براساس قانون اساسی کشور، وظیفه ی رییس جمهور پس از تکمیل پنج سال، به تاریخ اول جوزا پایان می یابد. شمارش معکوس حکومت ناکام دکتور غنی در اول جوزای سال 1398، به خط سرخ می رسد. گمان ها در اوج نارضایتی ها مشهر اند که تیم «دولت سوز»، از خط سرخ (پایان حکومت) عبور خواهد کرد. این زنگ هشدار، در اوضاعی که نارضایتی داخلی به نارضایتی جامعه ی بین المللی رسیده است، عامه ی افغان ها را نگران می کند که عبور بی توجه از ایراد ها، کاستی ها و نارضایتی ها، هرگز به بقایی کمک نمی کند که از چند ماه بدین سو، تیم به اصطلاح دولت ساز را حریص ساخته است، فقط یک موضوع را دنبال کند؛ اولویت بقای مدیریت ناکام که اگر واقعاً کیفیت می داشت، سازگاری داخلی جمع توافق بین المللی، نشست بین الافغانی مسکو را تایید نمی کرد.
عمال حکومت در قماش افرادی که در 17 سال اخیر در سلسله ای از معاملات بهم پیوسته، همواره از کرسی انتقاد یا حتی هتاکی همانند آقای صالح پرش کرده اند، به این شکاکیت ها می افزاید که تیم حاکم کنونی، دیگر مشغله ای به نام منافع یا مصالح ملی را می پذیرید یا خیر؟
جلب و جذب توام با توهین و طرد، حکومت را به ماشین کارروایی سلایقی مبدل کرده است که تمام غمش، حفظ مقام مسوولانی ست که به قول خودشان، تنها در سکتور نظامی، 45 هزار شهید تحویل داده اند.
هرچند ملاحظات گسترده ی داخلی و فشار هایی که از وجاهت خارجی حکومت می کاهند، از هیجان مریض گونه ی حکومت کاسته اند، اما قمار زدن روی تمام هستی و شان مملکت که رییس دولت را با گستاخی وارد حیاط مقدسات تاریخی ما نیز کرد (تنقید سخیف و زشت بزرگان دولت ساز افغان)، از این دغدغه ی خاطر نمی کاهد که مردم ما مسنجم تر از قبل به تیم «دولت سوز» خاطر نشان سازند، مصالحی که «صلح» را اولویت ما قرار می دهند، بیشتر از هر کس و هر جانبی، اهمیت دارند.
بهتر است با درک واقعیت هایی که به نام نارضایتی گسترده تر می شوند، چنانی که توان یک سیستم کامل را برعهده گرفتند، ولو با مدیریت نادرست، اما شرافتمندانه به مردم تحویل دهند.
دیر یا زود، تعویض سیاسی، یک اصل سیاسی است. بنابراین در جوی که واقعیت های خورد کننده، حتی مهارت های لفظی رسانه یی را زیر سوال می برند، به عبور از خط سرخ سیاسی (اول جوزای 1398) نیاندیشند! هرگونه مهندسی ناروا برای توجیه بقای ریاست ناکام کنونی، فقط به دامنه ی مخالفت هایی می افزاید که در دو سوی حکومت، افزون بر اعتراض مردم که به صلح امید بسته اند، حرف داغ مخالفان مسلح (جنگ)، دولت را دچار هرج و مرج بیشتر می کند.
عدم خرد لازم، در حالی که از صفوف افغان های نخبه ی دولت می کاهد، جامعه ی جهانی را از قبل در موضع عدم انعطاف کشانده است. در آخرین سوء استفاده از نیروی نظامی در قضیه ی بلخ، تذکر سفارت امریکا برای استفاده ی قانونی از تجهیزاتی که با حمایت جامعه ی بین المللی فراهم می شود، پیام واضح به حکومتی ست که همیشه اذعان می کند کمک های جهانی سرنوشت سازند!
از بخت بد، انحصار حکومت، به گونه ای که با تداخل سلیقه یی، سلسله مراتب را منجمد کرده است، مسوولان ناکام کنونی را قادر ساخته حتی مانور های سُست را وارد بازی های سیاسی کنند. به این دلیل، تلاش برای ابقا، به گونه ای که دچار تداوم تحمل افراد ناکام شویم، خطر عبور حکومت از خط سرخ اول جوزای سال 1398 را بیشتر می کند.
مردم ما می دانند که اجرای رسک از امکانات دولتی، بیش از همه مردم را آسیب می رساند. چنین رویکردی در بیش از چهار سال اخیر، فجایع و ضایعاتی را رقم زد که افزون بر کاهش پرستیژ دولتی و ویرانی ها، تلفات سنگین 45 هزار کشته، مثال دورنمای دیگری ست که اگر حکومت ناکام کنونی چنانی که انحصار کرده اند، باقی بماند، مردم را از دهلیز آتش، عبور می دهند.