال بخشیدیم، در جشن های استقلال خود باید فلم های مستندی از مجاهدین افغان را، پخش کنند.

2- بعد از معاهده ننگین بن که آمریکای جنایتکار همراه با همپیمانان شرارت پیشه خود، کشور مارا اشغال نمودند، برای بار نخست، توسط رهبر معظم حزب اسلامی، انجنیر گلبدین حکمتیار، علیه آمریکا، جهاد اعلان گردید که در نتیجه آن همه قربانی ها، فداکاری ها و جان فشانی ها، امروز آمریکا شکست خود را پذیرفته و در جستجوی راه فرار می باشد .

3- دستاورد دیگر احیاء و زنده نمودن فرائض و احکام اسلامی است که سالها پیش فراموش شده و در بطون کتابها خوابیده بودند، مثل جهاد، هجرت، غنیمت، شهادت وغیره دیگر فراموش شده بود که حزب اسلامی کشور این همه را زنده نموده و به منصه اجراء گذاشت.

و بار نخست این احکام و فرائض را بر خود تطبیق نمودند تا الگو برای دیگران گردند، که امروز از میان آن جوانان مؤسس، فقط یک فردشان ( انجنیر حکمتیار حفظه الله) الحمدلله در قید حیات هستند و دیگر همه شان، به بهترین آرزوی خود ( شهادت ) نائل گشتند.