در این باره یکی از هموطنان عزیز ما در قسمتی از مقالۀ شان که تحت عنوان " هفده سال هفده سال بعد از قتل احمد شاه مسعود، حقایق تأریخ به حال خود باقیست " میباشد، چنین می فرمایند:

"
هفده سال هفده سال بعد از قتل احمد شاه مسعود، حقایق تأریخ به حال خود باقیست

با گذشت هفده سال از قتل احمد شاه مسعود، مطرح ترین شخصیتی که با عمر کوتاهی ماجرا ها و همبستگی های محیر العقول وی نامبرده را بکلی در قالب استثنایی ترین فردی از کشور قرار میدهد؛ از همان اوایل اجرای نقشه و اقدام به کودتای طرح شدۀ آی اس آی پاکستان در عصر جمهوریت سردار داود خان، تا روز ترور وی، تأریخچۀ حیات سیاسی او با نوسانات غیر قابل باور آمیخته بوده است.

درین ماجرا ها، بیشتر همبستگی های مسعود با استخبارات گوناگون خارجی را میتوان بصورت سرنوشت ساز، دخیل دانست.

راپور مستند این حقیقت را که البته بار ها مخصو صاً ، از جانب همان مؤسسات و نمایندگان فعال آن افشاء و نشر گردیده است نمیتوان درین مختصر گنجانید. با اینکه ملت مظلوم افغانستان از مدت چهل سال به اینطرف متصل با جنگ قدرت و دسیسه های دشمنان شناخته شدۀ خویش در حال قربانی دادن و کشتار متداوم بسر میبرد، طوریکه نمیتوان برای بزرگداشت آن بینوایان روز و هفته ای را تعیین نمود، ولی خانۀ سیاست و منافع وابسته به آن، ویران که حکومات اخیر در کشور روز قتل را بر آن حک نموده «هفتۀ شهیدمسعود» را که با دسیسۀ باداران خودش صورت گرفت، بهانه آورده و اسم اند. هیهات!

درین شکی نیست که همانطور که برادران و گروپ منفعت جو و شهرت طلب وی چه در حیات مسعود و چه بعد از قتل وی از اسم و شهرتی برای او که خود در ایجاد آن نقش بارزی داشته اند، مؤفق گردیده اند تا استفاده های وسیع مادی که بالای قدرت طلبی هم استوار می باشد، بنمایند، متأسفانه ضعف و مصلحت گرایی حکومات هم درین زمینه بی تقصیر نبوده است.

بهر حال، مردم افغانستان، نه تنها که ملیون ها شهود عینی را تشکیل میدهند، بلکه با امکانات مطالعه و مطبوعات آزاد، انترنت و امثال، حتی در اقصی نقاط کشور کاملاً مطلع اند که در نیم قرن اخیر کی چه نمود و برای آنها و سرزمین شان چه حوادث و نتایجی را بار آورد.

امروز با گذشت چهل سال از بربادی سرزمین مقدسی به نام افغانستان، در حقیقت دونسل جدیدی به ثمر رسیده اند که کاملاً مستحق آگاهی به رویداد ها و جریانات وطن شان میباشند؛ بنا بر آن علی الرغم خاک پاشی گروپ های ذی نفع و قدرت طلب و استفاده جو بر حقایق مبرهن تأریخ کشور، قلم بدستان و محققین صادق که البته میتوانند شهود عینی هم باشند، وظیفۀ بزرگ افشاء همه جریانات عصر موجوده را با دست اندرکاران آن، با استناد و استدلال دارند.

این وجیبه بدون شک خدمت بزرگیست برای نسل های مستحق افغانستان و تأریخ آن

به ارتباط به موضوع بالا، میرویم به سراغ مضامینی از نویسندگان و محققینی که در زمینۀ شناخت احمد شاه مسعود و شمه یی از کار روایی های وی اظهاراتی داشته اند:

اول - سطوری از یکی از هموطنان که در وبسایت وزین و ملی« دعوت میدیا ۲۴ » که امسال به نشر رسیده است. این مختصر آنچه مسعود بود و آنچه مسعود کرد را بسیار ساده و عام فهم بیان میدارد که میشود گفت که نظر، عقیده و چشم دید اکثریت مردم افغانستان را تمثیل مینماید:

مسعود نقطه نیرنگی در تاریخ!/ داود

جمیعت اسلامی مسعود را قهرمان ملی میخواند و تاج شکست روسها را بر سر مسعود میگذارند و مسعود را عیار افغانستان و فاتح دو جنگ یعنی جنگ علیه شوروی و مقاومت بر ضد پاکستان میشمارند.

ـ مگر مردم عام و اکثریت افغانستان مسعود را پروتوکولی شوروی نماینده استخبارات ایران در افغانستان میدانند.
این عده مردم میگویند حامد کرزی معامله گر در مقابل کنار رفتن از چوکی ریاست جمهوری با استاد ربانی معامله کرد و مسعود را قهرمانی و فهیم را مارشالی داد.

ـ طالبان و حزب اسلامی حکمتیار مسعود را خارج از دایره اسلام ستمی و پیروان حزب ستم طاهر بدخشی مینامند و او را از دایرۀ اسلام و شریعت نبوی خارج و جاسوس فرانسه معرفی میکنند.

نوت: اگر از تعصبات قومی لسانی و حزبی بگذریم قضاوت ما در حق مسعود چی خواهد بود؟

نخست باید از اعمال و کردار مسعود یاد آوری کرد:

۱ـ مسعود در سال ۱۳۵۴ به پاکستان رفت و از آنجا "جهاد" را بر علیه رژیم داود خان اعلان کرد و با برگشت به پنجشیر پنجصد سرباز قوای مسلح را در یک روز قتل عام کرد که هر کدام شان خانواده داشت یعنی پنجصد خانواده افغان را به سوگ بزرگ نشاند.

۲- مسعود معادن لاجورد ـ زمرد ـ یاقوت پنجشیر و بدخشان را بیرحمانه و با اشخاص غیرمسلکی وحشیانه استخراج کرد و از پول آن اخراجات جنگی خویشرا پوره میکرد یعنی از حق بیت المال دزدی میکرد.

۳- راه های کابل را بست و مردم بیچاره کابل را با گرسنگی و فلاکت مواجه ساخت و حکومت افغانستان را مجبور ساخت تا برایش حق بدهد، در برابر چند موتر مواد یک موتر مواد ارتزاقی به مسعود سپرده شود و بلاخره با همکاری با شوروی سابق مستقیماً "پروتوکول" امضا کردند.

۴- با وجود اینکه نجیب الله برای همه مجاهدین پیشنهاد صلح و مذاکرات کرد مگر مسعود تعداد بد ترین ها را از داخل نظام بخاطر روابط قومی و زبانی از خود ساخت و علیه نجیب الله فقط بخاطر رسیدن بقدرت توطئه نمود و پروسه صلح ملل متحد را برهم زد و وطن را به ویرانه مبدل کرد.

۵- عصبات قومی ـ لسانی ـ سمتی و مذهبی را دامن زد که تا امروز وطن در آن میسوزد.

۶ـ قوای مسلح کشور که قویترین قوای منطقه بود را بحکم جنرال حمید گل منحل ساخت و چند تن دزد و راهزن را جنرال و قومندان ساخت. وسایل نظامی مجهز و فوق العاده مدرن أن زمان را به دشمن فروخت و اساسات و بنیاد دولتی افغانستان را از ریشه خشکاند و همه چیز تباه شد.

۷- افشار سیلو را قتل عام کرد و ۱۲۰۰۰ زن طفل پیرمرد بحکم مستقیم مسعود قتل شد.
۱۵۰۰ منازل مسکونی در افشار ویران شدند و مردم کابل از گرسنگی جان دادند.

۸- در میدان شهر با طالبان به میانجیگری استخبارات پاکستان ملاقات کرد و میخواست حزب اسلامی ـ حزب وحدت را توسط طالبان از بین ببرد و عبدالعلی مزاری را تحفه ناچیز به طالبان سپرد.
مگر بلاخره به کوه ها رفت و تخت و تاج کابل را به ملاعمر سپرد.

نتیجه گیری: تا جایکه من میدانم مسعود نه قهرمان ملی است و نه مجاهد کبیر فقط یک چریک تربیه شدۀ استخبارات دشمن بود که تا آخرین نفسش برعلیه افغانستان جنگید، قتل کرد، خیانت کرد، معادن را فروخت، تعصبات را دامن زد و بلاخره از طرف بادارانش کشته شد."

----------------------------------------------
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و هر چه دقیقتر در راۀ مبارزه با فساد اداری!
به امید مبارزۀ هر چه سریعتر و دقیقتر با ایران محوری ها و پاکستان محوری های مخرب در افغانستان عزیز!
به امید دقت به کوچکترین واحد های کاری در هر ساحۀ کاری ما!
به امید حمایت حقوق زنان مظلوم در افغانستان!
به امید اتحاد و وحدت هر چه بیشتر اقوام شریف افغانستان!
به امید صلح، ثبات، عدالت اجتماعی، قانونیت، ترقی و رفاه برای مردم رنجدیدۀ ما