د موضوعګانو سرپاڼه

نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ

چي بايد کرد ؟

ډاکتر وطنمل
22.06.2003

داکتر علوم کبير رنجبر د ويبسايت اريايي مقاله يې ارزنده را به نشر سپرده است که نتيجه ګيري انرا درينجا به خواننده ګان ګرامي تقديم ميداريم :

.....................................................[size=24:cb9df560d6][color=red:cb9df560d6]چي باید کرد ؟[/color:cb9df560d6][/size:cb9df560d6]

اکثریت قاطع روشنفکران مربوط احزا ب ، سازمان های سیاسی و گروه های نظامی وبخصوص روشنفکران غیر وابسته را افراد سالم ووطنپرستی تشکیل میدهند که همواره در تلاش و تجسس راه بیرون رفت ازین وضع اسفناک وطن میباشند . پس درین ارتباط سوالی مطرح می شود که چه باید کرد؟ وظایف اساسی و تاخیر ناپذیر روشنفکران افغانی کدام اند؟

1 ـ روشنفکران افغانی باید همه کدورت ها ، اختلافات و دشمنی ها را کنار گذاشته صفحة نوی را در زندگی سیاسی خویش باز نمایند.

2 ـ اختلافات ایدیالوژیک و اندیشة و مبارزة ناشی از آ ن را به تعویق اندازند و در مرحلة مبارزه بخاطر تحقق « طرح میکا نیزم حل مسالة افغانستان » تا استقرار نظام دموکراتیک ، وحدت کامل خویش را حفظ کنند.

3 ـ با جرات کامل پیوند های فبلی خویش را با تمام رهبران و اعضای گروهک های مربوطة شان قطع نمایند، زیرا همة آ نها ، بدون استثنی و بشکلی از اشکال ، طوریکه قبلا تماس گرفتیم ، سازماندهندگان رژیم های توتالیتاری بودند و مستقیما در تراژدی مردم افغانستان و جنایاتی که در کشور رخ داده است ، سهیم میباشند.

تجربة سه دهة اخیر این واقعیت را آفتابی ساخت که زعمای کشور و گروهک های مربوطة شان در زد و بند های بین المللی ویا توطئه های درونی شان منافع مردم ووطن را بار ها بخاطرمنافع شخصی خویش مورد معامله قرار داده اند. آ نها در راه رسیدن به قدرت ویا حفظ آ ن خون صد ها هزار هموطن ما را بیرحمانه ریخته اند . همچنین زندگی ده ها هزار عضو و کدر سالم حزبی معتقد به حقانیت راه شان و بهترین جوانان سازمان های سیاسی و نظامی مجاهدین با شهامت ، قربانی هوا و هوس شخصی زمامداران و گروهک های مربوطة شا ن گردیده اند ، و اما با استفادة انحصاری از رسانه های گروهی و کار گستردة تبلیغاتی این اعمال خویش را در میان مردم و سازمان های حزبی و سیاسی خویش به شکلی ا ز اشکال توجیه نموده ، واقیت ها را وارونه جازده اند .

لذا بعد ازین ادامة وفاداری به آنها بیانگر لجاجت و محصور شدن در قید مفاهیم عنعنوی و افغانی از قبیل مردانگی ، رفاقت ، دوستی و جوانمردی ، ولی در واقعیت بمفهوم شریک شدن در جرایم و جنایات شان میباشد.

4 ـ با ترک خصایص و عادات منفی و قطع روابط و پیوند های قبلی ، متحدانه و یک پارچه در تمام ولایات افغانستان و همة شهر های کشور های مختلف جهان به صورت عاجل کار تشکیلاتی را بخاطر ایجاد سازمانهای اولیة جبهة متحد ملی و رهبری آنها از طریق دموکراتیک آغاز نمایند. جبهة متحد ملی و رهبری آ نها از طریق انتخابات دموکراتیک آ غاز نمایند.

5 ـ با فرستادن نمایندگان سازمانهای اولیه به کنگرة موسس ، مقامات رهبری سازمانهای مرکزی جبهة متحد ملی را با شیوة دموکراتیک انتخاب نمایند.

در انتخاب تمام مقامات رهبری جبهه ، از پا ئین تا بالا باید اهلیت و شایستگی شخصی افراد ـ و نه وابستگی های قبلی آنها ـ در نظر گرفته شود.

6 ـ جبهة متحد ملی را بخاطررسیدن به اهداف عام افغانی ووطنی ا ش یاری رسا نند. این اهداف قبل از همه عبارت از استقرار صلح و حاکمیت نظام دموکراتیک در کشور بر مبنای « طرح میکانیزم حل مسالة افغانستان » خواهد بود.

7 ـ در داخل کشور این مبارزات روشنفکران بایست در ارتباط مستقیم با اقشار دیگر جامعه و سازماندهی آ نها در جبهة متحد ملی باشد.

نتیجه :

در فرجام می توان گفت که بعد از تشکیل حکومت موقت مطابق به « طرح میکانیزم حل مسالة افغانستان » ، جبهة متحد پایة اجتماعی حاکمیت نوین را تشکیل داده ، در تمام عرصه ها در دوران انتقالی به حکومت موقت در اجرای وظا یفش کمک خواهد کرد.

بعد از ختم دوران انتقالی و بوجود آمدن ارگانهای انتخابی دولتی بر مبنای قانون اساسی جدید که ایجاد یک دولت سیکولور را تضمین کند ، مرحلة نوینی از تکامل جامعة افغانی آغاز خواهد شد که در آن مردم افغانستان تمام مسائل حاد و بغرنج جامعه از قبیل اشتراک در ادارة کشور ، حل دموکراتیک و عادلانه مسالة ملی ، بازسازی و پیشرفت سریع اجتماعی ـ اقتصادی را می توانند در پرتو نظام دموکراتیک ( جمهموری یا سلطنتی مشروطه مطابق به تصمیم لویه جرگه ) حل و فصل نمایند.

روشنفکران در سازماندهی و سمت دهی تمام اقشار جامعه بخاطر رسیدن به این اهداف نقش قاطعی بازی خواهند کرد .

در مرحلة نوین روشنفکران ، در یک نظام دموکراتیک ، احزاب و د یگر سازمان های سیاسی و اجتماعی دلخواه خویش را به وجود خواهند آورد و با در نظر گرفتن موازین عدم توسل به زور و پلورالیزم عقیدتی به مبارزات عقیدتی به مبارزات مسالمت آ میز و رقابت های مشروعی بر مبنای قبول شدة دموکراسی در جهان مبادرت خواهند ورزید.

هدف عمدة این احزاب با ترکیب و ایدیالوژی های مختلف شا ن ـ اعمار افغانستان آزاد ، متحد ، دموکراتیک ، پیشرفته و سر بلند خواهد بود که در وسائل و راه های رسیدن به آن تفاوت هائی وجود خواهد داشت . موجود یت نیرو های اپوزیسیون ، الترناتیف ها در برنامه های اجتماعی ـ اقتصادی و در انتخاب افراد در مقامات دولتی از ارکان عمدة جوامع دموکرات به حساب میرود .

در اخیر باید گفت که روشنفکران متحد ، دارای وسعت نظر وسطح بالای فرهنگی ـ یگانه نیروی الترنا تیف بخاطر حل پروبلم های افغانستان امروز و اعمار جامعة نوین در شرایط بعد از طالبان می باشند. روشنفکران باید این رسالت تاریخی خویش را انجام دهند.

طرح میکا نیزم حل مسالة افغانستان

انگیزة که مرا وادار به پیشنهاد این طرح نمود ، مرحلة حساسی است که افغانستان در حالت عبور از آن قرار دارد. کوچکترین اشتباه درین مقطع زمانی بر رنج وآلام مردم خواهد افزود.

در ارتباط به حل قضایای افغانستان ، نیرو های فعال سیاسی ـ نظامی این کشور و مجامع بین المللی باید قبل از همه بر اصول و پرنسیپ های معینی به توافق برسند ، در غیر آن همة این تلاش ها به جائی نخواهد رسید و هیچ دردی را دوا نخواهد کرد.

به عقیدة نویسنده باید سه اصل عمده و مهم اکیدا رعایت شود :

اول : قدرت در افغانستان بعد از طا لبان به هیچ صورت نباید بیکی از طرف های درگیر در منازعات داخلی افغانستان انتقال گردد . درینجا ضرورت به آوردن دلایل زیاد هم نیست ، زیرا در کشور ما در حال حاضر هیچ نیرو ی سیاسی سراسری ، که همة کشور را در بر گیرد ، وجود ندارد. هر یک از طرف های درگیردر منازعات داخل کشور به منطقه ، قوم و ملیتی منسوب و در روابط بیرونی به کشور های بیگانه وابسته می باشد. در چنین حالت اگر بازهم یکی از طرف ها به قدرت می رسد ، تمام طرف های دیگر ، براساس تجارب سابقه ، تضاد ها و اختلافات خود را کنار میگذارند و به خاطر برانداختن این طرفی که برمسند قدرت نشسته است ، به تلاش مسلحانه دست زده و به جنگ و برادر کشی ادامه میدهند.

دوم : اصل دومی که باید همة نیرو های سیاسی روی ان به موافقت برسند ، عبارت از عدم انتقال قدرت به گروهی ویا به اصطلاح ائتلافی از نیرو های حاضرکشور میباشد . به همین مناسبت است که نویسنده با طرح حکومت ائتلافی در افغنستان بعد از طالبان ، که از جانب بسیاری از سیاست مداران افغان و تقریبا همه زعمای کشور های خارجی مطرح گردیده است ، از ریشه مخالف است .

حکومت ائتلافی یک مقولة سیاسی ـ حقوقی جامعة دموکراتیک می باشد ، که مطرح کردن آن در افغانستان کنونی به مفهوم عدم شناخت این کشور و شرایط فوق العاده بغرنج موجود آنست. حکومت ائتلافی به مفهوم ائتلاف نمایندگان نیرو های گوناگون ـ متشکل سیاسی کشور ـ بر مبنای یک برنامة سیاسی ـ اقتصادی است که همه ائتلاف کنندگان قبلا بر آن به توافق رسیده باشند. تطبیق همین برنامة سیاسی ـ اقتصادی است که متضمن ثبات سیاسی در یک مرحلة معین رشد جامعه میگردد.

در حالی که تشکیل حکومت ائتلافی وبه اصطلاح دارای قاعدة وسیع که امروز از جا نب مجامع بین المللی وعدة زیاد سیاستمداران افغانی در اثر عدم شناخت عمیق شرایط کنونی جامعه مطرح می شود، در واقع به مفهوم شرکت دادن گروه های ماهیتا متخاصم نظامی در قدرت دولتی می باشد. درچنین حالتی نه تنها حکومت دارای قاعدة وسیع بوجود نمی آید ، بلکه به جرات می توان گفت که یک حکومت فاقد قاعدة بر مردم افغنستان تحمیل خواهد شد ، زیرا تمام گروه های درگیر در منازعات امروزی افغانستان ، حتی در ملیت ها و اقوام مربوطة خود شان نیز تجرید شده اند و در نتیجة ظلم و ستمی که بر مردم روا داشته اند ، جای پائی در میان آنها ندارند . این گروه ها که نه قبلا کدام برنامة سیاسی ـ اقتصادی داشتند و نه در حال حاضر در فکر بوجود آورد ن چنین برنامة هستند ، بعد از سقوط کامل طالبان در آیندة نه چندان دور بر روی همدیگر خواهند ریخت و مثل سابق آتش جنگ داخلی را بازهم شعله ور خواهند ساخت و بر رنج ها و مصیبت های مردم افغانستان خواهند افزود. حلقة حامیان اعلیحضرت محمد ظاهر شاه ، پادشاه سابق افغانستان ، که بدون شک یک حلقة سیاسی است ، به عقیدة نویسنده ظالمانه وارد چنین طرحی میگردد ، زیرا عدم موفقیت این طرح قبل از آغاز تحقق آن هویدا است . به بیان دیگر در هر موافقت وا ئتلافی که در میان این گروه ها صورت گیرد ، اردة مردم دخیل نبوده و پایداری و ثبات آن مورد سوال قرار خواهد گرفت. هر قدریکه مجامع بین المللی در تلاش های خویش بخاطر پیشرفت در پروسة بهم نزدیک کردن این گروه های تجرید شده از مردم به پیش رفته و در ظاهر امر به موفقیت های ظاهری نا یل آ یند ، حل واقعی و بنیادی مسالة افغانستان را به تعویق انداخته و به پیچیدگی آن خواهند افزود، زیرا مردم افغانستان را به تعویق انداخته و به پیچیدگی آن خواهد افزود ، زیرا مردم افغانستان از جنگ سالاران متنفر بوده و منتظر وارد شدن نیرو های الترناتیف در صحنة سیاسی کشور اند.

سوم : اصل سومی که باید پذرفته شود ، عبارت از آنست که به ارتباط مسالة افغانستان سازمان ملل متحد همه کاره باشد. هر شخصیت ملی ویا بین المللی که میگوید :« افغان ها خود شان در میان خود به توافق برسند و سرنوشت خود را خود تعیین کنند » ، به عقیدة نویسنده دور از واقعیت های درونی جامعة کنونی افغانی می اندیشند .

مردم افغانستان بدبختانه در داخل کشورفاقد رهبری درخور این ملت کبیر ، با تاریخ و فرهنگ کهنش میباشد. ملت نجیب افغان در هیچ عصری در پارینة تاریخی اش به چنین منزلت تحقیر آمیزی کشانیده نشده بود. ملت مظلوم افغان گروگان 60 الی 70 هزار مرد مسلحی است که با تمام وقاحت وپر روئی با سر نوشتش بازی و بدون خواستش از وی نمایندگی میکند.

در افغانستان کنونی هیچ نوع شرایطی که مردم خود شان ابراز عقیده کنند ، وجود ندارد. فقط یک واقعیت آ فتابی است که همه تشنة صلح اند و از هر مرد مسلحی ، بدون استثنی ، نفرت دارند.

در نتیجه ، ملل متحد در ارتبا ط به حل مسائل افغانستان ، قبل از آغاز کارباید میکا نیزم پروسة استقرار صلح و ایجاد ارگانهای دولتی درین کشور را به وجود آورد.

این میکانیزم بصورت فشرده چنین پیشنهاد میگردد :

تحت رهبری سازمان ملل متحد باید یک کمیسیون صلح بخاطر حل قضایای افغانستان ایجاد شود . درین کمیسیون باید نمایندگان با صلاحیت روسای دولت های همسایه ( ایران ، پاکستان ، چین ، تاجکستان ، ازبکستان و ترکمنستان ) و اعضای دائمی ملل متحد ( ایالات متحده امریکا ، روسیه ، انگلستان ، فرانسه و چین که قبلا هم تذکر یافته است ) استراک ورزند.

کمیسیون صلح به مثابة یک ارگان موقتی سازمان ملل متحد بایست وظایف آتی را انجام دهد :

ـ تمامیت ارضییطرفی دائمی و غیر نظامی بودن افغانستان را تضمین نمایند ،

ـ حکمت موقت را از افراد مستقلی که به هیچ گروه درگیردر منازعات افغانستان ارتباط نداشته ، از سطح تخصصی و فرهنگی بالا برخوردار و از ملیت های مختلف کشور باشند ، بر مبنای محک های قبللا تعیین شده ، تحت رهبری اعلیحضرت محمد ظاهرشاه ، پادشاه سابق افغانستان ، تشکیل دهد ،

ـ به خاطر حفظ امنیت و ثبات سیاسی در افغانستان ، سپاه حفظ صلح را بوجود آورد ، که در آن نظامیان غیر از کشور های همسایة افغانستان شرکت جویند ،

ـ به حکومت موقت کمک نماید تا وظایف آتی را موفقانه انجام دهد :

1 ـ هزینه های لازم مالی ـ تخنیکی را به خاطر ایجاد اردوی ملی ، در چوکات توانائی حفظ صلح ، امنیت و ثبات سیاسی در داخل کشور ، و همچنین به هدف باز سازی اجتماعی ـ اقتصادی افغانستان جلب نماید.

2 ـ جبهة وسیع متحد ملی را متشکل و از تمام سازمانهای سیاسی و افراد وطنپرست ، دموکراتیک و ملی ، بدون در نظر گرفتن وابستگی های فبلی آ نها ، به مثابة پایة اجتماعی حاکمیت نوین به وجود آورد.

3 ـ در مدت دو سال خلع سلاح سراسری کشور را به همکاری سپاه صلح سازمان ملل متحد تطبیق نماید،

4 ـ در مدت یکسال بعد از خلع سلاح سراسری کشور ، لویه جرگه را از طریق انتخابات دموکراتیک به خاطر نظام سیاسی و تصویب قانون اساسی که در آن تمامیت ارضی ، بیطرفی دائمی و غیر نظامی بودن کشور مبتنی براساسات نظام دموکراتیک در افغانستان تسجیل شده باشد ، دائر نماید .

5 ـ انتخابات آزاد و دموکراتیک را به خاطر ایجاد پارلمان دو اطاقه وتشکیل حکومت بر مبنای قانون اساسی جدید به راه اندازد.

6 ـ در فرجام قدرت و ادارة دولتی را به ارگان های منتخب که بر اساس قانون اساسی جدید تشکیل خواهد شد ، به شکل آرام و منظم انتقال دهد.

با تطبیق این امر وظایف کمیسیون صلح و سپاه پاسداران صلح ملل متحد خاتمه خواهد پذیرفت .

تمام این مدت که ما آنرا دوران انتقالی می نامیم ، از سه تا پنج سال را در بر خواهد گرفت.

یسنتوکی ، سوم نومبر سال 2001

یاداشت :

قسمتی از « طرح میکانیزم حل مسالة افغانستان » برای بار اول به تاریخ سوم نومبر 2001 از جانب نویسنده در برنامة « مجلة آسیای میانة » رادیوی بی بی سی فورمولبندی گردید. بعدا طرح مکمل آن که درینجا به نشر میرسد ، بدون کم و کاست به سرمنشی ملل متحد ، کوفی عنان فرستاده شد . دفتر جلالتماب کوفی عنان این طرح را به تاریخ 23 نومبر سال 2001 در آستانة دائر شدن کنفرانس چهار گروه افغان در بن به خاطر حل مسالة افغانستان به دست آورد . بعدا هویدا گردید که در راه حل مسالة افغانستان در مذاکرات چهار طرفة بن به موافقات معینی دست یافتند که نویسندة آن را بمثابة گامی در راه صلح ارزیابی می کند .

واما به عقیدة نویسنده اگر پرنسیپ ها و نقاط اساسی « میکانیزم حل مسالة افغانستان » که در مرحلة ادارة موقت شش ماهه در نظر گرفته نشده ، در مرحلة حکومت انتقالی دو ساله در نظر گرفته شود ، نتایج آن مثمر تر و پروسة گذار افغانستان از رژیم توتا لیتاریزم به نظام دموکراتیک به مرا تب سهل تر خواهد گردید .


OK
This site uses cookies. By continuing to browse the site, you are agreeing to our use of cookies. Find out more