متنازع شدن ارزش های ملی که پیوسته به هویت سیاسی، تعریف می شوند، مردم ما را همیشه نگران کرده است که اگر وحدت جغرافیایی آنان درهم بریزد، دیگر چه باقی می ماند؟ حتی تندروترین منتقدین تنظیمی و جناحی افغان ستیز نیز سعی کرده اند رسوم احترام سیاسی را به جا آورند؛ زیرا می دانند اگر زمینه ی ابراز وجود (افغانستان) وجود نداشته باشد، هیچ نوع تفسیر و تعبیر آنان از تاریخ، برآورده نمی شود. رسم احترام، به ویژه به سرود ملی، یک امر بی نهایت مهم و عدول از آن، معادل خیانت است.
مصاحبه ی سید نور الله جلیلی را دیدیم. او چند روز پس از بی احترامی به سرود ملی با ضعفی از خیانتش دفاع می کرد که هیچ تفاوتی با منطق یک داعشی نداشت. پنهان شدن پشت شعایر دینی، نمونه ی دیگری را تشهیر کرد که در نوع این دزد، به کاهدان زده است. او به دلیل این که چون کسی به خاطر تلاوت قرآن کریم نمی ایستد و هیچ الزامیت قانونی وجود ندارد، گفت نمی خواهد به احترام سرود ملی، به پا خیزد. جلیلی در همان لحظات نخست پخش مصاحبه اش، لعن و نفرین هزاران افغان را به مثابه ی نخستین آرای مخالف، کمایی کرد.
شعایر دینی، فرامرزی اند و تقدس باور های دینی، سنت هایی دارد که مثلاً در برابر عظمت کلام الله مجید، رسم نشسته، در همه جا ارجح است، اما اجرای تمام رسوم دینی، یکی نیستند. مراسم عبادی نماز، با حرکاتی انجام می شوند که مجموعه ای از نشستن و برخاستن است.
پس از شنیدن مصاحبه ی جلیلی، فکر کردم این نمونه هایی که صف بسته اند در مقدارت ما سهم بگیرند، اگر شعور ندارند که اولویت های مردم چه اند؟ چرا خود را مسخره می کنند؟
به جا آوردن رسم احترام به سرود ملی، نوع سنت سیاسی است. ما در چهل سال اخیر، در خلایی نیز آسیب دیده ایم که یکی هم عدم تفکیک درست میان باور های سیاسی و دینی ما بود.
دین اسلام، بیش از یک میلیارد، پیرو دارد. اگر قرار باشد ارزش های سیاسی افغانستان را در برابر آن نفع کنیم، این بینش هیچ تفاوتی با نگرش یک داعشی منفور ندارد که به نام اخوانی، اما مغرضانه سعی می کند با شکستن مرز ها، در بستر هایی به راحتی زنده گی کند که خانه و جای او نیستند.
در سلطنت امانی، تقلای خاندان بدنام مجددی برای قدرت، زود آنان را در انظار مردم منفور کرد که می دیدند چند عرب بی سر و پای مهاجر، چه گونه به نام برادر اخوانی، در حالی که در بغل انگلیس، خوابیده بودند، اما از شور و احساسات دینی افغان ها استفاده می کردند تا به قدرت برسند.
اگر رسم عبادی نماز را در برابر امثال جلیلی ها قرار دهیم، چون در این سنت اسلامی نیز برخاستن در برابر نشستن، مطرح است، بر اثر منطق جلیلی، باید احترام نشود؟ ادعای او که سرود ملی، افغان شمول نیست نیز عجیب بود. اگر کثرت قومی و زبانی را در ساخت سرود ملی رعایت کنیم، باید به مجموعه ی زبان هایی بپردازیم که اگر هر کدام از آن به نام تبارز حقوق قومی، سرود شوند، باید ساعت ها بایستیم تا سرود های ملی ما پایان بیابند.
پخش سرود ملی به زبان پشتو با توجیه زبان ملی و این که یک اکثریت تاریخ ساز در این کشور حقیقت دارد، از چیزی نمی کاهد.
در تمام کشور های دنیا، عناصر واحدی وجود دارند که هرچند انتساب خاص نیز داشته اند، اما باعث همگرایی هم پنداشته می شوند. در تنوع قومی روسیه، زبان های زیادی وجود دارند، اما در آن جا سرود ملی به زبان روسی یا منسوب به قوم روس است.
من می دانم که استاد عبدالباری جهانی با تخلیق سرود زیبای ملی، بسیار آسوده نماند؛ زیرا تداخل سلیقه یی در آن و این انتقاد به جا که باید نام های تمام بیش از 50 قوم در آن ذکر می شدند یا تنها به کلمه ی افغان به معنی دربرگیرنده ی تمام اقوام اکتفا می شد، در جایش باقی ست.
ملاحظات دیگر را کنار می گذارم و به یک نکته ی مهم اشاره می کنم که متنازع ساختن ارزش های ملی و سیاسی، بی نهایت اغراض بیگانه را می سازد. به این دلیل سرمایه گذاری روی آن ها، امواج گسترده ی رسانه یی و فرهنگی را در پی داشته است. در این دنائت، جرات غیر اخلاقی، یک اصل شمرده می شود.
یقین کنید که این مَشک میان تهی (سید نور الله جلیلی) برای افراد، اشخاص و یا جناحی که بسیار مکتوم نیست، پیام گذارده است. عبداللطیف پدرام با آن همه کون پاره گی سیاسی نیز چنین نکرده بود.
توجیه ی دینی خیانت ملی جلیلی، مرا یقین می دهد که با بی حرمتی به سرود ملی، به جرات به طرفی پیام رسانده است که در این امر، آنان را حمایت می کند. چند نمونه ی دیگر این طیف، سال پار در بامیان در برابر مردم هزاره ی ما، دم از هویت مستقل قومی می زدند. وابسته گی های آنان به صدرنشینان جمهوری اسلامی ایران، زود همه را متوجه کردند که در تنوع قومی هر کجای کشور های اسلامی، از حیث خاندان و خانواده های مذهبی نیز می شود سوء استفاده کرد.
اگر درگیر فضای خفقان آور کنونی نبودیم و دستان ما با خزعبلات سفارشی بیگانه، بند نبودند، استفاده از نمونه ی این مَشک مشکوک را برای شاروالی کابل، سفارش می کردیم. بهتر بود در میانه ی تهی او، زباله ها را انتقال می دادند.
بدترین نوع خیانت ملی، متنازع ساختن ارزش های ملی به شمار می رود. سرود ملی، یکی از این ارزش هاست. اگر با تفاوت خوانش سیاسی، احترام نشویم، دایره ی اخوانیسم، چنانی که امروزه از رهگذر مکتب های داعش و القاعده، پرداخته می شود، برای هیچ هویتی خانمانی برجا نمی گذارد.
یادداشت:
معنی مَشک (به فتح میم) در فرهنگ های دری:
1- خیک: پوست گوسفند دباغی شده (اسم).
2- پوست گوسفندی که آن را درست کنده باشند؛ خواه دباغت شده و خواه نشده باشد و در آن ماست و آب، پُر کنند:
مشکی از آب کرد پنهان پُر
در خریطه نگاه داشت چو دُر
نظامی گنجوی
4- مشک سقا: مشکی که سقایان بر دوش کشند و از آن به مردم، آب دهند...