نړيوال ښکيلاک او د لرو بر افغان دازادۍ غورځنګ
عطا نور از تکبیر دیروز تا هورای امروز
نوروز خان
11.05.2015
روز گذشته عطامحمد نور سرپرست نام نهاد ادارۀ بلخ در همایشی اشتراک کرد که شاید از دید بسیاری چندان جلب توجه نمی کرد؛ اما به احتمال فراوان، سوالات زیادی به کسانی که حداقل شناختی راجع به شخصیت های متناقض رجال نام نهاد جهادی دارد پیدا گردید که این مردم تا چه حد تاریخ را دستکم گرفته و چگونه می توانند در شرایط مختلف زمانی خودشان را اینگونه وفق دهند و بدون توجه به گفته ها و کردارهای دیروزین شان امروز خود را کاملا برخلاف دیروز عیار ساخته و امروز؛ مثلا سخن و یا عملی را انجام بدهند که تا دیروز علیه آن بودند و حتی بر کسانی که تا دیروز در مورد دشمنان شان مثل امروز خودشان فکر کرده و یا تصمیم می گرفتند اعلان جهاد کرده و خود را مجاهد و خصم خود را باطل معرفی می نمودند.
خبری که دیروز (19/ثور/1394 هش) توجهم را جلب کرد و در برخی رسانه های خبری نیز بازتاب یافته بود این بود: "از هفتادمین سالروز پیروزی کشور کبیر فدراتیف روسیه در جنگ جهانی دوم، با حضور شماری از مسئولان ادارات دولتی، نمایندگان مردم بلخ در شورای ملی، نمایندگان کشورهای دوست مقیم ولایت بلخ و فعالان نهادهای جامعه مدنی در یکی از هتلهای شهر مزارشریف تجلیل به عمل آمد ... عطا محمد نور سرپرست مقام ولایت بلخ و رئیس عمومی اجرایی حزب جمعیت اسلامی افغانستان در این همایش صحبت می کرد ..." احتمالا هر کشوری دارای یکسری مناسبت های تاریخی و قهرمانی برای خود دارند که سردمداران آن کشورها بخاطر یادبود از همان مناسبت ها جشن های ملی در کشورهای خود برگزار کرده و از تاریخ نیاکان شان تجلیل می کنند؛ اما تجلیل از مناسبت تاریخی کشور روسیه (یعنی همان شوروی سابق) در افغانستان آن هم توسط کسانی که تا امروز ادعای جهاد و مبارزه علیه تجاوزگری روسیه به سرزمین اسلامی افغانستان را دارند و چند وقت پیش هم به مناسبت تجلیل از هشت ثور روز پیروزی ملت مجاهد افغان بر قشون متجاوز شوروی او و امثالش حرف های قهرمانی را بر زبان می آوردند واقعا آیا سوال برانگیز نیست؟
چطور می شود یک نفر هم ادعای جنگیدن در مقابل شوروی را داشته باشد و جنگ در مقابل روسها را از کارنامه های افتخار آمیز ملت خود بپندارد و باز در مناسبت تاریخی همان خصم دیروزین شرکت جسته و از مناسبت های آن تجلیل به عمل آورد؟؟؟
عطانور و امثالش ملت افغانستان را چه گمان کرده اند که قصد دارند خود را در اذهان مردم قهرمان میدان دو سنگر نشان بدهند هم با آب و تاب سخن از جهاد و مقاومت بزنند و هم با کسانی که دست شان در خون ملت افغانستان آغشته است در سر یک میز نشسته و از مناسبت های تاریخی آن کشور متجاوز تجلیل کنند؛ آیا تجلیل عطانور از مناسبت تاریخی روسها اهانت صریح به جهاد و مقاومت و خون پاک شهدای مبارزه در مقابل روسها برای آزاد سازی وطن از چنگال بلوک شرق کمونیستی نبود؟!؟
چطور شد کسانی که همواره صدای شان بلند است که در مقابل تجاوز شوروی ها چنان کرده اند و چنین امروزه اینگونه با دشمنان دیروز خود گرم گرفته اند؟
چی شده است کسانی که تا دیروز لاف می زدند در هر نبردی سربکف راه دفاع از اسلام و آزادی وطن از چنگ سوسیالیسم و نظام تک قطبی کمونیستی شوروی و تجاوز وحشیانۀ آن کشور، جهاد و مقاومت کرده و بر قشون شوروی تکبیرهای کفر شکن می کشیدند امروز در کنار همان ها به مناسبت ها و افتخارات تاریخی شان کف زده وهورا می کشند!؟!
یک کسی که به افتخارات تاریخی کشور دشمن خود افتخار می کند آیا می تواند در سرزمین خود عنوان قهرمان و یا مبارز را داشته باشد و آیا او ممکن است که در وجود همچین کسی ذره ای احساس وطن دوستی پیدا شود ؟!
عطانور در کنار متجاوزین دیروز تجاوز صریح امروز امریکا را هم نادیده می گیرد و بجای اعلان جهاد کردن علیه منفورین دیروز و امروز، به ملت افغانستان غلط جهت داده و ذهنیت ملت را علیه مجاهدین و مبارزین راستین امروز که لله الحمد نه به شرق بسته اند و نه به غرب و فقط بنده برای الله متعال و فرزندان راست قامت وطن عزیز خودشان اند مشوش می سازد و به دنبال بسیج افکار عمومی علیه مجاهدین راه حق می باشد؛ او می گوید کار از سخن های بلند و بالا گذشته و وقت عمل است اما دیده شده که در این اواخر بیشترین لاف ها را همین عطانور زده و کمترین عمل را شخص وی در مقابل ادارۀ فاقد صلاحیت کابل داشته است.
سخنان تحریک آمیز عطانور هرچه باشند از دوحال خالی نیستند؛ اینکه او یا دوباره راجع به موقعیت متزلزل خود در ولایت بلخ از جانب سران وحدت ملی احساس خطر نموده است که این سخنانش را به گمان اغلب جهت محک زدن موقعیت و نوع واکنش سران وحدت ملی و مردم راجع به خودش بیان داشته است؛ و یا اینکه حضور بالقوه و بالفعل مجاهدین را در نزدیکی های خود لمس می کند و بعد از خراب شدن اوضاع امنیتی ولایت قندوز برای حاکمان فساد پیشۀ کابل، اوضاع امنیتی ولایت بلخ را چندان مناسب نمی بیند و از شدت ترس این گفته ها را بر زبان آورده است؛ اما اینکه چرا این سخنان را در پهلوی دوستان روس خود با گلایه از باداران امریکایی اش اظهار داشته خود جای بسی تامل دارد!؟
به امید نجات وطن اسلامی افغانستان از شربیگانگان و بیگانه پرستان