می دانم که پس از فاجعه ی هشت ثور، موضع دفاع از مجاهدین آسان نیست. ویرانگری هایی وحشتناک، کشتار مردم و نفوذ علنی استخبارات منطقه در کشور، برداشت عامه ی افغانان از جهاد را دگرگون کردند. با این همه، قبرستان های بی سر و ته، یتیمان، خانه های ویران، کشتزار های پُر از ماین و میلیون ها مجروح، مهاجر و بی جاشده، واقعیت های تلخی اند که قربانی های مردم را حکایت می کنند. قضاوت های یک جانبه، نباید روی حقایقی پرده افگنند که در سالیان دشوار، بیگانه ی متجاوز، بی هیچ تمهیدی با ما دشمنی کرده است.  

روزی در جریان بحث روی جبهات زنده یاد مولانا جلال الدین حقانی (رح)، از بزرگی، اهمیت، گسترده گی و اثرگذاری آن ها در تحولات کشور و منطقه یادآوری کردم. 

اهمیت سقوط ولایت خوست که فتح الفتوح جهاد افغانستان نامیده شد، از بیانی نیز آشکار بود که شهید نجیب همواره یاد می کرد: «سقوط خوست، مساوی به سقوط نظام است.»  

کودتای هفت ثور که به گونه ای باعث تضعیف نقش اکثریت مردم افغانستان (پشتون ها) شد، این خلاء را به میراث گذاشت. در گرماگرم جبهات جهادی که تا سقوط حکومت شهید داکتر نجیب الله، صورت خونین آن در مناطق پشتون نشین واقع شدند، در زمان این اخلاص به خدا و میهن، تحولات پشت پرده، حکومت نحس تنظیمی- ربانی را زادند.  

جنگ های خونین جهاد در جبهات پشتون ها، تحلیل های مختلف دارند. گونه ای که عام است، در واقع تحریف ماوقعی ست که با مصادره ی قربانی های مردم ما، در جغرافیای پنج درصدی معاملات و حاکمیت جمعیت- شورای نظار با شورویان مصادره می شود. می دانیم که اکثر مدعیان جهاد، از جمله احزاب شیعه، ناچیزترین سهم جهادی داشتند.  

بازی های پشت پرده زمانی شدت یافتند که شدت جنگ های جبهات پشتون ها از جنگ جلال آباد تا فتح خوست، شورویان را نگران کرده بود. آنان می دیدند  باوجود سرمایه گذاری ها و تبلیغات، نفوذ جمعیت- شورای نظار و غیر پشتون ها در جهاد، از مناطق قوم و منطقه بیشتر نمی شوند.  

با سقوط خوست، هیبت و ابهتی رونما شد که لرزه بر اندام همه بود. برای حفظ پرستیژ جبهات جمعیت و شورای نظار، چنانی که با قیام مصنوعی مومن پرچمی، دولت را از دورن خورد کردند، کوشیدند با سقوط مصنوعی تخار، شباهت های بزرگ جنگ خوست را بسازند. جنرال جمعه اسک با مدیریت بی نظیر، ظرف چند هفته پس از سقوط مصنوعی تخار که توسط عوامل پرچمی در تبانی با جمعیت و شورای نظار صورت گرفته بود، اوباش تنظیمی را بیرون می اندازد. متاسفانه سازماندهی سقوط حکومت شهید داکتر نجیب الله که به گونه ای تضعیف پشتون ها شمرده می شد، جلو قربانی هایی را نمی گیرد که در سویی  جهاد حقیقی افغانان در جبهات مجاهدین ما بود و در سوی دیگر عوامل پشتون داخل دولت می کوشیدند شیرازه ی دولتی ازهم نپاشد.  

تحریف جهاد و مصادره ی واقعیت های آن، گروهی را بر مردم ما تحمیل کرده است که هم به نام جهاد و هم بر ضد جهاد استفاده می کنند. در سطور آغازین این مقاله آوردم که از عظمت فتح خوست شرح می دادم، اما توضیح من برای دوستانی که زیان های جنگ را دیده بودند، عجیب بود. با شرح آن حادثه ی بزرگ، به واقعیت هایی توجه می کردم که امتیاز واقعی جهاد افغانان را دیگران می خورند. اگر یک گروه به نام ارزش های جهادی تحمیل شده است، آن چه به نام ارزش های واقعی جهادی تعریف شوند، می توانند حق را به حقدار برسانند.  

حامد علمی در کتاب «در مسیر پیروزی» که نمونه ی مبتذل گرایش های تنظیمی است، کوشیده با کوچک نمایی جبهات پشتون ها، به دروغ هایی کمک کند که اگر روزی تحلیل کرده بودیم اعضای باند شر و فساد از 34 ولایت افغانستان، سی ولایت آن را ندیده اند، به راستی که جهاد افغانستان تحریف شده است.  

حالا که به مناسبت خبر وفات یکی از بزرگ ترین شخصیت های افغان و قهرمان واقعی جهاد افغانستان می نویسم، تلخی کامم بیشتر می شود. تحلیل های وجود شبکه ی حقانی که در واقع نام مجهول مدیریت رویداد های خشن است، جزو دست آویز معمول تبلیغات سوء به شمار می رود. با ادبیات معمول هتک حرمت که از شاه امان الله تا دکتور غنی، در پی ترور شخصیت می باشد، مولانا صاحب حقانی را نیز احاطه کرده اند. 

 چه قدر ناگوار است که از جاده های ما تا قانون اساسی، بخشی از رهبران به اصطلاح جهادی در جمع زنده های تنظیمی تعظیم و تکریم می شوند، اما تحلیل زاده گان استخبارات پاکستان حقانی، محمدی، حکمتیار و طالبان را منحصر می کند.  

بر کسی پنهان نیست که عوامل و عناصر بحران در افغانستان پیوند خارجی نداشته باشند، اما این درست است که با بازی های سیاسی، یک طرف طرد شود و طرفی که کمترین ارزش را دارد، جزو ماده ی قانون اساسی، یگانه موردی باشد که حامیان آنان در وثیقه ی ملی قبول دارند؟ 

 من از مولانا صاحب حقانی برای اعاده ی حقوق قربانی ها و ایثار همتبارانم حمایت می کنم. این فرهنگ، حق را به حقدار می رساند. از تریبون به اصطلاح پروسه ی صلح افغانستان همیشه از طالبان و مخالفان مسلح دعوت کرده اند، اما این فراخوان چه مایه ای از احترام دارد؟ نصف حکومت با تداخل باند شر و فساد، جدا از دهن گنده گی هایی که به اکثریت افغانستان صادر می کنند، شان دولت را در برابر آن چه دشمن می گویند کم آورده اند. 

اگر مرچ و مصاله ی قومی رهبران تنظیمی غیر پشتون را کم کنیم که برای مشروعیت تاریخی، حامیان خویش را با تعصب انگیزه می بخشند برنامه بگیرند و از همه بدتر با تکنوکراتان پشتون مُهر و تاپه بزنند که یکی شهید صلح، دیگری بابای شهادت و غیره شوند، منظور از این همه خاک زدن به چشم مردم، هراس از خیانت ها و جنایت هایی نیز است که عوامل بحران چهل سال اخیر مرتکب شده اند. 

 اگر افراد تحمیلی را به حد تمثال قومی ستایش نکنند، پرده ی بی آبرویی تاریخی که در حال موریانه خوردن است، زودتر از جلو ما کنار می رود تا در عقب آن، کارنامه ی کسانی را مشاهده کنیم که تنها در مستند سقوی دوم، باعث       شرمنده گی تاریخی می شوند.  

طالبان، مسوول اعمالی اند که مرتکب می شوند، اما اهمیت تاریخی حضور آنان که افغانستان را از تجزیه نجات بخشیدند، نباید ادامه ی فرهنگی شود که حالا با مولانا حقانی، مخالفان ما را ترغیب می کند، ما را تضعیف کنند.  

چه قدر بد بود که هنگام مراسم فاتحه ی برادر شهید، محمد عمر، کارمندان وابسته به باند شر و فساد ریاست امنیت ملی به مردم حمله کردند. او به نام یک افغان که در دشوارترین لحظات افغانستان، کشور را نگه داشت، حق نداشت با مراسمی ارج گذاشته شود که در حد یک افغان معمولی بود؟  

طالبان و مخالفان مسلح، روبات نیستند. آنان آدم هایی از قماش خود مایند. احترام، واژه ی گمشده ی ادبیات صلح دولت است. امیدوارم مراسم مرگ قهرمان جهاد افغانستان، در تحلیل های سیاست زده ی شبکه ی حقانی، اغماض نشود. تا روز هایی که انشاء الله به پاس قربانی و ایثار مردم، بزرگان خویش را به بزرگی یاد خواهیم کرد، مکلفیت های افغانی، اسلامی و وجدانی حداقل همتباران خود ما در نظام ایجاب می کنند به آن بزرگان ما که بر اثر بازی های کثیف سیاسی به حاشیه کشانیده شدند، جایی برای احترام نگه دارند. 

در اخیر، وفات قهرمان جهاد افغانستان، مولانا جلال الدین حقانی (رح) را به خانواده ی محترم، بازمانده گان، دوستان و مجاهدین واقعی کشورم تسلیت عرض می کنم. به عنوان مسلمان، افغان و یک فعال فرهنگی پشتون، برای مولانا صاحب مرحوم، آرامش های جنت برین می خواهم. انالله و انا الیه راجعون!    

یادآوری: 

برای درک جوانب مختلف شخصیت مولانا صاحب مرحوم، کتاب «12 گرام مغز»، اثر استاد شهرت ننگیال، تلویحات خواندنی دارد. از طریق لینک زیر، کتاب «12 گرام مغز» را رایگان دانلود کنید! 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=103teinyn.pdf 

شرح تصاویر: 

زنده یاد مولانا جلال الدین حقانی (رح) با شخصیت های تنظیمی و جهادی افغانستان. مرحوم احمدشاه مسعود، شهید عبدالحق و کریم خلیلی نیز در عکس ها دیده می شوند.  

در لینک زیر، ویدیویی از سخنان مولانا صاحب مرحوم ثبت اند. او در آن  مقطعه ی تاریخی که بزرگ ترین افتخار جهاد افغانستان، فتح خوست، را به ارمغان آورده بود، به مجاهدین افغان سفارش می کند دارایی های عامه را حفظ کنند. 

https://www.facebook.com/100025945982170/videos/232208637654001/