چرا 11 سپتمبر سال 2001 م را فراموش نمی کنیم و در مقابل 11 جولای سال 1995 م را فراموش کردیم ؟

عبدالخالق صارم

11 جولای 1995 م روز نسل کشی مسلمانان بوسنی !

قضیه ازین قرار بود که لانه تروریستی سازمان ملل در جنگ بوسنی یک مداخله ظالمانه و حيرت انگیزی را انجام داد ! طبق فیصله شوم شماره 819 به تاریخ 16 آپریل 1993 م شهر محاصره شده سربرنیتسا و اطراف آن را منطقه امن و خلع سلاح شده اعلان نمود ! طوریکه با دسیسه های Ddr و دایاک ، مارا نیز خلع سلاح نمودند !
متعاقب به آن و در یک حالت بحرانی ،گرسنگی ، شرائط معیشتی سخت ، فشار و محاصره اقتصادی که بر مسلمانان بوسنی تحمیل شده بود ، ، بیشتر از 50 هزار پناهنده مسلمان اعم از زن و مرد و از تمام نقاط بوسنی در این منطقه امن اعلان شده جمع شدند !
و ای کاش جمع نمی شدند !
و پطرس غالی کشیش کلیسای سازمان ملل، از بوسنی یک بازدید بدشگون و شومی را انجام داد ، و باشندگان سراییفو را تهدید نموده چنین گفت :
من یأس و نا امیدی شمارا درک می کنم ، لیکن شما در وضع بهتری از باشندگان ده منطقه دیگری جهان قرار دارید ! و من می توانم لست آنها را برایتان آماده کنم.
در پی آن نیروهای (به گفته خودشان ) حافظ صلح هالند که تعدادشان به 600 ملیشه جنگی می رسید ، تحت قیادت جنرال صلیبی، تام کارمانس داخل این منطقه شدند .
از 6 تا 8 ماه جولای همه تانک های غول پیکر صربی که این شهر را به محاصره گرفته و چند سال راکت باران نموده بودند ، به این شهر خلع سلاح شده داخل شدند!
ناگه در روز خونین 11 جولای ، جنرال صلیبی صربی ، قصاب جنگ! راتکو ملادیچ در یک نوار تصویری که کانال BBC آن را از وی تهیه کرده بود ، ظاهر گردیده و مسلمانان را تهدید به قتل عام نموده چنین گفت :
مسلمانان بعد ازین در فکر مرده های خود نباشند ، بلکه زنده های خودرا برای کشته شدن آماده کنند !
بعد ازین بیم و تهدید و زورگو یی ، بیشتر باشندگان این شهر همراه با پناه جویان که از قریه های دور در این جا جمع شده بودند ، همگی بخاطر نجات از مرگ حتمی به ساختمان دفتر سازمان ملل که دو حرف شیک (UN ) را بر فرق خود برداشته بود ، پناه بردند، و بنابر گفته شاهدان عینی تعداد کسانی که به ساختمان دفتر سازمان ملل پناه بردند ، میان 20 الی 25 هزار مسلمان ملکی و خلع سلاح شده بودند !
نیروهای صربی بعد از داخل شدن به شهر و طی یک توطئه از قبل برنامه ریزی شده ، و بدون اینکه با کدام عکس العمل جهانی مواجه شوند ، 30 تن از سربازان حافظ صلح هالند را به گروگان گرفتند ، در پی آن راتکو ملادیچ خواهان برگزاری یک اجتماع عاجل و فوری با فرمانده نیروهای به اصطلاح خودشان "حافظ صلح" ! کارمانس گردید!
هردو در حالیکه جام های خمر را در دست داشتند در یک اجتماع ظاهر شدند و در حالیکه مست و مخمور بودند ، با همدیگر گوش گپی می نمودند ، ناگاه کارمانس فرمانده نیروهای صلح از مسلمانان سربرنیتسا خواست تا سلاح های خودرا تسلیم نمایند تا برای ذبح آماده شوند !
نیروهای حافظ صلح هالند همه مسلمانان جمع شده در شهر سربرنیتسا را خلع سلاح نموده و سلاح های شان را به ملیشه های صربی تسلیم نمودند !
این جا بود که نخستین قسمت این نمايشنامه مسخره و در عین وقت دموی و خونین و نخستین قسمت این فلم کومدی تسكيزوفرنى غرب منافق و دو رویه، علیه مسلمانان بوسنی آغاز گردید !
فرمانده نیروهای حافظ صلح در یک تصمیم صلیبی ، نشنلیستی ، فاشیستی و نسل کشی ، و در تبادله با سربازان هالند ، هزاران تن ازین مسلمانان ملکی و تهی دست را برای این جانوران کینه توز، تسلیم نمود و ملادیچ جنایتکار هم فرمان داد تا مردان از12 ساله تا 80 ساله از زنان جداشده و در بایگون ها سرهم تعبیه شده و در گدام ها ، میدان های فتبال ، کودکستان ها و داخل مکاتب، جابجا شوند !
هنوز چند ساعتی از تاریخ نگذشته بود که اشک و خون راه خود را به سوی گونه ها و گردن ها باز نمود ، زیرا 8000 مرد اعم از کودک و جوان و پیر همه در یک کشتار گاه وحشی صلیبی و مطابق با روحیه دموکراسی غرب خونخوار ، نابود گردیدند !
همه شان با بلدوزر ها در گورستان های دسته جمعی زیر خاک می شدند و در میان شان کسانی هم بود که هنوز زنده بود و در میان لاشه و خون خود، دست و پا می زد !
در آن روز سیاه و فلاکتبار 5600 زن نیز قتل عام گردیدند و با بلدوزر ها در گورستان های دسته جمعی زیر خاک شدند !
به بیشتر از 65 هزار زن مسلمان عمدا تجاوز صورت گرفت !
تعدادی از مسلمانان پیش ازینکه بینی وگوش و لب هایشان توسط صلیبی های صربی قطع گردد، دست به خودکشی می زدند تا اقلا از درد قطع بینی و گوش و لب ، نجات یافته باشند !
صلیبی ها ، کهنسالان را با انداختن طناب های از سیم خار دار به گردن شان ، کشان کشان می آوردند تا صحنه های سر بری کودکان خودرا مشاهده کنند و بعد خودشان را سر می زدند !
این محو فزیکی مسلمانان و تجاوز به عفت زنان، سه شب و سه روز ادامه داشت !
در این روزها انسانیت غرب همراه با حقوق بشری اش به روسپی خانه های واشنگتن و پارک های لندن، به رخصتی رفته بود !
و همه جهان خاموشانه و دست زير الاشه اين تراژدی را تماشا نمودند !
بلی !
جهان تماشا می کرد که چگونه در زیر سر و چشم و زنخ سازمان ملل ، دموکراسی و حقوق بشر غربی ، این سرزمین مسلمانان را ناگاه فضای قتل و وحشت و خون و اختناق، در خود پیچید !!!
و ماهم 11 جولای، این روز قتل و حشت و ترور را فراموش نموده و آن را با اجساد برادران و عفت خواهران خود در گورستان تاریخ دفن نمودیم و در مقابل 11 سپتامبر این دروغ بزرگ را فراموش نکرده و هرسال با مصرف نمودن بودجه گزاف ملت زجر کشیده خود ، از آن یاد بود به عمل می آوریم !!!