نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ
وضع سیاسی افغانستان در مرحلهء کنونی اشغال
Anonymous
26.06.2007
ميهن عزيزمان افغانستان، با بحرانی ترين دوران زنده گی و دشوارترين روزهای مصيبت بارتحميلی زمان، دست و گريبان است.
درافغانستان نهضت دموکراتيک ترقيخواه وقانونگرای رسالتمند جامعۀ ما، بوسيلۀ انحصارات غارتگربين المللی و عمال فرومايۀ داخلی و منطقه يی آن، سرکوب وافغانستان بوسيلۀ ايالات متحدۀ امريکا و متحدين آن اشغال گرديده است.
اکنون همه ميدانند، که سيستم جهانی استعمار درقا لبهای کهنه ونوين آن پيوسته کوشيده اند، تا برای هرتجاوز واشغالگری، بهانه های مدل روز را پيشکش نمايند.
بگونۀ مثال، ديروز انگليسها ، بااستفادۀ سوء ازاشتباهات ولشکرکشی های احمدشاه درانی به سرزمين هندوستان وبرچيدن بساط دولت واردوی 300 هزار نفری آن کشور؛ بهره برداری وسيع نموده همينکه به اشغال سرزمين هند توفيق حاصل نمودند، زيرنام و پوشش" دفاع ازهندوستان طلايی " درحدود80 سال جنگ، تجاوز و ويرانگری را برسرزمين ومردم ما تحميل کرده، کشورما را در زيرسايۀ شوم اشغال واسارت قرار داده، ازمسيرکاروان تکامل جامعۀ بشری بازداشتند.
امروز، ايالات متحدۀ امريکا بمثابۀ وارث بالاستحقاق بريتانيای کبير، گاهی بنام دفاع از اسلام و مبارزه باکمونيزم برکشورما ميتازد وزمانی هم تحت عنوان مبارزه برضد تروريزم و مواد مخدر،القاعده وبنيادگرايی اسلامی، که خود ايجادگر هرچهار تحفۀ گرانبهای دوران جهاد! است؛ دست به لشکرکشی ، جنگ وغارتگری ميزند.
سيستم جهانی استعمار،اگر ديروز، دو، سه نوکر زرخريدی را بنامهای شاه شجاع، اميردوست محمدخان، اميرعبدالرحن خان، محمد نادرخان وامثالهم داشتند، امروز نوکران حلقه بگوش بی شمار ديگری را درمدارس اگنتوری " سی. آی. ای." تحت آموزش و پرورش قرارداده، هريک را مطابق برنامه های قبلآ تنظيم شده ، با يونيفورم ولباسهای مدل روز و شعارهای جذاب ورنگين چون: آزادی و دموکراسی ، ناسيوناليزم افغانی و ايديولوژی ملی، انقلاب پرولتری و اسلام سياسی، گلوباليزم و نظم نوين جهانی، در وجود عناصری از چپ و راست، اسلامی و دموکرات، ملی گرا و سيکولار، بنامهای قا ئد ملی، قوماندان انقلاب ثور، مجاهدين فی سبيل الله، طلبه های کرام، بابای ملت، فرزند معنوی المتوکل علی الله، ناسيونالستهای افغانی ، علم برداران دموکراسی نوين! وغيره ؛ وارد بازی های سياسی نموده، بدينوسيله کشورما را در حدود نيم قرن درآتش جنگ زنده گی برانداز و اشغال مجدد قرارداده، جايگاهش را درتوليد و قاچاق مواد مخدر، بنيادگرايی اسلامی و انجام انواع فعاليتهای ترورستی، درصدرجدول کشورهای جهان ثبت وراجستر نمودند. آنها درحاليکه بار اول نهضت مشروطيت اول، دوم و سوم را يکی پی ديگر سرکوب خونين نمودند، به تعقيب آن همينکه نهضت دموکراتيک جامعۀ ما بحيث ادامه دهندۀ جنبش مشروطيت، ازميان طوفانهای مبارزه و شرايط ترور واختناق خاندان حکمران، قدبرافراشت وجمعيت دموکراتيک خلق افغانستان با ارائه برنامۀ علمآ تنظيم شده اش( نی کاپی ازاين و آن کشور) درميان همه طبقات و اقشار زحمتکش کشور رسوخ و نفوذ چشمگيری نموده، پايه های توده يی اش را درميان کارگران، دهقانان، پيشه وران، جوانان و زنان کشورما، ايجاد و آنان را درجهت تحقق خواستهای صنفی وحياتی شان بسيج ومتشکل نموده، عملآ جنبش دموکراتيک و دادخواهانۀ مردم افغانستان را بصورت سالم و قانونمند آن درجهت تشکيل جبهۀ متحد ملی وانتقال مسالمت آميز قدرت، رهبری داهيانه نمود؛ باری ايالات متحدۀ امريکا با اعمال نفوذ در درون حکومت داؤد، تعرض ديوانه وار ومغرورانۀ آخرين زمام دارخاندان حکمران و رويدا هفتم 1357 را برجنبش وپيشآهنگ آن ح. د. خ. ا. قهرا وجبرآ تحميل و به تعقيب آن با سازماندهی وانجام کودتای سازمان سياه برعليه حزب وحا کميت آن بوسيلۀ حفيظ الله امين جاسوس شناخته شده اش و کشتاردسته جمعی اعضای حزب ، روشنفکران واقشارمختلف جامعه، پای اتحاد شوروی وقت را درلشکرکشی بجانب افغانستان درششم جدی 1358 کشانيده، بخاطرگرفتن انتقام شکستش درويتنام ازآنکشور، 12 سال تمام جنگ خانمانسوز را بوسيلۀ بنيادگرايان عرب وعجم کشورهای اسلامی برعليه حزب و دولت ترقيخواه ومردم سالار افغانستان تحميل وبا پايان بخش اول سناريو اش درهشتم ثور1371، تراژيدی قرن بيستم را دردل تاريخ ثبت نمودند.
با استقرار رژيم های سياه و دست نشاندۀ جهادی وطالبی درحاليکه امريکا و متحدين غربی و منطقوی اش ازيکسو آتش جنگ زندگی برانداز را درميان تنظيمها وطالبان مشتعل می نمودند، ازجانب ديگر با تغيير و تبديل هريک از اين حلقات سياه، خون هفتاد هزارهموطن ما را درشهر کابل ودها هزارديگر را درساير مناطق کشور بوسيلۀ همين مزدوران دوزخی شان ريختند، درعين زمان، با تقرر هرباند گروپ بجای سيه دل پيشين آن پاداش اين خدمات ! شان را هرروز (مثل دستور ادای نماز شکرانۀ زمان طالبان) بوسيلۀ رسانه های گروهی ومبلغين اجيرشان تاهم اکنون ازمردم پاک طينت ما مطالبه ميدارند.
بعد ازحادثۀ 11سپتامبر2001 و اشغال افغانستان، ادارۀ بوش با کاربرد شيوه ها واساليب نوين استعماری،ازجمله به نمايش گذاشتن درامۀ " بن" تمام حلقات جهادی و طالبان معتدل! را يکجا با شئونستهای قبيله پرست، تحت قيا دت بابای ملت! شکل وهويت جديد بخشيده، نخست جکومت موقت و ادارۀ انتقالی را تاسيس و به تعقيب آن با تصويب قانون اساسی ضد دموکراتيک تيپ امريکايی وانجام انتخابات جعلی رياست جمهوری و پارلمانی (که نظرما درهرسه مورد درشماره های 58 -64-69 ماهنامۀ آزادی وسايت سپيده دم ارائه شده است) دولتی را بنام جمهوری اسلامی افغانستان آميخته ازهمان قماش تشکيل و به نمايش گذاشتند، که خود اين دولت با قوای ثلاثۀ آن بمرکزتشنج و تنشهای خردکنندۀ زنده گی چون غدۀ سرطانی دربطن جامعۀ ما تبديل شده است.
اکنون درافغانستان حاکميت تفنگ، ترور، ترياک،تشدد، زورگويی ودهشت افگنی درهرگوشه وکنار، ازجمله در ولايات شرقی، جنوبی وجنوب غرب کشور مستقر گرديده است. سلاح جمع آوری نشده، امنيت وجود ندارد، اردوی ملی و پوليس مسلکی، که بايست حافظ جان، مال وناموس مردم و کشور باشند؛ تشکيل نگرديده است. مافيای مواد مخدر نه تنها دردرون و برون دولت احراز موقعيت نموده، بلکه تمام ارکان اقتصادی و سياسی دولت را اداره و رهبری می نمايند.
پرابلم های بزرگ ناشی از بيکاری ، بی نانی، بی سرپناهی، فقر و تنگدستی، بيماری ناشی ازسوء تغذی و کمبود دارو و درمان، گلوی بيش از80 درصد مردم ما را سخت می فشارد.
همينگونه شيوع امراض مهلک ديگری، چون: رشوت ستانی، چور و تاراج دارايی های عامه و مردم، قوم پرستی، قبيله گرايی، تبارسالاری، زن ستيزی، دخترفروشی و برگشت به تفکر عصرحجر، به اوج نهايی اش رسيده است.
امروز مبارزۀ جدی دردرون حاکميت و قوای سه گانۀ آن در وجود دوتشکل جديد آميخته از محاظه کاران وعقب گرايان آتی به شدت درجريان است:
الف- جبهۀ ملی، متشکل ازجمعيت اسلامی، حرکت اسلامی، جنبش ملی اسلامی، بخشی ازحزب وحدت اسلامی، فرقۀ اسمعيليه، با تعدادی از عناصرچپ ديروزی و نوۀ شاه سابق، ميباشند، که رهبری آنرا برهان الدين ربانی بعهده دارد.
ب- کميتۀ بحران، يا ضد بحران، متشکل ازحزب افغان ملت، طالبان معتدل! و تسليم شده بدولت، بخشهای بيشتری ازحزب اسلامی حکمتيار و مولوی خالص فقيد ، حزب وحدت اسلامی، محاذ ملی، نجات ملی، جمع مائويستها و تکنوکراتهای وابسته به جهان سرمايه وجانبدار حضور نظامی و سياسی غرب، هستند، که رهبری اين جبهه را انورالحق احدی وزيرماليۀ افغانستان عهده دار ميباشد.
تاجاييکه ديده ميشود، هيچ يکی از اين دو نيروی سياسی، کدام برنامۀ علمی و اصلاحی قناعت بخشی را درجهت تامين نظم و امنيت، صلح و آرامش و رفع نيازمنديهای مادی ومعنوی مردم، آبادی و شگوفايی کشور والتيام زخمهای خون چکان جامعۀ افغانستان ندارند، اما شدت تنشها در بسی حالات آنگونه اوج ميگيرد، که هرلحظه خطرجنگ سراسری تمام عيار و برگشت به دهۀ نود را درروان مردم ما تداعی ميکند.
قراراطلاعات واصله از داخل و خارج کشور، فرهنگ بدبينی، بی باوری وبی اعتمادی به آن حدی رسيده است که هيچ يکی به قول و تعهد ديگری بنابر سوابق تيره و تار ديروزی شان، باور نداشته، هريک جانب مقابل را وابسته به کشورهای خارج وخائن به منافع ملی قلمداد می نمايند.
بگونۀ مثال، اکثريت نماينده گان جبهۀ ملی اينگونه ميپندارند، که کميتۀ بحران برنامه دارد تا درحدود چهار مليون تن ازساکنان دوطرف خط ديورند را در(12) ولايت شمال و شمال غرب و مناطق هزاره نشين کشور، تحت عنوان تعيين اسکان وسرنوشت کوچی ها و تأمين تعادل ملی درسمت شمال و جلوگيری ازتجزيۀ کشور انتقال داده، زمينهای آبی وللمی را با چراگاههای آن مناطق به ناقلين توزيع نمايند، تا وظايف باقی ماندۀ عبدالرحمن خان، محمد نادرخان، محمد هاشم خان و محمد گل خان مومند تکميل گردد.
بنابرآن يگانه راه جلوگيری ازتطبيق اين پلان، سيستم فدرالی و تشکيل حکومت پارلمانی، توأم با تفويض صلاحيت اجرائيوی به شوراهای ولايت و ولسوالی و انتخابی بودن واليها و ولسوال ها و اتکا به کادرهای محل، ميباشد.
کميتۀ بحران استدلال دارند، که جبهۀ ملی روابطی با روسيه، ايران، ترکمنستان، ازبکستان و تاجکستان دارند، آنها بدستور اين کشورها چنين شعارهای تجزيه طلبانه را راه اندازی ميکنند ودربرابر پشتونها و زبان پشتو حسادت و خصومت می ورزند.
ازاينکه درمناطق جنوب و شرق کشور منابع طبيعی و زمينهای حاصل خيز بقدر کافی وجود ندارد، آنها ميخواهند تا تمام منابع طبيعی نفت وکاز، آهن، نمک، ذغال سنگ، زمرد و ساير منابع طبعی را ، که درشمال است، همه را مطابق سيستم فدرالی درولايات شمال مصرف نموده ، برنامۀ دولت مرکزی را درزمينۀ رشد همآهنگ و يکسان شمال و جنوب، شرق وغرب افغانستان ، برهم زنند.
بنابر آن، يگانه راه جلوگيری ازاين بلند پروازی های جبهۀ ملی وسمت شمال، همانا تشکيل يک حکومت مرکزی قدرتمند وبا اختيارات عام وتام دردست رئيس جمهور است ، که ازطريق ادارات مرکزی و تقرر والی های باکفايت ومقتدراز مرکز درشمال، ميتوان جلواينگونه حرکات، خواب ها و خيال پردازی ها را گرفت.
درنتيجۀ چنين برداشتها، برنامه ها وتنش ها است، که بحران سراسری ملی، تمام حيات سياسی، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی جامعه را فرا گرفته وجناب حامد کرزی بمثابۀ افزاربی شعوری، مانند شاه شجاع در دستهای گروههای داخلی و کشورهای غربی، دررأس ايالات متحده قرارگرفته، قتل و کشتار روزانۀ مردم و ويرانی کشورش را مظلومانه! نظاره ميکند و ادارۀ بوش با متحدين آن( جامعۀ
بين المللی!)درشعله های اين آتش بنزين ميريزند تا بدينوسيله به عمرننگين اشغال وفرمانروايی شان درافغانستان تا تطبيق آخرين بخشهای پلان! و تسلط کامل شان درآسيای ميانه ونفت دريای خزرو سرانجام، تقسيم مجدد قارۀ آسيا مطابق همان خصوصيت پنجگانۀ امپرياليزم، ادامه دهند.
دوستان گرامی !
برغم اينکه، بعد ازسرکوب حزب و دولت جمهوری افغانستان و پايان دهسال دورۀ سياه وعقبگرد، اکنون درزيرچتر دموکراسی تيپ امريکايی و ازبرکت حضور نظامی 37 کشوراشغالگر، درحدود 100 حزب سياسی، مدل های مختلف، بشمول چکيده هاي کوچکی ازح. د. خ. ا. در داخل کشورتشکيل و دردفاتر حکومت دست نشاندۀ بوش در کابل راجستر شده اند؛ ولی تاکنون هيچ سازمان سياسی چپ و دموکراتيک، که از نظرشکل و مضمون، ساختارتشکيلاتی ،برنامۀ کاری و گزينش اهداف دور و نزديک، معتقد به اصول جهان بينی علمی- جامعه شناسی علمی وانترناسيوناليزم انسان سالار باشد؛ احرازموقعيت نکرده، به استثنای دو، سه سازمان ملی گرا ومتمايل به چپ، که درخط وسط حرکت دارند، برنامه های ديگران مملو ازدوعا خوانی مدح و کرنش ،عام گويی ها و وعده های مجرد و بی پايۀ است، که هيچگونه ضمانتهای اجرايی را برای انجام تحولات بنيادی درحيات سياسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور و تأمين نظم و امنيت، آرامی و سعادت مردم افغانستان، دربر نداشته، هريک شعارهای عام ومجرد بی پشتوانه يی چون : " صلح وامنيت، آزادی و دموکراسی، تساوی حقوق همه افراد و اقوام وعدالت اجتماعی " را درسرلوحۀ برنامه ها وشعارهای روز، که درحقيقت مد روزشده است، قرارداده اند؛ ولی هيچ کدام آنها مواضع طبقاتی و خاستگاه اجتماعی شان را روشن نکرده، توضيح نميدهند،که" با کیها" و"برعليه کیها" قراردارند؛ دوستان و دشمنان داخلی وبين المللی آنها " کيها" اند، چگونه وبا کدام امکانات، اساليب و شيوه ها ميتوانند ازحقوق و منافع زحمتکشان افغانستان دفاع نمايند و آن اهداف عام وشعار های ذکر شده را درجادۀ عمل پياده نموده، پاسخ مثبتی را به حياتی ترين خواستها و نيازهای سياسی ، اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی مردم درد مند ما ارائه نمايند.
درست درچنين اوضاع پرآشوب وعدم حضورفزيکی ومشارکت فعال ح. د. خ. ا. درروند تحولات دموکراتيک جامعۀ افغانستان و احيای مجدد کشوراست، که کنفرانس سراسری نهضت آيندۀ افغانستان برگزار ميگردد.
اميدوارم تا اين کنفرانس با برنامۀ نوين و اصول تشکيلاتی جديد اش، بتواند عمده ترين وحياتی ترين خواستها و نيازهای امروز و فردای جامعۀ افغنستان را با چالشهای که درپيشروی فرد، فرد جامعه و آگاهان سياسی قراردارد، پاسخ مثبت، درست واصولی بدهند.
دوستان محترم !
برغم اينکه در برنامۀ پيشنهاد شدۀ نهضت آينده به کنفرانس، بر عمده ترين
و حياتی ترين بخشهای زنده گی ازجمله اموراقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ، برخورد علمی و اصولی بعمل آمده و تدابيری برای برون رفت از وضع موجود و نجات وطن و مردم ازپنجه های خونين جنگ، فقر و بيسوادی ارائه شده است.
اما درموارد پيشينۀ حوادث و رخدادهای سرنوشت ساز دوصد سالۀ کشورما، بشمول جنبش مشروطيت اول، دوم و سوم و چگونگی تشکل نهضت چپ دموکراتيک، از جمله ح. د. خ. ا.، قدرت و اثرمندی فعاليتهای پرمقياس وبسيج کنندۀ آن درجهت ايجاد تشکل های صنفی درميان توده های مردم ، که از يک جمعيت دوصد نفری، به يک سازمان بيست هزار نفری قبل ازحاکميت وسپس به يک حزب دوصدهزار نفری سراسری ملی دردوران حاکميت تبديل گرديد؛ با برشمردن اشتباهات ، انحرافات و لغزشهای اجتناب پذير واجتناب ناپذير آن، کمترتوجه صورت گرفته است.
همينگونه دربخش سياسی، درزمينۀ استقرار حکومت قانون و نظام دموکراسی، تشکيل جبهۀ متحد ملی و ميکانيزم آن، حل دموکراتيک وعادلانۀ پرابلم ها و مسايل ملی ازطريق حضورو مشارکت فعال ومساويانۀ تمام مليتها، واقوام درتعين حق سرنوشت شان، آنطوريکه در برنامۀ ح. د. خ. ا. و طرح پيشنهادی آن برای تدوين قانون اساسی سال 1355 ارائه و دردهۀ هشتاد گامهای استواری را دراين راستا برداشت، که نتايج مثبتی را نيزبه همراه داشت؛ برخورد همه جانبه وکليدی بعمل نيامده است.
( درصورت ضرورت و تقاضای دوستان، برداشتها و انديشه های تکميلی رفقای ما درتمام بخشهای برنامه متعاقبآ ارائه خواهد شد )
ما را عقيده براين است، که تاوقتيکه ما گذشتۀ خود را دقيق و همه جانبه به نقد و بررسی نگيريم، ابتکارات واشتباهات مان را برجسته نسازيم، هرگام بعدی ما برای آينده، عمليست خام وناپخته، که تکرار اشتباهات گذشته را بهمراه خواهد داشت و درآنصورت کفارۀ آنرا هم خود ما وهم ساير مردم مصيبت ديدۀ افغانستان خواهند پرداخت.
با وردارم ، که شرکت کننده گان کنفرانس، انديشه های تکميلی شان را درهمه موارد ذکرشده و بخشهای اساسی زنده گی مردم، که در برنامۀ نهضت آينده بازتاب يافته است، ابراز و گامهای شجاعانه را دراين مقطع زمان خواهند برداشت.
Anonymous
26.06.2007
نائب سالار صيب خدای پاک دې مارشال کړه چې سلام ته دې درځم!
ليک دې ډېر اوږد ليکلی دی له احمد شاه څخه نيولې ترامير عبدالرحمن خان ،
محمد ګل خان مومند، حفيظالله امين او ظاهر شا پورې دې د ټولو کار نامې حق يا
ناحق څرګندې کړې٠
وروره داخبرې ټولې مونږ ته مالومي دي چې هزار ګان کو چيان هغو ځايو ته نه
پرېږدي چې په سلګونو کالو يې ترې استفاده کوله ، له شمال ځخه پښتانه ټول
وشړل شول او په ريګستان کې ژوند کوي اود تسليم شويو طالبانو په مړيو ددښتې
ليلي ، قلعه جنګي او شبرغان دښتې ډکې شولې٠ نه يواځې طالب بلکې دمنطقې
پښتو ژبي انسانان هم له تيغه تېر شوو٠ زه يې فلمونه لرم٠
دافغانستان خاوره د هيچا هم ملکيت ندی بلکې يو بل ته په مختلفو نومو لکه
( اريانا، خراسان ، افغانستا ن ) دميراث په ډول يو بل ته پاته شوې ٠
د نني افغانستان خاوره له تاجکو او اوزبکو ځخه په زور ندی نيول شي ، بلکې
ډېر ددې تاجکو او ازبکو د اکتوبر انقلاب او دتزاري روس د اشغال په وخت کې
افغا نستان ته راغلي دي٠
کنفرانس به ښه وي بد به نوي خو په دې شرط چې دپښتنو او افغانانو د قاتلانو د
محکاکمي پرېکړه کې وشي اود دنهاک بين المللي محکمې او د ملګرو ملتو
جنايې کمېټې ته وړاندې شي٠
هلته وروسته به بيا خبرې کووچې څه ډول سيستم او څرنګه ملي هويت جوړيږي.
که دا کار ونشي نو طالبان دداسې کميټواو جبهو په کار ښه پو هيږي او هغوی يو
زوړ پور هم پرې لري او خدای پاک د بری ورکړي٠
انډيواله پتنګ خو سپينې چرلټې خبرې کوي :
دا سې را ته مالومېږې لکه :
[color=darkred:93e442773f]يو لېوو (چرمښ ) د پسه په جامو کې ،خدای پاک دې زمونږ
رمه در نه وساتي.[/color:93e442773f]
دپښتنولي په مينه پتنګ
pattang
26.06.2007
نائب سالار صيب خدای پاک دې مارشال کړه چې سلام ته دې درځم!
ليک دې ډېر اوږد ليکلی دی له احمد شاه څخه نيولې ترامير عبدالرحمن خان ،
محمد ګل خان مومند، حفيظ لله امين او ظاهر شا پورې دې د ټولو کار نامې حق يا
ناحقه څرګندې کړې٠
وروره داخبرې ټولې مونږ ته مالومي دي چې هزار ګان کو چيان هغو ځايو ته نه
پرېږدي کوم چې دوی په سلګونو کالو يې ترې استفاده کوله ، له شمال ځخه
ډېرپښتانه وشړل شول او په ريګستان کې ژوند کوي اود تسليم شويو طالبانو په مړيو ددښتې ليلي ، قلعه جنګي او شبرغان دښتې ډکې شولې٠ نه يواځې طالب بلکې دمنطقې پښتو ژبي انسانان هم له تيغه تېر شوو٠ زه يې فلمونه لرم٠
دافغانستان خاوره د هيچا هم ملکيت ندی بلکې يو بل ته په مختلفو نومو لکه
( اريانا، خراسان ، افغانستا ن ) دميراث په ډول پاته شوې ٠
د نني افغانستان خاوره له تاجکو ، اوزبکو او هزارګانو ځخه په زور ندی نيول شي ، بلکې ډېر ددې تاجکو او ازبکو د اکتوبرد انقلاب او دتزاري روس د اشغال په وخت کې افغا نستان ته راغلي دي٠
کنفرانس به ښه وي بد به نوي خو په دې شرط چې دپښتنو او افغانانو د قاتلانو د
محا کمې پرېکړه پکښې وشي اود دنهاک نړۍ والې محکمې او د ملګرو ملتو
جنايې کمېټې ته وړاندې شي٠
هلته وروسته به بيا خبرې کووچې څه ډول سيستم او څرنګه ملي هويت جوړيږي.
که دا کار ونشي نو طالبان دداسې کميټواو جبهو په کار ښه پو هيږي او هغوی يو
زوړ پور هم پردوی لري او خدای پاک د بری ورکړي٠
انډيواله پتنګ خو سپينې چرلټې خبرې کوي :
دا سې را ته مالومېږې :
[color=darkred:5a48a2847f]لکه يو ليوو (چرمښ ) د پسه په جامو کې ،خدای پاک دې زمونږ رمه در ځخه وساتي. [/color:5a48a2847f]
دپښتنولي په مينه پتنګ
Anonymous
26.06.2007
ملا پتنگ آخوند زاده طالب یار گردن بر!
چلو صاف به غربال گفت در گور سوراخهایت.
اگر گپ محاکمه و جنایت باشد طالبها در صدر جدول وحشت ، جنایت و بربریت قرار دارند.
تو در قسمت محکمه و جنایت !! Halt Maul
هر چیز را در زاویه تنگ قومی خود نبین .تمام مردم مثل تو تجارت قومی نمیکنند. اول مطلب را خوب بخوان بعد از عبدالرحمان خان و تر و لغت گپ بزن. فکر میکنم مضمون از سویه تو بالاست. پیش ... تو یاسین خواندم.
طالب پشتون نیست.مثل تو زیز نام پشتو و اسلام تجارت میکند.پتنگ در آلمان در غوندی خیر نشستی پول سوسیال و قاچاق و گشنک آرتیکل و انترنت کافه را میگیری باز ميايي و چند لجن در تول افغان میپرانی. من دو هفته قبل در کابل ، کندها و هرات بودم. هیچ بخش مردم وطن به اندازهء مردم شریف قندهار از طالبهای وحشی نفرت ندارند.
برادر!
تو از نام کدام پشتون و پشتونولی گپ میزنی روزانه ده ها فرزند نوجوان قندهاری همانند اجمل نقشبندی نامراد بدست وحشی های طالب سر بریده میشوند. یکبار به هلمند برو محشر است محشر .....
دافغانی وطنی په مینه نه تا غوندی چتل شعار د پشتونولی په مینه
pattang
26.06.2007
نائب سالار صيب ! اوس نا وخته ده سبا به سره غږيږو، زه کار ته ځم :
يوه غلطي به د اصلا ح کړمه، لکه چې رښتياوېلو سخت وار خطا کړې? :
Nicht, Halt Maul, sondern Halt's Maul
[quote:e388b0e9b1]ملا پتنگ آخوند زاده طالب یار گردن بر!
چلو صاف به غربال گفت در گور سوراخهایت.
اگر گپ محاکمه و جنایت باشد طالبها در صدر جدول وحشت ، جنایت و بربریت قرار دارند.
تو در قسمت محکمه و جنایت !! Halt Maul
هر چیز را در زاویه تنگ قومی خود نبین .تمام مردم مثل تو تجارت قومی نمیکنند. اول مطلب را خوب بخوان بعد از عبدالرحمان خان و تر و لغت گپ بزن. فکر میکنم مضمون از سویه تو بالاست. پیش ... تو یاسین خواندم.
طالب پشتون نیست.مثل تو زیز نام پشتو و اسلام تجارت میکند.پتنگ در آلمان در غوندی خیر نشستی پول سوسیال و قاچاق و گشنک آرتیکل و انترنت کافه را میگیری باز ميايي و چند لجن در تول افغان میپرانی. من دو هفته قبل در کابل ، کندها و هرات بودم. هیچ بخش مردم وطن به اندازهء مردم شریف قندهار از طالبهای وحشی نفرت ندارند.
برادر!
تو از نام کدام پشتون و پشتونولی گپ میزنی روزانه ده ها فرزند نوجوان قندهاری همانند اجمل نقشبندی نامراد بدست وحشی های طالب سر بریده میشوند. یکبار به هلمند برو محشر است محشر .....
دافغانی وطنی په مینه نه تا غوندی چتل شعار د پشتونولی په مینه[/quote:e388b0e9b1]
جواب
Anonymous
27.06.2007
[quote:a0be3d4a74="نایب سالار"]
طالب پشتون نیست.مثل تو زیز نام پشتو و اسلام تجارت میکند.پتنگ در آلمان در غوندی خیر نشستی پول سوسیال و قاچاق و گشنک آرتیکل و انترنت کافه را میگیری باز ميايي و چند لجن در تول افغان میپرانی. من دو هفته قبل در کابل ، کندها و هرات بودم. هیچ بخش مردم وطن به اندازهء مردم شریف قندهار از طالبهای وحشی نفرت ندارند.
[/quote:a0be3d4a74]
برادر ګل، اګر طالب پښتون نباشد، به قیاس اولی خلقیها، پرچمیها، شعله ييها، وهمه کمونستها نه افغان هستند، نه مسلمان، ونه اولاده یء این وطن است، این همه بچه هاي مسکو هستند، وکاشکی شما به غلامي مسکو اکتفا میکردید، ربل مسکو را خوردید، پيسه يي ملت را خوردید، خون ولس مظلوم وطن ما را چوشیدید، وهچنان در طول جنګ ومصیبت داخلي وطن را دهنایتان را به ډالر امریکايي ګرفته بودید، وحالا هم این سلسله جاري است، براي شما این ضرور نیست که از کجا فنډ بګیرید، غلامي و ګوډاګیتوب کدام دولت را کنید، منتها مهم این است، که حزب خلق وپرچم، باقي ماند، وحتی درداخل خودتان را تفرقه شدید، به اساس تعصب شدید به پښتون، شما میګویید: که براي ما فرصت داده نشود، چطور داده نشود؟؟؟ شما سبب اولین فشل شدن پروګرام صلح ملل متحد شدید، وکته ستميها را دستها یک کردید، اګر شما طرفدار صلح، وامن دروطن بودید، این خبث را انجام نمیدادید، شما یک تجربه ء ناکام و سالهاي تاریکترین در تاریخ وطن ما بودید، همچنان حکومت عدو الدین رباني، آمدن شما دوباره در صحنه متصور نیست، ونه آمدن ستمیها درمستقبل، حالا اګر شما چغسهاي طفلانه را میزنید، سببش وجود امریکايي است، در غیر از او براي شما جاي قدم ماندن در افغانستان نیست،
مردم ملت ما چګونه وچی قسم زندانهاي شبخون را فراموش کند، هزارها مردم بغیر از محاکمه از طرف خبیث اسدالله سروري کشته میشود، و به اصطلاح او خبیث په پاکستان اعزام میشوند، اکثر مناطق میهن ما په قبرهاي جماعي شاهدي میدهد، صدها دهات به قبرستانها بدل شده است، از هر خانه یک شهید داده شده است، قریه هاي ما از معیوبین پر است، این همه از دست کی؟؟ شما مردم استاذ را در روي شاګردش بی عزت کردید، وپیر پیشروي مریدش، و پدر را پیشروي اولادیش، وعزت زنها را پيشروي شوهرایش بی عزت کردید،
آیا این همه فراموش شود، ومردم سر شما بار دیګر یقین کنند، از وقتیکه شما سر داود خان کودتاه کردید، از او روز بربادي وصفحه يي سیاه افغانستان آغاز شده است، این همه از دست شما، اګر علماء واهل دین، مخالف حکومت داود بودند، یک تعداد کم بودند، وداود هم کوشش کرد، که همهء آنها راضی بسازد، وفعلا صحبتها در این باره جاري بود، وقتیکه خداي بښلی داود از سعودي برګشت، و چشمش براي خیانتهاي شما خلقیها بینا شد، وبراي تصحیح حال تلاش شروع کرد، شما توسط مسکو روز سیاه قبیح هفت ثور را بمیان آوردید، پلانهاي صلح و توحید ملتی داوديي را فاشل کردید،
دیګر زیات تفصیل نمیدهم، این امور براي هر فرد عاقل واضح است، مګر کسی کی هدف اول واخرش ماده وچوکی باشد، شهوت پرست باشد، هیچوقت په راه راست نمی آید، ..................................
وطنپال:
Anonymous
27.06.2007
د وطنپال تر نامه لاندې د وطن ناپوهه دښمنه!
اول خو ته دومره فکری استقرار نه لری، چې د يوې دری ليکنې په وړاندې په پښتو ژبه چې ګوندې ته ورباندې تسلط لرې، ليکنه وکړې. ته لکه د رمې پسه په هره خوا چې نور ځی ته هم ځې، سره له دې چې د هغوی په لاره تللای هم نه شې. دا مشوره مې ومنه او خپلې لیکنې د په پښتو کوه، چې په دری کښې خدای نا خواسته ځان ته ښکنځلې ونه ليکې.
دوهم دا چې ته د ليکلو تر مخ د مقابل لوری سره د بحث ادب زده کړه. ته د خپل مخاطب په هغه مطلب ليکنې وکړه چې تر بحث لاندې دی. هرې خواته او هر چاته خوله مه اچوه.
د نايب سالار په ليکنه کښې به ډير نورکسان هم خاليګاوې وينې. دا خو امکان نه لری چې دومره اوږده ليکنه د له انتقاد او سهوې څخه خالی وی، خو دا ضرور نه ده چې هر څوک د هرې ليکنې ته ځواب ووايی.
دريم ته بايد دا اصل مراعات کړې چې که ته د کوم فرد له خبرې سره مخالفت لرې، نو خبره يې رد کړه، په چا شخصی تعرض مه کوه، ځکه چې شخصيت له تعرضه مصئون دی. که بيا دا کار هم کوې نو يوازې همغه شخص ته يې وکړه، ټوله ډله او هغه هم هسې ډله يا ډلې چې نوموړی فرد ورسره هيڅ تړاو نه لری او ان ورسره دښمنی هم لری، مه ښکنځه. اصلا خو لازمه داده چې هيڅوک هيچاته ښکنځل ونه کړی.
ته دې دا خپل عقل ته وګوره چې د نايب سالار د ليکنې په مقابل کښې تا څو ډلو ته شکنځل کړی. هغو ويلی چې طالبان پښتانه نه دی ، تا چې څه حزبونه په افغانستان کښې په ياد درغلی، ټولوته د ښکنځل کړی.
تا له طالبانو پوښتنه کړې چې هغه ځانونه پښتانه بولی؟ نو هغوی کله ځانونه پښتانه بللی او پښتنو نو کله طالبان د خپلو استازو په حيث قبول کړی. دا خو د پښتنو دښمنان دی چې اول غواړی له طالبانو څخه د وحشت او بربريت تاج جوړ کړی او بيا يې په زور د پښتنو په سر ور کيږدی. طالبان خو ځانونه د اسلام مجاهد لښکر بولی او ملی پولې او قومی سرحدات نه منی.
نو ته که طالب يې لطفا دغه نظر چې ته يې لری، اول يې دې پخبلو طالبانو ومنه او رسما يې اعلان کړه، چې موږ پوه شو چې طالبان غواړی د اسلامی امت پرځای د پښتنو د ګټو استازيتوب وکړی.
او که طالب نه يې، نو د هغو ی له حال او احواله ځان خبر کړه ، د پښتنو ګټې او د نړۍ وضعيت په نظر کښې ونيسه او بيا ورڅخه دفاع کوه.
ته خو د لږ عقل سرته دروله. دا خو نه شی کېدای چې د مقالې ليکونکی د هم خلقی وی او هم پرچمی، هم شعله ای وی او هم اروپايی کمونست. سد د سرته دروله، چې ته په کوم منطق شعله يان هم د مسکو طرفدار او زامن بولې. شعله يان په دا ټوله موده کښې د مجاهدينو د نظر او سنګر ملګری ؤ او همدا نن هم د امريکا تر حمايت لاندې د مجاهدينو په اوسنی دولت کښې تر ټولو نورو غوړه برخه لری او غواړی چې د نړيوالو په حمايت دا موجوده جهاديان هم له ځواکه وغورځوی. دا ټول لکه چې ته نه وينې.
زه په داسې حال کښې چې ستا په ناپوهۍ افسوس کوم، د تا سپين سترګۍ او بې حيايۍ ته ډير حيران يم. تا خو خلقيان، پرچميان او شعله يان له افغانيت او اسلاميته ايستلی، دا خو ستا کار دی. مګر دا چې دوی د افغان زامن نه بولې دا زموږ وروڼو او خويندو ته هغه سپکاوی دی، چې هيڅ باشرف او حلال زاده انسان د داسې کتلوی سپکاوی جرئټ ځان ته نه ورکوی.
دا چې تا خلقيان او پرچميان او شعله يان د مسکو اولاده بللې، ته په خپله خبره پوهيږی چې ته څه وايي؟ زه خو داسې مطلب ترې اخلم چې ته وايې چې د هغوی ميندې روسانو غوولې او دوی ترې زيږېدلی دی؟ همداسې ده او که نه مطلب د بل دی؟ که د مطلب بل وی واضح يې کړه چې سؤتفاهم رفعه شی او بل ځلې بيا داسې ليکنه مه کوه.
که د مطلب دا پورتنئ وی، نو بيا د له خپلې مور نه هم وپوښته چې ته چيرته او له چانه زيږيدلی يې. ته د پاکستان په ګرميو کښې د کوم چټل پاکستانی د غيڼ محصول يې او که د جهاد په سنګرونو کښې د کوم امريکایی، اروپایی، چينایی،ايرانی، عربی، چيچینی او يا کوم تورپوستی افريقایی د منيو نه جوړ شوی يې؟
زه خو فکر کړم چې ته هغه بې حيا، بې ادبه ، بې تربيې او بې سره لوی شوی بې شرمه حرامی يې چې د څلويښتو هيوادو د عسکرو له حشر نه وروسته پيدا او هيڅ نطفه او رېښه د نه پيژندل کيږي.
خو له دې ټولو سره ، سره، خپل مخاطب او حد د وپېژنه او د سیاسی مباحثې او شخصی ښکنځلو تر منځ فرق وکړه.
[quote:c3dcdf9cd9] اګر طالب پښتون نباشد، به قیاس اولی خلقیها، پرچمیها، شعله ييها، وهمه کمونستها نه افغان هستند، نه مسلمان، ونه اولاده یء این وطن است، این همه بچه هاي مسکو هستند، [/quote:c3dcdf9cd9]
جواب
Anonymous
27.06.2007
[quote:916b1a3d99="لسم ميلمه"]د وطنپال تر نامه لاندې د وطن ناپوهه دښمنه!
اول خو ته دومره فکری استقرار نه لری، چې د يوې دری ليکنې په وړاندې په پښتو ژبه چې ګوندې ته ورباندې تسلط لرې، ليکنه وکړې. ته لکه د رمې پسه په هره خوا چې نور ځی ته هم ځې، سره له دې چې د هغوی په لاره تللای هم نه شې. دا مشوره مې ومنه او خپلې لیکنې د په پښتو کوه، چې په دری کښې خدای نا خواسته ځان ته ښکنځلې ونه ليکې.
دوهم دا چې ته د ليکلو تر مخ د مقابل لوری سره د بحث ادب زده کړه. ته د خپل مخاطب په هغه مطلب ليکنې وکړه چې تر بحث لاندې دی. هرې خواته او هر چاته خوله مه اچوه.
د نايب سالار په ليکنه کښې به ډير نورکسان هم خاليګاوې وينې. دا خو امکان نه لری چې دومره اوږده ليکنه د له انتقاد او سهوې څخه خالی وی، خو دا ضرور نه ده چې هر څوک د هرې ليکنې ته ځواب ووايی.
دريم ته بايد دا اصل مراعات کړې چې که ته د کوم فرد له خبرې سره مخالفت لرې، نو خبره يې رد کړه، په چا شخصی تعرض مه کوه، ځکه چې شخصيت له تعرضه مصئون دی. که بيا دا کار هم کوې نو يوازې همغه شخص ته يې وکړه، ټوله ډله او هغه هم هسې ډله يا ډلې چې نوموړی فرد ورسره هيڅ تړاو نه لری او ان ورسره دښمنی هم لری، مه ښکنځه. اصلا خو لازمه داده چې هيڅوک هيچاته ښکنځل ونه کړی.
ته دې دا خپل عقل ته وګوره چې د نايب سالار د ليکنې په مقابل کښې تا څو ډلو ته شکنځل کړی. هغو ويلی چې طالبان پښتانه نه دی ، تا چې څه حزبونه په افغانستان کښې په ياد درغلی، ټولوته د ښکنځل کړی.
تا له طالبانو پوښتنه کړې چې هغه ځانونه پښتانه بولی؟ نو هغوی کله ځانونه پښتانه بللی او پښتنو نو کله طالبان د خپلو استازو په حيث قبول کړی. دا خو د پښتنو دښمنان دی چې اول غواړی له طالبانو څخه د وحشت او بربريت تاج جوړ کړی او بيا يې په زور د پښتنو په سر ور کيږدی. طالبان خو ځانونه د اسلام مجاهد لښکر بولی او ملی پولې او قومی سرحدات نه منی.
نو ته که طالب يې لطفا دغه نظر چې ته يې لری، اول يې دې پخبلو طالبانو ومنه او رسما يې اعلان کړه، چې موږ پوه شو چې طالبان غواړی د اسلامی امت پرځای د پښتنو د ګټو استازيتوب وکړی.
او که طالب نه يې، نو د هغو ی له حال او احواله ځان خبر کړه ، د پښتنو ګټې او د نړۍ وضعيت په نظر کښې ونيسه او بيا ورڅخه دفاع کوه.
ته خو د لږ عقل سرته دروله. دا خو نه شی کېدای چې د مقالې ليکونکی د هم خلقی وی او هم پرچمی، هم شعله ای وی او هم اروپايی کمونست. سد د سرته دروله، چې ته په کوم منطق شعله يان هم د مسکو طرفدار او زامن بولې. شعله يان په دا ټوله موده کښې د مجاهدينو د نظر او سنګر ملګری ؤ او همدا نن هم د امريکا تر حمايت لاندې د مجاهدينو په اوسنی دولت کښې تر ټولو نورو غوړه برخه لری او غواړی چې د نړيوالو په حمايت دا موجوده جهاديان هم له ځواکه وغورځوی. دا ټول لکه چې ته نه وينې.
زه په داسې حال کښې چې ستا په ناپوهۍ افسوس کوم، د تا سپين سترګۍ او بې حيايۍ ته ډير حيران يم. تا خو خلقيان، پرچميان او شعله يان له افغانيت او اسلاميته ايستلی، دا خو ستا کار دی. مګر دا چې دوی د افغان زامن نه بولې دا زموږ وروڼو او خويندو ته هغه سپکاوی دی، چې هيڅ باشرف او حلال زاده انسان د داسې کتلوی سپکاوی جرئټ ځان ته نه ورکوی.
دا چې تا خلقيان او پرچميان او شعله يان د مسکو اولاده بللې، ته په خپله خبره پوهيږی چې ته څه وايي؟ زه خو داسې مطلب ترې اخلم چې ته وايې چې د هغوی ميندې روسانو غوولې او دوی ترې زيږېدلی دی؟ همداسې ده او که نه مطلب د بل دی؟ که د مطلب بل وی واضح يې کړه چې سؤتفاهم رفعه شی او بل ځلې بيا داسې ليکنه مه کوه.
که د مطلب دا پورتنئ وی، نو بيا د له خپلې مور نه هم وپوښته چې ته چيرته او له چانه زيږيدلی يې. ته د پاکستان په ګرميو کښې د کوم چټل پاکستانی د غيڼ محصول يې او که د جهاد په سنګرونو کښې د کوم امريکایی، اروپایی، چينایی،ايرانی، عربی، چيچینی او يا کوم تورپوستی افريقایی د منيو نه جوړ شوی يې؟
زه خو فکر کړم چې ته هغه بې حيا، بې ادبه ، بې تربيې او بې سره لوی شوی بې شرمه حرامی يې چې د څلويښتو هيوادو د عسکرو له حشر نه وروسته پيدا او هيڅ نطفه او رېښه د نه پيژندل کيږي.
خو له دې ټولو سره ، سره، خپل مخاطب او حد د وپېژنه او د سیاسی مباحثې او شخصی ښکنځلو تر منځ فرق وکړه.
[quote:916b1a3d99] اګر طالب پښتون نباشد، به قیاس اولی خلقیها، پرچمیها، شعله ييها، وهمه کمونستها نه افغان هستند، نه مسلمان، ونه اولاده یء این وطن است، این همه بچه هاي مسکو هستند، [/quote:916b1a3d99][/quote:916b1a3d99]
اولنۍ خبره دی ډیره بیځایه په دی ده، چی ته خو والله که هغی غوصه کړی يي، خو خبره اصلي داده چی زما له نورو خبرو سوځیدلي یي، کومو حقیقوتونو ته چی ما اشاره کړیده، او ددغه حقیقتونو انکار ستا او ستا له مشرانو په وسعه نه دی پوره،
دغه کانی چی تاسی کړي، هغه ټولو ته معلومي دي، او دا همه ټوله ته معلومه ده، چی تاسی څوک وي، فکري استقلال مولره، حتی تاسی خپله ددیالتیکو په وهمي قاعدو پوهیدۍ او کنه ؟؟؟؟
ستاسو اکثره ددطوطیانو په شان دمسکو دګوند برنامو پسی روان وۍ، تاسی هغه شي چی تاسی پری ایمان راوړی وو، هغه مو هم نه پيژنداه، ځکه خو تاسی څخه دغه چی تاسی تر سره کړل، عجیبه هم نه ښکاري، تاسو دمسکو په لاس کي یو آله وۍ، دافغانانو دهر رنګ قتلولو لپاره یو خنجر او ماشین وۍ..............
نور به څه نه وایم.
جواب
Anonymous
27.06.2007
[quote:def43373a1="لسم ميلمه"]ته خو د لږ عقل سرته دروله. دا خو نه شی کېدای چې د مقالې ليکونکی د هم خلقی وی او هم پرچمی، هم شعله ای وی او هم اروپايی کمونست. سد د سرته دروله، [/quote:def43373a1][/quote]
زه الحمد لله ښه په سد یم، زه چی دغه رنګ خبره کوم، پوهیږم چی زه څه وایم: دغه ټول دیوي ادی ځامن دي، او هغه ادی مسکو ده،
پرچم هم دمسکو دلاس جوړ دي، او خلقي هم، شعليي هم، دغه ټول دوطن دښمنان دي، ددین دښمنان دي، داخلاقو دښمنان دي،
زه دغه ټولو ته په یوه سترګه ګورم، په دی هم پوهیږم ، چون چی ته پښتو لیکنی کوي، او له خلقیانو دفاع کوي، نو ضرورا خلقي يي، خو ماته دا تقسیمات په کلي توګه اهمیت نلري، ما ته د یوه څیز ماهیت او حقیقت اهمیت لري،
خلق، پرچم، شعله يي، وغیره، ټول یو ماهیت دی، یو حقیقت دي، او ددوي ټولو قاسم مشترک، دوطن سره دښمني، وطن تباه کول، ملت ځورول، دین له منځه وړل، دعلماوو او دانشمندانو سپکاوۍ کول، .....او نور يي ته در ګز کړه، ځکه چی ته له دننه ښه خبر يي.
جواب
Anonymous
27.06.2007
[quote:9cc80db9cd="لسم ميلمه"]
نو بيا د له خپلې مور نه هم وپوښته چې ته چيرته او له چانه زيږيدلی يې. ته د پاکستان په ګرميو کښې د کوم چټل پاکستانی د غيڼ محصول يې او که د جهاد په سنګرونو کښې د کوم امريکایی، اروپایی، چينایی،ايرانی، عربی، چيچینی او يا کوم تورپوستی افريقایی د منيو نه جوړ شوی يې؟
زه خو فکر کړم چې ته هغه بې حيا، بې ادبه ، بې تربيې او بې سره لوی شوی بې شرمه حرامی يې چې د څلويښتو هيوادو د عسکرو له حشر نه وروسته پيدا او هيڅ نطفه او رېښه د نه پيژندل کيږي.
خو له دې ټولو سره ، سره، خپل مخاطب او حد د وپېژنه او د سیاسی مباحثې او شخصی ښکنځلو تر منځ فرق وکړه.
[quote:9cc80db9cd] اګر طالب پښتون نباشد، به قیاس اولی خلقیها، پرچمیها، شعله ييها، وهمه کمونستها نه افغان هستند، نه مسلمان، ونه اولاده یء این وطن است، این همه بچه هاي مسکو هستند، [/quote:9cc80db9cd][/quote:9cc80db9cd]
دا ستا منطق ستا دانسانیت او نه انسانیت ښودنه کوي، او داهم معلوموي چی خلقیان پرچمیان شعلیان، ددی ملت بچیان دي، او که دمسکو اولاده ده،
لسمه میلمه: وايي: دجولا منډه لرګي پوري وي، ستا خو همدا دوسعه کیده چی دانترنت دپردی تر شاه دغه پوچی او ګنده خبری، او شخصا ماته ښکنځلی وکړي،
ځکه دا خو ډیره دلاوري ده، غټ زړورتوب دۍ،
خو زه الحمد لله انسان یم، بیا مسلمان یم، بیا افغان یم، که ته څومره راته وغاپي، نو ځما دپښتنی خواصلرونکي انسان به جواب ستا په وړاندی سکوت وي.
کوه ، کوه، څومره چی کولاي شي، دسپی غپاغوپ دسپوږمۍ رڼا هیڅکله نشي خړولاي.
ښه شپه درته غواړم
Anonymous
27.06.2007
وطنپاله سلامونه مې واخله!
ته خو پوهيږی، چې که موږ او تاسې افغانان هر څومره دموکرات او مترقی شو، خو دا مو د مور په پيو زده کړی چې «مال تر سر جار او سر تر ناموس»
نو چې زده يې کړې د مور په پيو، هېر به يې نه کړې په پيړيو!
زه که هرڅوک يم او په هر حزب کشې مې چې بولې، ته آزادی لری چې د سياسی او فکری لحاظه د متقابل درناوی له په نظر کښې نیولو سره ما، او زما نظر تر انتقاد لاندې ونيسی، خو د ما په خاطر زما مور ، خور او د کورنۍ نورو غړو ته ښکنځلې په ما ډيرې بدې لګيږی او له بده مرغه چې په دې هکله کله، کله له حوصلې نه ووزم. زه داسې فکر کوم چې دا نور به هم همداسې وی.
خو زه به دا ستا د معلومات له پاره درته وليکم، چې زه اصلا په کوم سياسی ګوند پورې نه یم تړلی، خو طبعا چې يوه ته که کمه، خو بل ته به بيا نسبتا ډيره علاقه لرم.
نو وروسته له دې ته هم غالمغال مه جوړوه، زه به هم ستا په اصطلاح نه درغاپم.
اوس خو دادی زما منطق زما د انسانيت او ستا منطق د ستا د انسانيت ښودنه وکړه. نوربه نو د مجلس د ښويارانو په حيث سره بحثونه کوو.
څومره شه یې ويلی چې د توری وروری خوږه وی!
که زما ليکنې درباندې ډيرې بدې لګيدلې وی، هیله لرم چې بښنه راته وکړې، زه هم ستا له خوا دا د مسکو د زوی کلمې احساساتی کړم.
شکر چې دا انټرنيټ شته او دا خبرې زما او ستا ترمنځ مخامخ نه دی شوی!
په لوی خدای د سپارم، روغ او خوشحاله اوسې
جواب
Anonymous
27.06.2007
[quote:e5d670b268="لسم ميلمه"]که د مطلب دا پورتنئ وی، نو بيا د له خپلې مور نه هم وپوښته چې ته چيرته او له چانه زيږيدلی يې. ته د پاکستان په ګرميو کښې د کوم چټل پاکستانی د غيڼ محصول يې او که د جهاد په سنګرونو کښې د کوم امريکایی، اروپایی، چينایی،ايرانی، عربی، چيچینی او يا کوم تورپوستی افريقایی د منيو نه جوړ شوی يې؟
زه خو فکر کړم چې ته هغه بې حيا، بې ادبه ، بې تربيې او بې سره لوی شوی بې شرمه حرامی يې چې د څلويښتو هيوادو د عسکرو له حشر نه وروسته پيدا او هيڅ نطفه او رېښه د نه پيژندل کيږي.
خو له دې ټولو سره ، سره، خپل مخاطب او حد د وپېژنه او د سیاسی مباحثې او شخصی ښکنځلو تر منځ فرق وکړه.
[quote:e5d670b268] اګر طالب پښتون نباشد، به قیاس اولی خلقیها، پرچمیها، شعله ييها، وهمه کمونستها نه افغان هستند، نه مسلمان، ونه اولاده یء این وطن است، این همه بچه هاي مسکو هستند، [/quote:e5d670b268][/quote:e5d670b268]
[quote:e5d670b268="لسم ميلمه"]
زه که هرڅوک يم او په هر حزب کشې مې چې بولې، ته آزادی لری چې د سياسی او فکری لحاظه د متقابل درناوی له په نظر کښې نیولو سره ما، او زما نظر تر انتقاد لاندې ونيسی، خو د ما په خاطر زما مور ، خور او د کورنۍ نورو غړو ته ښکنځلې په ما ډيرې بدې لګيږی او له بده مرغه چې په دې هکله کله، کله له حوصلې نه ووزم. زه داسې فکر کوم چې دا نور به هم همداسې وی.
[/quote:e5d670b268]
لسمه میلمه جانه!! په پښتو خو پوهیږی؟؟، ځګه مورنۍ ژبه به دي وي،
یاره: تاته ما کله دمور او خور ښکنځل کړي، دغی ښکنځلی خو تا ماته وکړي، چی پورته ثبت دي، او ستا دزړورتوپ او زمریتوب رڼا تری پړقیږي
ما دومره ویلي وو، چی خلقیانو دمسکو بچیان دي، مسکو خو څه سړي نه دی، چی انساني خواص ولري او راشي ستاسی په اصطلاح دهغوي په میندو ویخیږي او یا ختلاي وي،
خبره داده: چی ځما مطلب فکري استقلال وو، نه خلقیانو او نه پرچمیانو او نه دهغوي انډیوالانو فکري استقلال لره، ټولی دغی فکري دمسکو دبرنامو په اساس په هغوي پلی کیدلی، او دغه ځما پورتنۍ مقصد وو.
که نه تاسی ما ته ثابته کړۍ، چی خلقیانو یا پرچمیانو خپلی برنامي او کارونه دیوه مستقل افغان فکر پواسطه منځ ته راوړي، او مخی ته يي بوتللی.
دخلقیانو دیکتاتوریت، ددین سره دښمني، دخلکو بی محاکمی وژنه، دا ټول دمسکو دبرنامو پیداوار وو،
ولی، ؟؟ خلقي حکومت لاس کی واک لره، محکمه يي لرله، ولي دغه په زرګونو خلک بی محاکمی شهیدول، او دوي يي په کوم اساس وژل؟؟؟؟؟
ولی دوي افغانۍ مور نه وو راوړي، ؟؟؟ ولي دوي مسلمانان نه ووو؟؟
زه وایم: یو داسی حکومت افغانستان کي سوله راوستاي شي، چی له خلقیانو او پرچمیانو څخه پاک وي، ښي او چپو دواړو څخه پاک وي، اسلامي وي، ملي وي، په دعدل او انصاف ولاړ وي،
که څوک غواړي، چی نظام يي اشتراکي و ي، نو داشتراکي نظام پايلی مو هم ولیدلۍ، او دهغه دنه کامیابیدو غټ دلیل واقع دی، او لوي ثبوت دهغوي دهغي نظريي بطلان دی، چی دهغی په اساس دوي خپل انقلاب پیل کړی وو، چی دوي ورته حتمي او لازمي اساس ویلو، ځکه خو يي نه راستندونکی انقلاب باله، خو ټولی نړۍ ته معلومه شوه، چی دغه دعوی سرا سر غلطه ده، ځکه له دعوی مخکي يي هغه مقدسه نظریه په غلط تصور قایمه وه، کومه نظریه او فلسفه چی مارکس منځ ته راوړی وه، او لینن او ستالین دواقع میدان ته را وویستله.
فکر کوم، چی خبره اوږديږي، دومره به بس وي.
او بیا هم درته وایم: که ښکنځل درته خوند درکوي، کوه يي، کله کله خو به درته ځان او خپل خاندان هم یادیږي، زه د شخصي تیري مقابل کی چاته ځواب نه ورکوم، خو که څوک ځما وطن او دین ته په سپکه ګوري، نو بیا غاښ ماتوونکی ځواب ورکوم، البته که هغه مقابل جانب کی شعور وي.
خبرى مى سور اور دى, رقيبان به پرې سوځيږي
خو ديار دسترګو يخ دى, ياران به پرى خوښيږي
دوطن په مینه: وطنپال
pattang
27.06.2007
[quote:ce79daae1e]دا چې تا خلقيان او پرچميان او شعله يان د مسکو اولاده بللې، ته په خپله خبره پوهيږی چې ته څه وايي؟ زه خو داسې مطلب ترې اخلم چې ته وايې چې د هغوی ميندې روسانو غوولې او دوی ترې زيږېدلی دی؟ همداسې ده او که نه مطلب د بل دی؟ که د مطلب بل وی واضح يې کړه چې سؤتفاهم رفعه شی او بل ځلې بيا داسې ليکنه مه کوه. [/quote:ce79daae1e]
انډيواله پرد ې ځای کې ته خپله غټ تېری کوې ، وطن پال صيب ته نصيحت کوې
خو په خپله هم سپک الفاظ استعمالوې ٠ دا چې ته غلط پو هېږې هغه ستاخپله ګناه ده ، په پښتو کې دا سې مانا نورکوي لکه ته چې ور ځخه پو ه شوی ئي ٠
[quote:ce79daae1e] که د مطلب دا پورتنئ وی، نو بيا د له خپلې مور نه هم وپوښته چې ته چيرته او له چانه زيږيدلی يې. ته د پاکستان په ګرميو کښې د کوم چټل پاکستانی د غيڼ محصول يې او که د جهاد په سنګرونو کښې د کوم امريکایی، اروپایی، چينایی،ايرانی، عربی، چيچینی او يا کوم تورپوستی افريقایی د منيو نه جوړ شوی يې؟ [/quote:ce79daae1e]
دپښتانه سره داسې خبرې نه ار ځي خپل ځان د سپک کړ او که ځان پورته کوې نو له
وطن پال نه بخښنه وغواړه٠
[quote:ce79daae1e]زه خو فکر کړم چې ته هغه بې حيا، بې ادبه ، بې تربيې او بې سره لوی شوی بې شرمه حرامی يې چې د څلويښتو هيوادو د عسکرو له حشر نه وروسته پيدا او هيڅ نطفه او رېښه د نه پيژندل کيږي. [/quote:ce79daae1e]
خدای پاک دې درنه ډبره در پورې وتړي او د طالب له دورودې خدای پاک خلاص
کړه په غربي قوانينوستا الفاظ جزا نلري.
[quote:ce79daae1e]خو له دې ټولو سره ، سره، خپل مخاطب او حد د وپېژنه او د سیاسی مباحثې او شخصی ښکنځلو تر منځ فرق وکړه.[/quote:ce79daae1e]
اوس دې دا جملې په درد نخوري ٠
pattang
27.06.2007
قدرمند وطنپال صيب سلامونه !
دمور او پلار په ښکنځلو سړی خپل وزن کموي او داعتبار له ميدانه وزي٠
ستاپښتانه مور او پلار دټولو پښتنو معنوي مور او پلار دي ٠ څوک چې بل چاته
کنځلې کوي هغوی ته خپل مور او پلار اهميت نلري ......
دې کسانو زما په ګمان دمسکو د ايديالو ژي دعملي کولو په وخت کې داسې اخلا قي ماتې خوړلي او باريک مجازه عصبي شوې دي لکه هغه د پليخانوف د رحياتو
د لابراتوار حيوان چې په يوه مالومه وړانګه به يې خپل اواز پورته کاوو ٠
د حيوان نوم مې د احترام له مخې وانخيست٠
Anonymous
27.06.2007
په ریښتیا چې پتنګ له خپلو کړو وړو څخه یې توبه کړې ده! پخوا یې د بې ناموسي لاړې هرې خواته شیندلې او اوس نورو ته نصیحت کوی ، چې کنځاوې مه کوۍ.
آخر اصلاح شه! ما شاالله
جواب
Anonymous
28.06.2007
[quote:2849eb0e53="Anonymous"]په ریښتیا چې پتنګ له خپلو کړو وړو څخه یې توبه کړې ده! پخوا یې د بې ناموسي لاړې هرې خواته شیندلې او اوس نورو ته نصیحت کوی ، چې کنځاوې مه کوۍ.
آخر اصلاح شه! ما شاالله[/quote:2849eb0e53]
ميلمه جانه: پخیر راغلی، محترما: ښاغلی پتنګ صاحب مخکی هم اصلاح وو، او اوس هم اصلاح دۍ،
هغه چی کومی خبری ځیني غرضیانو ته کوي، هغه خبری دهمغو غرضیانو سره مناسبی وي، هغه غرضیان هماغسی جواب غواړي، بل دا خبره، چی دبی ناموسه انسان بی ناموسي ښکاره کول څه بد کار نه دی، بلکه هغه وخت کی ډیر اړین وي، چی کله دغه بیناموسه انسان باندی نور انسانان غولیږي، او یا یي نه پيژني، نو فکر کوم چی محترم دقدرو وړ پتنګ هغسی خطابات هماغسی حقیقي بیناموسانو نه متوجه وي، او دا یو ډیر ښه کار کوي.
دوطن په مینه: وطنپال.
Anonymous
28.06.2007
ته ئې څه مښوکه ور څټې؟ هغه چې هر چا ته کنځا وکړي بد کار کوي، او ستا له هغه نه دفاع ! تر هغه نه هم بد کار دی ٠ د داسې الفاظو استعمال خپل مخالف ته په دغه او نورو پاڼو کې ډېر بد کار دی، نو وطنپاله وروره باېد ترې ډډه وشي، که نه نو سر به مو چېرته ورسيږي٠ که له چا سره مخالف ياست په منطقي دلايلو ئې را برسيره کړئ، کنځا يواځې تاسو ته دانتقاد او مذمت مخه درګرځولی شي٠