اتحاد شوروی در افغانستان

(معرفی کتاب)

مصطفی عمرزی

ظاهراً دوسیه ی اتحاد شوروی، مختومه شده، اما توسعه ی آن در جلد قدیمی(امپریالیسم روس) ما را در قرابت مرز هایی قرار می دهد که با جا گذاشتن تمام علایم قبلی، شباهت های آن در آسیای میانه را کاملاً بی شباهت از نسخه ی شوروی نمی سازد.
هنوز هم تکدر تاریخی تجاوز اتحاد شوروی در حیاط ما باقی ست. پس از آن به اصطلاح مارش تعلیم و تربیه، در قعر جهنم بنیادگرایی دینی، می توان تجسم کرد که اگر ارواح زعمای اتحاد شوروی، به افغانستان فکر می کنند، حتماً منتظر اند چند آدمخوار مرتجع- مذهبی دیگر به جمع شان افزوده می شود که علیه آنان نیز جهاد کرده بودند. طنز تلخ این واقعیت که حضور سیاسی بیگانه، هرگز به مامول رفاه اجتماعی ما ختم نشده، همچنان بر استرس افغان ها می افزاید که در میراث سیاسی اتحاد شوروی، بازگشت به مرز های قبلی، بار دیگر ما را با دشواری هایی مواجه نخواهد ساخت که بدتر از همه، تقسیم اقوام بر اساس تقسیمات سمتی، حزبی، جناحی، قومی، زبانی، منطقه یی و... بود.
در آن تجربه ی سیاه و خونین، اولویت های بشری، جای خود را به مرکز گریزی هایی بخشیدند که بیش از همه با انسان محوری های شوروی، کمونیستی و سوسیالیستی در تضاد واقع می شدند.
ما همچنان نیاز داریم اتحاد شوروی در افغانستان را تداعی کنیم. نوعیت آن، همیشه به زیان ما بوده است. تحریک روسی در مرز های افغانی، همان مفهوم متممی بود که ضمن تجاوز، به جای اقوام، ملیت ها را باب کردند. دسته بندی مردمی که قرار است استعمار شوند، بهترین راه تضعیف نیرو هایی ست که وقتی جمعی عمل می کنند، موفق می شوند.
می توان درک کرد که پس از 6 جدی 1358، چه گونه مردم ما در برابر گروهک هایی عاجز آمده اند که در جمع چند گدای مدرسه یی، اما اتفاق دارند همه را ذبح کنند/ سر بُبرند.
لینک دانلود:
https://www.ketabton.com/book/13155