پاکستان کشوری نوپدید است، تاریخ مستقل ندارد .
در حقیقت موضوع استقلال هند زمانی در دستور کار دولت و دربار انگلیس قرار گرفت که نه فقط کف گیر ملکه به علت مخارج غول آسای جنگ جهانی دوم به انتهای دیگ خورده و تامین هزینه های نظامی هند را دشوار و حتی غیر ممکن کرده بود، بل هندوستان نیز دیگر چندان چیز دندان گیر، مناسب اشتهای غارتگران نداشت.
تمام این مقدمات مورخ را قانع می کند که پروژه ی ... هجوم به هند، از آغاز بخشی از تدارکات جهانی مشرکین برای کنترل رشد بی صدا و پر از مسالمت اسلام و در این مورد با کمک روشنفکران تربیت شده در انگلیس و دشمن های مذاهب هند بوده است.
بدین ترتیب معلوم می شود سران آزادی خواه مورد حمایت انگلیس در هند، زمانی به جریان مبارزه علیه تسلط انگلستان وارد شدند که هنگام تقسیم کرسی های سیاسی و اجتماعی آن هم به شرط دعوت عمومی به آرامش و عدم خشونت رسیده بود، تا سپاهیان ملکه بی دغدغه از انتقام، هند را ترک کنند.
لااقل امروز برای ما مفهوم پنهانی این گونه اصلاح طلبی ها آشکار است، زیرا اصلاح طلب تقاضای سهمی از میوه دارد و انقلابی به ریشه می کوبد. بخش عمده مسلمین عضویت و پیوستن به حزب فرمایشی کنگره را نپذیرفتند و بنیاد تشکل مستقیم و مخصوص خود را با استفاده از شرایط جدید و ضعف دولت انگلیس پایه ریختند که بعدها به حزب مسلم لیگ معروف شد. تشکلی که نشان می داد مسلمین هند، از هیچ بابت و باب، یک گروه اقلیت نبودند و قدرت اسلام در هند برابر با قدرت هندوها بوده است.
با اوضاع و احوال اقبال؟!!! آشناییم و او را می شناسیم که جدای تشویق مسلمین هند به کسب استقلال و خارج کردن نیروی اصلی مقاومت از هند، که آسوده خیالی یهود و دربار ملکه را به دنبال داشت، نخبه مولانا پرستی پر انرژی در تبلیغ مثنوی، مدافع تاریخ شاه نامه ای ایرانیان، عامل شیوع شعر فارسی و هوادار فلسفه ی اسلامی امثال ابن سینا و ابن مسکویه و ابن تیمیه و جاحظ و بیرونی بود، که مجموعا از ماموریت فرهنگی او در بین مسلمین پرده برمی دارد. اقبال راهی را گشود که بعدها ابوالکلام آزاد آن را تا مرحله ی ذوالقرنین قرآنی خواندن کورش طی کرد.
مورخ حرف آخر خود در این بررسی های هند اعلام می کند و توجه می دهد که بومیان هر آب و خاکی با جدایی جغرافیایی کوچک ترین بخشی از سرزمین پدری موافقت ندارند و برای بازگرداندن حوزه ی اختیار ، نسبت به هر قطعه از خاک خود، سرسختانه می جنگند. امروز مفهوم موافقت داوطلبانه کنگره ی ملی هند، با جدایی پاکستان را می دانیم که مسلمانان را مجبور و نه موفق کرد تا برای بقا و گریز از قتل عام رسمی و این بار با دست کارگزاران به قدرت رسیده انگلستان در هند، به ترک سرزمین اصلی و قناعت به پاره ی کوچکی از آن بسازند. بدین ترتیب نیمی از هند را از دست مسلمانان بیرون کشیدند و خطر کامل تسلط مسلمین به شبه قاره را رفع کردند و اسلام را در آن منطقه به محاصره و اختیار خود درآوردند، که تنش های سیاسی و مذهبی شدید در پاکستان برترین شاهد آن است.
مسلم است در کشوری که نیم جمعیت آن از شمال تا به جنوب مسلمان و در آخرین دهه های حضورشان در هند پیوسته مورد آزار هندیان با موافقت و همدستی انگلستان بوده اند، آتش سوزی مجامع و امکنه مخصوص مسلمین به حضور مغولان نیاز ندارد، هرچند بسیاری از آن بنا ها بقایای مراکز اسکان و استراحت سران نظامی انگلیس و یا کلیساهای محلی بوده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
" ن. پورپـیرار"