در این ایام وروزها نشستهای رسمی ودید وادید بین آقای خلیلزاد نماینده خاص وکهن کار ایالات متحده امریکا در امور صلح افغانستان واشرف غنی احمدزی و یکعده بازی گران نام نهاد سیاسی باالقاب سابقه نمایشی کش وفش حکومتی و غیر حکومتی برگزار شد و توضیحاتی از طرف ایشان در زمینه مسوده موافقتنامه صلح بین امریکا و طالبان گاهی پنهانی وگاهی اشکارا وگاهی محافظه کارانه ارائه گردید و امکان دارد سؤالاتی نیز هم کما فی السابق مطرح شده باشداینکه چگونه به برخی از آن ها پاسخ داده شود هنوز روشن نیست. حقیقت این است که برای تحقق وبمیان امدن صلح که از آرزوهای دیرینه مردم مسلمان٬ بی گناه ومظلوم افغانستان است، این تصمیم مردم افغانستان است که از هیچ نوع تلاش و قربانی نباید دریغ کرد؛ اما در عین حال موضوع بنیادی این است که همه مسایل با دقت با ید بامردم شریک ساخته شود وبه هیچ بهانه تخطی ازان صورت نگیرد و به هیچ نام وتر مینا لوژی نمی توان تحت عنوان صلح به آسانی از کنار آن ها گذشت و این حق مردم افغانستان است نه اجنبی ها ی دروغگو وانسان کش که خلاف دموکراسی باهم گرد امده اند ومشترکا بنام تروریزم افغاستانرا محل بحران وجنجالهای دنباله دار ساخته است که امثالش همه میدانند .
در رابطه صلح چند موضوع ذیل قابل تذکر است :
۱. نخست موضوع بحث مابه طالب بودن وطالبی بستگی ندارد ولی «امارت اسلامی» در موافقتنامه صلح بین امریکا و طالبان، مطرح شده است ٬بنا به هر داعیه ٬سیاست و انگیزه ای که صورت میگیرد، به طور مستقیم به معنای حیثیت «دولت» بخشیدن به طالبان است بناء ما از این جهت درموقفی نیستیم که به طالبان نصیحت کنیم یا هدایت کنیم که قابل قبول برای مردم افغانستان است یا نیست این موضوع در حاکمیت ملی افغانستان بحث وجایگاه ازخود دارد بستگی به روس وامریکاء هم ندارد و هیچ کسی حق ندارد که قبل ازوقت ازحاکمیت ملی تحمیلی یاد اور شود . اگر دولت جمهوری اسلامی افغانستان ، از نگاه ملی و بین المللی این ادعا را دارد وانرا نقض می کند پس دولت که از تشکیلات فاسد معاهده منحوس جرمنی «بن »به رهبری حامد کرزی و غنی که عضو این کنفرانس بود بمیان امده باشد ایا این مسله قابل مقایسه نیست اینکه کدام معجزه نیست ! دولت از مشروعیت و قانونی بودن یک نماد و نظام کاملا ملی ومردمی تمام اقشار افغانستان نمایندگی نمی کند که بحث اسلامی اش بخش مسولیت مهم وسنگین است ونمی توان از ان چشم پوشید.
۲.حکومت کور کورانه معنای این قضیه را چگونه به قسم جاده یکطرفه محاسبه میکند: « ایا نوع نظام سیاسی همین جنایات و همچنین دستاورد بیست سال است جز تباهی ٬قتل ٬غارتگری٬ چوروچپاول ٬بي ثباتی و شرکت سهامی ٬فرهنگ فروشی و بی ناموسی اخیر و از آن جمله: قانون اساسی که در بن ساخته شد، انتخابات غیر اسلامی همراه با بغاوت ومداخله امریکا ءفاقد عدالت اجتماعی، آزادی بیان که یکدیگر را نمی شناسد، حقوق بشر کدام بشرعادله راز بانو ی قراردادی« ان جی او» در موقف سفیر دا یمی سازمان ملل واپه سیما سمر دزد؟ و حقوق زنان برای انهایکه به فرهنگ بیگانه برهنه میرقصند وهرگونه کثافت کاری را عادی می بیند شکریه وناهید یا فوزیه کوفی و مانند آن از مسایلی هستند که باید در گفتگوهای بین الافغانی مورد بحث جدی قرار گیرد و در باره آن ها تصمیم جدی گرفته شود» واقعیت دقیقا چیست؟ آیا بدین معنی است که دولت انرا دست اورد میداند؟ که گویا نظام فعلی و بنیادهای اساسی آن باید پا برجا باشد و همه چیز به فرهنگ بیگانه ارزیابی شود٬ نه به غنی بودن فرهنگ ملی وحرمت ملی واسلامی و همه در باره همه چیز بشکل تقلید وکاپی کشورها متجاوز مورد بحث و توافق صورت گیرد؟
فرهنگ کشورت فروخته شد ٬رفت بدل شد «رپ» بشنو از ستاره افغان که اصلا نیازمند سواد است نه سب سکرایب بی هویت قومو: ازکدام اصول ٬حقوق ٬ وارزش حرف میزنید؟ که علی چورت هیلی کوپتر همین نظام را باغولک سقوط میدهد کدام مشترک بودن راستی معلوم می گردد که بی خبر هستی.ببین جملات فرمایشی ات جوامع :
درست نیست که امروز برخی از اصول و ارزش های حقوقی، ارزش های مشترک جوامع غربی و شرقی است ولی بدین معنی نیستکه قانون اساسی و همه آنچه در دودهه سال داشته ایم، همگی ارزش های غربی و یا امریکایی است و ما آن ها را از غرب به عاریت گرفته ایم سراسر غلط است اشتباه است سفاکی است و یا این که همکاران بین المللی ما بگویند که این ارزش ها مربوط به ما است و نه افغان ها و ما ارزش های خود را بر افغان ها تحمیل نمی کنیم و گویا تنها «امارت» با ارزش های دینی و ملی افغانستان مطابقت دارد و نه «جمهوریت»! بلی عجب دانش است. جوامع مارا ازداخل تقسیم می کند و بنام ما کوچه وپس کوچه مسمی می کند.
نظام سیاسی مبتنی برکدام انتخابات بی نام ونشان شما، آزادی بیان و ارزش های حقوق بشری، برخاسته از متن آموزه ها و ارزش های دینی و اسلامی است و مردم ما در کجا وازکدام ساحل ستایشی دارد؟ این نظام را آزادانه و آگاهانه و بر اساس یک تصمیم ملی و مطابق به ارزش های دینی و منافع ملی خود انتخاب کرده است. بلی در مقابل، این نظام امارتی است که دقیقا با همین ارزش های اسلامی و خواست های اداره کابل در تضاد است.
امروز «جمهوریت»، «نظام سیاسی چندین کشورمبتنی بر انتخابات جعلی وبغاوتگر» و «حقوق شهروندی اختطافها» به عنوان حکومت واداره مزدور خطوط اساسی مردم افغانستان با هیچ چیزی قابل معامله نیست برایاینکه سرور دانش ٬ محقق وخلیلی قدرت دارند و هر نوع طرح صلحی باید در چارچوب این اصول تعریف گردد.
افغانستان گاوخانه نیست بلکه یک ملت قهرمان وسربلند است ببین شما چه میگویید:
اگر این خطوط اساسی برای مردم افغانستان مطرح نمی بود، چرا در دهه هفتاد حاکمیت طالبان نپذیرفتند و چرا تا کنون این همه قربانی ها داده شده است؟ بنا بر این صلح برای ما بدون شک یک «اولویت» است اما این اولویت به معنای نادیده گرفتن و یا کنار گذاشتن همه ارزش های بنیادی دیگر ما و از آن جمله «انتخابات» نیست. یک نظام سیاسی بدون «انتخابات» از هر نوع مشروعیت تهی است. مگر این انتخابات میگوید بگیرش که نگیرد ات!
پوشالی با اسلحه و مهمات جنگی پیمان ۴۹ کشور تحت رهبری یک ابر قدرت متکی است که اکنون در صدد تخلیه است او پخپلو!
حنیف اتمر با گروپی از قراردیان قراردادرا امضاکرد از نرخ شلغم هم پایین تر؟
۳. اگر دولت افغانستان برای امریکا یک هم پیمان استراتیژیک و یک متحد سیاسی بوده و است، باید بین دو دولت یک نوع اعتماد متقابل استراتژیک نیز وجود داشته باشد و منافع ملی هر دو کشور در همه حالات در نظر گرفته شود و باید تمام محتوای مذاکرات و متن موافقتنامه با تمام جزئیات در اختیار دولت افغانستان قرار داده شود تا به تفصیل مورد ارزیابی قرار گیرد و از طرف دیگر بین دولت افغانستان و دولت امریکا قبلا موافقتنامه استراتژیک و پیمان امنیتی به امضا رسیده و اکنون سؤال این است که بین آن موافقتنامه ها و موافقتنامه با یک گروه دهشت افکن که هنوز در لیست سیاه قرار دارد و هنوز در افغانستان هر روز فاجعه خلق می کند و صدها تن از افراد ملکی را حتی در مراکز دینی و آموزشی و مراسم عروسی و عزاداری به قتل می رساند، چه نسبتی می تواند وجود داشته باشد؟ این هم منطق یک شخص که دم ازمقام معاون دوم ریس جمهور میزند.
با توجه به این مسایل سیاست اجنبی ها٬مغرضین٬ شب پره ها که وصل افتاب را نمیتوانند دید هرچه میخواهند بگویند افتاب را باگل نمیتوان اندود ودراین قرن وعصر که باید انرا عصر تکنالوژی وبالاتر از اتم نام نهادحقایق را نمیشود مکتوم داشت.
ما هنوزهم یکدیگر را ازمایش وتست میکنیم.زمزمه قوای بین الشیطانی براید ونمی براید واگر براید نفس ماهم می براید این هیاهو وغوغا ازگلو وصدای سلاح کار ٬ قاصد بی سیاست٬ اوازه سرچوک وزیرچوک ودر پهلوی چوک می براید برای چه؟