مترجم : معاون سر محقق عبدالرحيم بختانى خدمتگار .

وضع فرهنگى افغانستان از استقلال تا کودتاى ثور

( ١٢٩٨ _ ١٣٥٧ هـ ش )

       

 

  اين سلسلۀ ٦٠ سالۀ تحقيقات سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان از سال ١٢٩٨هـ ش با استقلال افغانستان آغاز و تا کودتاى ثور ١٣٥٧ هـ ش ميرسد . قبل از معرفى سلسلۀ کتابخانه هاى دولتى و شخصى ، اين ضرورت احساس ميشود که در دوره هاى مختلف اين فاصلۀ زمانى در جريان حکمروايى  سياسى و اجتماعى ، مرور مختصر از حالت عمى و عرفانى کشور ما صورت گيرد .

          ١. نطر گذرا بر وضع علمى و فرهنگى دوره امانى :

          بتاريخ ٢٠ فبرورى سال ١٩١٩ م امير حبيب الله خان در کله گوش لغمان به شکل موموز به قتل رسيد . بعد از کشته شدن او پسرش امان الله خان در کابل و برادرش سردار نصر الله خان در جلال آباد اعلان پادشاهى کردند ، سپس سردار نصر الله خان بسيار زود به خاطر جلو ګيرى از خون ريزى به نفع ، برادر زادۀ خويش از پادشاهى منصرف . و به اين ترتيب امير امان الله خان پادشاه افغانستان شد و بسيار زود به رهبرى او در نتيجۀ جنگ سوم افغانستان و انگليس مردم ما آزادى سياسى خويش را به دست آورند و افغانستان در قلب آسيا به حيث يک کشور آزاد شناخته شد .

          در دورۀ تقريباً ده سالۀ پادشاهى امان الله خان ( ١٩١٩ _ ١٩٢٩ م ) در عرصه هاى علمى ، عرفانى و فرهنگى مؤفقيت و پيشرفت هاى بزرگى به دست امد . گروپ هاى مشروطه خواهان يا اخوان افغان که امان الله خان هم يک عضو فعال آن بود ، تمام قدرت سياسى و اجتماعى را در دست داشتند .

          اولين هدف اين گروپ استقلال کشور و بعداً همگام ساختن مردم و وطن با کاروان پيشرفت علم و فرهنگ بود . از اينکه هدف اول بر آورده شد ، براى هدف دوم حالات مساعد گرديده و مشکلات از بين رفته بود . براى پيشرفت کشور و آرامى مردم تلاش ها و کوشش با قوت و هيجان روان بود . آن ها درک کرده بودند که پيشرفت و آبادى مستلزم تعميم و نشر سواد و دانش در بين مردم است . به همين دليل حکومت جوان بۀ اين کار بيشتر از همه توجه زياد نموده بود . به خاطر رسيدن به همين هدف و آرزو پادشاه جوان امان الله خان در يک بيانيۀ خويش چنين اشاره کرده است : (( من هر قدر در باب ترقى و بهبودى شما ملت تفکر نموده ام . بدون راه علم ديگر راه نيافته ام و پايۀ اول علم مکتب است ... چون چنين است نيک بدانيد که به خير شما بوده و شما را بۀ راه مستقيم مايل ساخته ميخواهم با کمال سويه از عالم باخبر شويد ، ترقى کنيد ، تاکى در اين مغاک جهل بوده و از عالم بى خبر و از علم محروم باشيد (١) .

          به خاطر همين توجه حکومت به دانش و تعليم . در اولين قانون اساسى تعليمات ابتدايى براى تمام مردم کشور جبرى شد ، در مرکز و ديگر ولايات تعداد زياد مکاتب خورد و کوچک اعمار گرديد که در اينجا تنها بۀ شکل نمونه از نام هاى آن ها ياد آورى ميکنيم :

          مکتب رشديۀ غازى ، استقلال ، مکاتب تلگراف ، زراعت ، رسامى ، نجارى و معمارى ، دارالعوم عربى ، رشديۀ مستورات ، رشديۀ جلال آباد ، رشديۀ قندهار ، رشديۀ هرات ، دارالمعلمين هرات ، رشديۀ مزار شريف ، رشديۀ قطغن ، مکتب پوليس ، مکتب موزيک ، مکتب طبيه و غيره که در بعضى اسناد تعداد آن ها به ٣٢٣ باب ميرسيد (٢) .

          در اين دوره يک مشخصۀ ديگر پيشرفت و انکشاف علم و فرهنگ در کشور ، تعميم و از ديار نشرات مطبوعاتى بود . حکومت در اين راه براى پيشرفت فکرى و ذهنى ملت توجه خاصى نموده بود . علاوه از کتاب هاى مختلف علمى ، ادبى و تعليمى ، در مرکز ( کابل ) و ديگر ولايات کشور ، نشر اخبار و مجلات با شدت جريان پيدا کرد . علاوه از اخبار و نشرات حکومتى ، نشرات آزاد هم به وجود آمده بود ، در اينجا به طور نمونه نام هاى چند نشريه را مى گيريم .

          جريدۀ امان افغان ، جريدۀ اتحاد مشرقى ، جريدۀ غازى يا الغازى ، مجلۀ معرف معارف ، مجلۀ مجموعه عسکريه ، مجلۀ مجموعۀ صحيه ، جريدۀ اتفاق اسلام ، جريدۀ ستاره افغان ، جريدۀ طلوع افغان ، جريدۀ اتحاد اسلام ، روزنامۀ ابلاغ ، جريدۀ ارشاد النسوان ، جريدۀ حقيقت ، جريدۀ ثروت ، مجلۀ پښتون ږغ ، مجلۀ آيينۀ عرفان ، جريدۀ مکتب ، جريدۀ انيس ، جريدۀ نسيم ، جريدۀ سحر و جريدۀ نوروز (٣)  .

          علاوه بر نشرات فوق ، در اين دوره در کابل ستيشن راديو هم فعال شده و به نشرات خويش آغاز کرد (٤) .

          دورۀ امانى از لحاظ پيشرفت و انکشاف علم و فرهنگ در کشور ما يک دورۀ زرين به شمار مى رود ، معارف و مطبوعات به صورت عام و در پهلوى آن مفکورۀ به وجود آمدن کتابخانه هاى عامه قوى و در عمل پياده شد ، در اين سلسله براى بار اول در سال ١٢٩٩ هـ ش تهداب کتابخانۀ عامه گذاشته شد (٥) .

          در همين وقت کتابخانه ها شکل ملى را به خود ګرفت و مثل سابق در انحصار اشخاص باقى نماند . قبل از اين کتابخانه ها تنها به مدارس ، مکاتب و ادارات و خانه هاى بعضى اشخاص و افراد منحصر بود و تنها مردم خاص از آن استفاده مى نمودند ، کتابخانه هاى عامه و ملى که جديداً به وجود آمده بودند براى هر کس بود و هر کس مى توانست هنگام ضرورت از آن استفاده نمايد (٦) .

           خلاصه اينکه در اين دوره از يک سو براى عام ساختن تعليم و تربيه و از سوى ديگر از راه مطبوعات بارى روشن شدن ذهنيت ، بيدارى و متوجه ساختن مردم به عقب مانى کشور و بدبختى هاى اجتماعى و همچنان به خاطر نجات آن ها کوشش هاى زياد همه جانبه صورت گرفت . با وجود مخالفت هاى داخلى و خارجى اين کوشش ها تا اندازه يى جريان داشت ، مگر اينکه از يک سو حکومت جوان در عملى نمودن اصلاحات از عجله کار گرفت و از جانب ديگر سطح شعور عوام  به اين اندازه بلند نبود که کوشش هاى مترقى و اهداف دولت را به صورت درست درک نمايند . از سوى ديگر از جانب دشمنان خارجى کشور نيز از طريق تبليغات گوناگون و مغرضانه به خاطر سرنگون ساختن حکومت مستقل افغانستان در به وجود آوردن شورش ها و مخالفت ها تلاش هاى بى شرمانه صورت مى گرفت .  و نتيجه همان شد که آرزو و اميد دشمنان وطن ما بود و براى مدت کوتاه دورۀ سياهى آمد که هر چيز در آن چور و چپاول شد . بنياد هاى انکشاف زنده گى اجتماعى ، علمى ، تعليمى و فرهنگى و ديگر پيشرفت هاى مادى و معنوى از بين رفت .

          واضع است که در پهلوى ديگر مؤسسات فرهنگى ، کتابخانه هاى عامۀ خصوصى هم از امواج اين طوفان و از شعلۀ آتش آن در امان نه مانده و خسارات زيادى را متحمل شد .

          خوشبختانه که اين دورۀ سکوت و رکود و پرمشقت بسيار طولانى نبود ، ٩ ماه دوام نمود و بعداً مرحله يى آمد که براى بازسازى و ساختمان تاسيسات علمى ، فرهنگى و اقتصادى کوشش هاى همه جانبۀ صورت گرفت .

          ٢. وضع فرهنگى بعد از اغتشاش داخلى :

          حکومتى که جديداً به قيادت اعليحضرت محمد نادر خان به وجود آمد ، از همان آغاز در پهلوى بازسازى و نوسازى ديگر خرابه ها به ترتيب و تنظيم امور عرفانى هم توجه جدى نمود . شخصيت هاى علمى ، عرفانى و فرهنگى و روشنفکران را که از اثر واقعات و حوادث پراگنده شده و کنار رفته بودند و بر لب هاى شان مهر سکوت زده شده بود جمع نموده و (( انجمن ادبى )) برايشان ايجاد نمود و بۀ علاقه و جذبۀ کامل فعاليت هاى علمى و عرفانى را از سر آغاز نمودند . در مرکز
( کابل ) و ديگر ولايات هم مراکز و انجمن هاى علمى و ادبى تاسيس و در پهلوى آن ها ادارات تعليمى و کتابخانه ها ايجاد شد و به اين ترتيب زمينۀ پيشرفت اجتماعى آغاز گرديد . اين سلسله به ترتيب گاهى به سرعت و گاهى به سستى جريان داشت و تا سال ١٣٥٧ هـ ش يعنى کودتاى ٧ ثور به شکل متوازن انکشاف نمود . در مراحل مختلف معارف عموميت پيدا کرد . در مرکز کشور ، ولايات و مناطق بسيار دور دست و قريه ها مکاتب و مراکز تعليمى ايجاد گرديد .

          براى تحصيلات عالى در مرکز پوهنتون کابل ، پولى تخنيک و مؤسسه عالى تربيۀ معلم ايجاد شد ، در چوکات وزارت اطلاعات و کلتور و مطبوعات براى عام نمودن مطبوعات و ايجاد مؤسسات فرهنگى تلاش هاى قابل ياد آورى صورت گرفت . از جانب مؤسسات فرهنگى مختلف سلسلۀ نشر کتاب ها آغاز گرديده و در پهلوى آن در مرکز و ولايات نشر جرايد ، روزنامه ها و مجلات به سرعت آغاز شد ، نخست مديريت کتابخانۀ عامه تاسيس شد و بعداً به سطح آمريت و رياست ارتقا يافت .

          به اين ترتيب تحت ادارۀ آن در مرکز کشور و در مديريت هاى اطلاعات و کلتور ولايات مختلف شعبات کتابخانۀ عامه ايجاد ګرديد و سلسلۀ اعمار کتابخانه ها به اندازه يى پيشرفت نمود که به کمک رياست کتابخانۀ عامه و وزارت اطلاعات و کلتور علاوه از مرکز و ولايات ، در مناطق دور دست کشور در سطح مکاتب ثانوى و متوسطه ( ليسه و متوسطه ) به خاطر استفادۀ معلمين و متعلمين کتابخانه ها ايجاد گرديد .

          به طور مختصر گفته مى توانيم که وضعيت علمى ، عرفانى و فرهنگى اين دوره تا اندازه يى متوازن و درست با وضع و حالت اقتصادى کشور انکشاف نموده و اين سلسله مؤفقانه جريان داشت . کودتاى ٧ ثور سال ١٣٥٧ و حوادث بعدى آن در مقابل پيشرفت و انکشاف مشکلات و وقفه ايجاد نمود که تفصيل مکمل آن را در بخش ديگر مى خوانيد .

         سير تاريخى کتابخانه هاى معلوم کشور را در دو بخش تحت تحقيق قرار ميدهيم :

  • کتابخانه هاى ملى و دولتى .
  • کتابخانه هاى شخصى و خصوصى .

          اکنون تحقيقات خويش را با شناسايى کتابخانه هاى ملى و دولتى آغاز مى کنيم :

الف : کتابخانه هاى دولتى

          در اين سلسله به صورت فشرده کتابخانه هايى را معرفى مى کنيم که به وزارت خانه هاى دولتى و ادارت و مراکز علمى و تعليمى ارتباط دارند :

          ١. کتابخانۀ ملى :

          اين کتابخانه در سال ١٢٩٩ هـ ش به توجه خاص اعليحضرت امان الله خان به کمک يکتعداد فرهنگى هاى کشور ايجاد گرديد (٧) .

          مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) به حوالۀ شمارۀ چهارم سال اول جريدۀ امان افغان مى نويسد که در زمان اعمار اين کتابخانه امان الله خان از کتابخانۀ خصوصى خويش يک اندازه کتاب هاى با ارزش و همچنين پنج ، شش تن ديگر نظر به خواهش و تشويق شاه از کتابخانه هاى خصوصى شان يک اندازه کتاب ها را به اين کتابخانه هديه نمودند و يک کتابخانۀ غنى ساخته شد و بنام (( کتابخانۀ ملى )) مسمى گرديد . جريدۀ امان افغان تعداد مجموعى کتاب هاى اين کتابخانه و نام هاى کسانى را که کتاب هاى خويش را به کتابخانه بخشش نموده اند ذکر نکرده (٨) به صورت از اظهارات فوق معلوم ميشود که ايجاد اين کتابخانه ، از اولين کار هاى بزرگ و مفيد حکومت علم پرور امانى بۀ شماره ميرود .

          ٢. کتابخانۀ معارف :

          اگر چه تهداب کتابخانۀ معارف در زمان پادشاهى امير حبيب الله خان گذاشته شده بود ، مگر امير امان الله خان از همان آغاز پادشاهى خود به اين کتابخانه توجه خاص داشته بود . محمد سليمان خان وزير تعليم و تربيه ( معارف ) وقت مؤظف گرديد که در غنى ساختن اين کتابخانه کوشش هاى همه جانبه نمايد . در اين بخش کتاب هاى کتابخانۀ خصوصى مستوفى الممالک که حکومت آن را ضبط نموده بود ، به امير امان الله خان تمام آن ها به اين کتابخانه سپرده شد و به اين ترتيب اين کتابخانه صاحب کتاب هاى با ارزشى شد (٩) .

          ٣. کتابخانۀ عمومى :

          ايجاد يک کتابخانۀ عامه و بزرگ ، از آرزو هاى اولى امان الله خان بود . به همين دليل اين آرزوى خويش را براى اشتراک کننده گان لويه جرگه ١٣٠٧ هـ ش طى بيانيۀ خويش اظهار نموده گفت: تا امروز يک کتابخانۀ خوب نداريم و اين از هر حيث براى ملت خيلى خساره دارد . يعنى هر شخص مجبور است در صورت نبود کتابخانۀ عمومى يک کتابخانۀ خصوصى براى خود از هر طرف و به هزار زحمت تهيه کند ... بايد کتابخانۀ عمومى و مکمل داشته باشيم که از هر حيث مکمل باشد ... (١٠) .

          امان الله خان براى عملى نمودن اين آرزوى خود اقدام نمود ، اگر چه روز ها و شب هاى اخير پادشاهى او بود ، در بعضى حصص کشور شورش ها اغاز شده بود و اين آرزو هايش مانند ديگر آرمان هاى مترقى وى به سر نرسيد ، در کشور بى نظمى بزرگ رونما گشت ، در نتيجه او مجبور گرديد تا از کشور خارج گردد .

          ٤. کتابخانۀ انجمن ادبى کابل :

          تهداب انجمن ادبى کابل در برج جوزاى سال ١٣١٠ هـ ش گذاشته شد . در اين انجمن يکتعداد شخصيت هاى مشهور علمى و فرهنگى انوقت که اکثريت آن ها در دورۀ امانى کار هاى مهم علمى ، عرفانى و مطبوعاتى را انجام ميدادند ، به کار توظيف شده بودند . ارگان نشراتى انجمن مجلۀ ((کابل )) بود که اولين شمارۀ آن در ١٥ جوزاى سال ١٣١٠ هـ ش نشر شد . اين انجمن يک کتابخانه هم داشت که بنام کتابخانۀ انجمن ادبى ياد ميشد . اين کتابخانه کتاب هاى با ارزش تاريخى ، ادبى و علمى داشت . تنها اعضاى انجمن ادبى در هنگام ضرورت از آن استفاده مى کردند (١١) .

          قابل ياد آورى است که بعداً در سال ١٣١٦ هـ ش در نتيجۀ يکجا شدن انجمن هاى ادبى قندهار و کابل (( پښتو تولنه )) به وجود آمد ، اين کتابخانه بنام کتابخانۀ پشتو تولنه و بعداً در سال ١٣٥٧ هـ ش که اکادمى علوم افغانستان ايجاد شد بنام کتابخانۀ اکادمى علوم افغانستان ياد شده که با گذشت هر روز در تعداد کتاب هاى آن افزودى به عمل آمد و در اواخر تعداد آن به هزار ها جلد کتاب هاى علمى ، ادبى ، تاريخى ، اقتصادى ، دينى و... رسيده بود و از جملۀ کتابخانه هاى مهم افغانستان به شماره مى رود .

          ٥. کتابخانۀ مسجد جامع هرات :

          اين کتابخانه در سال ١٣٠٩ هـ ش به همکارى  نايب سالار عبدالرحيم خان والى هرات و ساير مردم علمپرور آن ولايت در مسجد جامع هرات تاسيس شد که مدرسين و طلباى مدرسه در هنگام ضرورت از آن استفادۀ علمى مى کردند (١٢) .

          ٦. کتابخانه مطبوعات :

          در سال ١٣١٨ هـ ش آنگاهى که رياست مستقل مطبوعات ايجاد گرديد ، بعداً در چوکات همين رياست تهداب يک کتابخانه هم گذاشته شد (١٣) .

          مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) مى نويسد که اين همان کتابخانۀ انجمن ادبى کابل بود که به اين رياست ارسال نمودند و آنرا به نام کتابخانه مطبوعات مسمى کردند . کتاب هاى زياد ادبى تاريخى و علمى در آن جا به جا شده بود ، محققين ، ادباء و نويسنده گان به طور آزاد از آن استفاده ميکردند . اين کتابخانه تا سال ١٣٤٥ هـ ش به اين رياست مربوط بود (١٤) .

          ٧. کتابخانۀ ارگ جمهورى :

          اين همان کتابخانۀ دورۀ سلطنتى بود ، که از زمانه هاى قديم ، يعنى از زمان احمد شاه بابا و پسر او تيمور شاه تا داود خان از يک شاه به شاه ديگر باقى مانده است . تعداد کتاب هاى آن بعضى اوقات زياد و بعضاً کم شده است . اعضاى خانوادۀ سلطنتى ، ارکان و معززين دربار از آن استفاده ميکردند . آثار ارزشمند قلمى و ادبى در آن محفوظ بود . يکتعداد کتاب هاى اين کتابخانه را در سال ١٣٦٠ هـ ش به کتابخانۀ نسخ قلمى آرشيف ملى تسليم داند (١٥) .

          ٨. کتابخانۀ پوهنځى طب :

          در افغانستان تهداب پوهنتون در سال ١٣١١ هـ ش گذاشته شد و اولين پوهنځى آن پوهنځى طب بود ، که در يازدۀ حمل افتتاح شد (١٦) در همان زمان در چوکات پوهنځى طب يک کتابخانه تاسيس شد . زيادتر کتاب هاى طبى براى استفادۀ استادان و محصلين براى آن جمع آورى شد ، که تعداد مجموعى آن به (٧٠٠)  جلد مى رسيد . اين کتابخانه تا ايجاد کتابخانۀ پوهنتون کابل به حال خود باقى مانده بود (١٧) .

          ٩. کتابخانۀ پوهنځى حقوق :

          بعد از پوهنځى طب ، حقوق دومين پوهنځى بود که در ٨ حوت سال ١٣١٧ هـ ش در چوکات پوهنتون کابل ايجاد شد . در اين پوهنځى هم يک کتابخانه تاسيس شد ، که براى استفاده استاذان و محصلين کتاب هاى سودمند داشت و تا ايجاد کتابخانۀ مرکزى پوهنتون منبع خوب استفاده علمى بود .

          ١٠. کتابخانۀ پوهنځى ساينس :

          پوهنځى ساينس در سال ١٣٢٢ هـ ش در چوکات پوهنتون کابل ايجاد گرديد ، چندى بعد براى استفادۀ علمى استادان و محصلين در اين پوهنځى يک باب کتابخانه ايجاد گرديد که کتابهاى با ارزش علمى ، ادبى و تاريخى داشت .

          ١١. کتابخانۀ پوهنځى ادبيات :

          پوهنځى ادبيات در سال ١٣٢٣ هـ ش در چوکات پوهنتون کابل تاسيس شده در اين پوهنځى هم کتابخانۀ غنى ايجاد شد ، که براى استفاده علمى استادان و محصلين کتاب هاى علمى ، ادبى ، تاريخى و ... داشت .

          ١٢. کتابخانۀ مؤسسۀ تعليم و تربيه :

          اين مؤسسه در سال ١٣٣٣ هـ ش تاسيس شد ، در چوکات اين مؤسسه يک کتابخانه هم ايجاد شد ، که معلمين و شاگردان از آن استفاده ميکردند .

          ١٣. کتابخانۀ روضۀ مزار شريف :

          تعمير روضۀ مزار شريف که از آبدات باستانى کشور ما به شماره ميرود ، در زمان سلطان حسين بايقراء اعمار شده است . در تعمير اين روضه از زمانه هاى قديم يک کتابخانه است ، که در آن نسخ خطى و چاپى قرآن عظيم الشان و يک تعداد کتاب هاى عرفانى و دينى موجود است . اين کتاب ها را زيادتر ارادتمندان به کتابخانۀ روضه بخشش نموده اند (١٨) .

          ١٤. کتابخانۀ انجمن ادبى پښتو کندهار :

          انجمن ادبى پشتو در نهم قوس ١٣١١ هـ ش در کندهار از طرف محمد گل خان مومند رئيس تنظيميه تاسيس شد . در مادۀ سوم مرام و خط مشى اين انجمن چنين مى خوانيم .

          جمع آورى کتاب هاى ادبى پشتو ، که مطبوع يا غير مطبوع باشد و تشويق نمودن تصنيف و تاليف آثار ادبى .

          در مادۀ ششم در مورد ايجاد کتابخانه آمده است :

          تاسيس يک کتابخانۀ ملى پشتو و هم ضمناً براى آن کتاب هايى که به مطالب فوق ضرور
باشد (١٩) .  

          به خاطر انجام دادن و در عمل پياده نمودن هدف فوق ، در چوکات اين انجمن يک کتابخانه تاسيس شده بود و اعضاى اين انجمن به جاهاى دور مى رفتند و براى کتابخانه کتاب جمع آورى ميکردند . اين انجمن بعداً به کابل انتقال داده شده و همراى انجمن ادبى کابل يکجا شد و در سال ١٣١٦ هـ ش از آن (( پشتو ټولنه )) ايجاد گرديد (٢٠) .

           اين معلوم نيست که در زمان انتقال انجمن به کابل ، کتابخانه هم بۀ کابل انتقال داده شد و يا اينکه در همانجا با کتابخانه هاى معارف و يا شاروالى مدغم گرديد .

          ١٥. کتابخانۀ پشتو ټولنه :

          پشتو ټولنه در ١٦ سرطان سال ١٣١٦ هـ ش در کابل با ادغام انجمن هاى ادبى کابل و کندهار به وجود آمد . اين اجتماعى ادبى تا ثور سال ١٣٥٧ براى انکشاف و پيشرفت همه جانبۀ علمى و ادبى زبان پشتو کار هاى با ارزشى را انجام داده در ثور سال ١٣٥٧ هـ ش به جاى آن اکادمى علوم افغانستان ايجاد گرديد و پښتو ټولنه به حيث يک شعبۀ اکادمى علوم بنام مرکز زبانها و ادبيات باقى ماند .

          پشتو ټولنه از آغاز تاسيس خود يک کتابخانۀ غنى و بزرگ داشت که هزاران کتاب ، علمى ، ادبى ، تاريخى و... در آن جابه جا بود و اعضاى اين مرکز ادبى و ديگر دوستداران علم و ادب از آن هر وقت آزادانه استفاده ميکردند .

          کتابخانۀ پشتو ټولنه بعد از ايجاد اکادمى علوم بنام کتابخانۀ اکادمى علوم نامگذارى شد و در تعداد کتاب هاى آن افزونى قابل ملاحظه يى صورت گرفت ، به خاطر اينکه قبلاً زيادتر کتاب هاى ادبى و تاريخى داشت ، زمانيکه در چوکات اکادمى علوم مراکز مختلف تحقيقى ايجاد گرديد، ضرورت احساس شد که در مورد علوم و فنون مختلف آثار علمى داشته باشد .

          ١٦. کتابخانۀ انجمن تاريخ :

          انجمن تاريخ در سال ١٣١٨ هـ ش در کابل ايجاد شد ، محققين ، مؤرخين و دانشمندان مشهور کشور در آن توظيف شدند ، و کار هاى تاليف دوره هاى مختلف تاريخ باستان و معاصر و چاپ و نشر آثار تاريخى باستانى آغاز گرديد. در سال ١٣٣٧ هـ ش به اين انجمن حيثيت يک اکادمى داده شد و برنامۀ آن ترتيب ګرديدکه از روى آن اين ضروروت احساس ميشد که اين اکادمى براى کار هاى تحقيقاتى خويش يک کتابخانۀ غنى هم داشته باشد .

          به نسبت اين ضرورت در سال ١٣٤٠ هـ ش در چوکات اين اکادمى يک کتابخانه نيز تاسيس شد که کتاب هاى زيادى علمى ، تاريخى ، سياسى و ادبى در آن براى استفادۀ علمى محققين و دوستداران مطالعه جا به جا شده بود (٢١) .

          ١٧. کتابخانۀ مؤسسه نسوان :

          اين مرکز تعليمى در سال ١٣٢٥هـ ش در مرکز کشور ( کابل ) براى فعاليت هاى سواد آموزى ، علمى و تعليمى زنان ايجاد گرديد . آهسته آهسته فعاليت هايش وسيع شد و شکل يک مؤسسۀ تعليمى و اکادميک را به خود گرفت و به نسبت ضروروت در ان يک کتابخانه هم ايجاد شد و در گام نخست در آن به تعداد (٢٠٠٠) جلد کتاب هاى تاريخى ، علمى ، ادبى و تعليمى اخذ گرديده و براى استفاده ترتيب و تنظيم گرديد ، اين کتابخانه آهسته آهسته غنى تر شده و در جملۀ منابع تحقيقاتى حساب شد (٢٢) .

          ١٨. کتابخانۀ دارالمعلمين کابل :

          تهداب دارالمعلمين کابل سالهاى قبل (١٢١٩ هـ ش ) در عصر امير حبيب الله خان گذاشت شده بود . بعداً در دورۀ امانى هم فعاليت داشت . در سال ١٣١٧ هـ ش يک مرکز تعليمى بنام دارالمعلمين اساسى کابل در ولسوالى پغمان ايجاد گرديد و بعداً در سال ١٣١٨ هـ ش به شهر کابل انتقال داده شد . اين مرکز تعليمى از همان آغاز تاسيس خويش براى استفادۀ معلمان و شاگردان يک کتابخانه داشت ، که در آن تعداد زيادى کتاب هاى علمى ، ادبى ، تاريخى و به هزار ها جلد کتاب هاى سياسى و اجتماعى جا به جا شده بود . يک معلم همين مرکز تعليمى بۀ حيث کتابدار کتابخانه تعيين مى شد و استادان و شاگردان مى توانستند بعد از معرفى نمودن خود در کتاب مخصوص ، براى چند روز کتاب ببرند و از آن استفاده نمايند (٢٣) .

          ١٩. کتابخانۀ پوهنتون کابل :

          در افغانستان تهداب پوهنتون در سال ١٣١١ هـ ش با ايجاد پوهنځى طب گذاشته شد و بعداً طى سال هاى مختلف پوهنځى هاى مختلف ايجاد گرديد . تا سال ١٣٤٢ هـ ش که عمارت فعلى پوهنتون کابل رسماً افتتاح نشده بود . پوهنځى هاى پوهنتون کابل در مناطق مختلف شهر واقع بود و هر پوهنځى کتابخانۀ خصوصى داشت . در پهلوى ديگر عمارات پوهنتون ، عمارت کتابخانه به شکل مدرن مطابق به خواسته هاى عصرى در سال ١٣٤٣ هـ ش رسماً به حيث کتابخانۀ پوهنتون کابل افتتاح شد . اين کتابخانۀ طورى اعمار گرديده که ظرفيت جا به جا کردن دو مليون کتاب را دارد و از جملۀ کتابخانه هاى بزرگ و اساسى کشور به شمار مى رود . تا کودتاى ثور تعداد کتاب هاى چاپى و قلمى اين کتابخانه بۀ ١٦٧٠٠٠ جلد ميرسيد که به اصول علمى و اکادميک بين المللى کتابدارى ترتيب و تنظيم شده بود . در کتابخانه براى مطالعه جا هاى منظمى ترتيب شده که در يک زمان گنجايش ٤٠٠ نفر مطالعه کننده را دارد (٢٥) . اين کتابخانه شعبات ريفرنس ، افغانستان شناسى ، توزيع و ... دارد .

          قابل ياد آورى است که در چوکات پوهنتون کابل علاوه از موجوديت کتابخانۀ بزرگ ، هر پوهنځى کتابخانۀ خصوصى نيز دارد که تنها استادان و محصلين مربوط از آن استفادۀ علمى مينمايند .

          ٢٠. کتابخانۀ نسخ خطى کابل :

          اين کتابخانه قبلاً  به موزيم ملى مربوط بود . در سال ١٣٥٢ هـ ش به نام آرشيف ملى نامگذارى شد ، که در آن زيادتر آثار تاريخى نگهدارى ميشد .

          بعد از مدت کوتاهى اين اسناد تاريخى را به کتابخانۀ نسخ خطى سپردند و آرشيف ملى به حال خود باقى ماند ، مگر کدام فعاليت مهمى نداشت .

          در سال ١٣٥٩ هـ ش بار ديگر به آرشيف ملى مربوط شد و به نام (( کتابخانۀ نسخ خطى )) آرشيف ملى مسمى گرديد .

          در اين کتابخانه به تعداد زياد نسخ خطى و اسناد تاريخى محفوظ است که اکنون به نام آرشيف ملى ياد مى گردد . مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) مى نويسد که (( تا سال ١٣٦١هـ ش در آرشيف ملى (١٠٠٠٠) نسخۀ خطى ، (٦٧٠٠٠) پارچه اسناد تاريخى ، (٢٩٠) جلد البوم که تعداد مجموعى عکس هاى آن به ( ٣٥٠٠٠) مى رسيد و (٣٠٠) کلکلسيون هاى اخبار مختلف و ... موجود بود (٢٦) . قابل ياد آورى است که در سال ١٣٦٠ هـ ش به تعداد (١١٤) نسخۀ خطى آرزشمند را از کتابخانۀ خطى خلم و در سال ١٣٦١ هـ ش از کتابخانه البيرونى غزنى تعداد زياد نسخ قلمى را به اين کتابخانه سپردند که سرمايۀ معنوى آن را غنى تر ساخت (٢٧) .

          ٢١. کتابخانۀ عامۀ کابل :

          کتابخانۀ عامۀ کابل که از کتابخانه هاى بزرگ کشور به شمار مى رود در سال ١٣٤٥ هـ ش با يکجا شدن کتابخانه هاى رياست مستقل مطبوعات و کتابخانۀ معارف به وجود آمد و بنام کتابخانۀ عامۀ کابل رسماً افتتاح گرديد (٢٨) .

          امور آن به وزارت اطلاعات و کلتور مربوط شد ، در اين کتابخانه به هزار ها جلد کتاب هاى علمى و ادبى ، تاريخى ، سياسى و ... مطابق به اصول علمى و بين المللى کتابدارى ترتيب و تنظيم ګرديده و براى استفادۀ دوستداران کتاب نگهدارى ميشود . اين کتابخانه شعباب زير را دارا ميباشد :

          ١. شعبۀ ريفرنس . ٢. شعبه مطالعه ، ٣. شعبه افغانستان شناسى ، ٤. شعبۀ توزيع ، ٥. شعبۀ جوانان ، ٦. شعبۀ اطفال ، ٧. شعبۀ روزنامه ها ، جرايد و مجلات ، ٨. شعبۀ ذخيره ( مخزن ) ، ٩.شعبۀ مجله  کتاب (٢٩) .

          گفتنى است که از طرف اين کتابخانه در سال هاى اخير بنام (( کتاب )) يک مجلۀ سه ماهه نيز نشر ميشد ، که موضوعات آن را معرفى نسخ خطى ، نقد کتاب  ها و ديگر مسايل مربوط کتاب و کتابخانه تشکيل ميداد .

          در مربوطات وزارت اطلاعات و کلتور با ايجاد آمريت کتابخانۀ عامه و بعداً رياست کتابخانۀ عامه ، در ولايات کشور نيز سلسلۀ ايجاد کتابخانه هاى عامه آغاز گرديد و در چوکات مديريت هاى اطلاعات و کلتور ولايات ، کتابخانه هاى عامه ايجاد شد که در اينجا به طور فشرده معرفى ميگردند :

          ٢٢. کتابخانۀ عامۀ شهر هرات :

          اين کتابخانه در سال ١٣١٠ هـ ش ايجاد گرديده و در سال ١٣٤٥ هـ ش به مديريت کتابخانه هاى عامه مربوط شد .

          ٢٣. کتابخانۀ عامه فارياب :

          اين کتابخانۀ در سال ١٣٣١هـ ش ايجاد گرديد ، و در سال ١٣٤٥ هـ ش به کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور مربوط شد .

          ٢٤. کتابخانۀ عامۀ بلخ :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٠ هـ ش تاسيس گرديده و در سال ١٣٤٥ هـ ش به کتابخانۀ عامه مربوط  شد .

          ٢٥. کتابخانۀ عامۀ جوزجان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٠ هـ ش تاسيس گرديد و در سال ١٣٤٥هـ ش بۀ کتابخانۀ عامه مربوط شد .

          ٢٦. کتابخانۀ عامۀ هلمند :

          اين کتابخانه از جانب آمريت کتابخانه در سال ١٣٤٥ هـ ش در شهر لشکر گاه تاسيس شد .

          ٢٧. کتابخانۀ عامۀ ننگرهار :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٥ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در شهر جلال آباد مرکز ولايت ننگرهار تاسيس شد .

          ٢٨. کتابخانۀ عامۀ خوست :

          در سال ١٣٤٥هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در لوى ولسوالى خوست سابقه ايجاد شد .

          ٢٩. کتابخانۀ عامۀ ميربچه کوټ :

          اين کتابخانه توسط کتابخانۀ عامه در سال ١٣٤٥ هـ ش در سراى خواجه تاسيس شد .

          ٣٠. کتابخانۀ عامۀ فراه :

          اين کتابخانه از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در سال ١٣٤٦ هـ ش در فراه تاسيس شد .

          ٣١. کتابخانۀ عامۀ بغلان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٦ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامه در بغلان تاسيس شد .

          ٣٢. کتابخانۀ عامۀ فيض آباد :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٦ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در شهر فيض آباد مرکز ولايت بدخشان تاسيس شد .

 

          ٣٣. کتابخانۀ عامۀ غزنى :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٠ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در غزنى تاسيس شد .

          ٣٤. کتابخانۀ عامۀ پروان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٠ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامه در چاريکار مرکز ولايت پروان تاسيس شد .

          ٣٥. کتابخانۀ عامۀ ايبک :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥١ هـ ش از طرف آمريت کتابخانه در مرکز ولايت سمنگان تاسيس شد.

         ٣٦. کتابخانۀ عامۀ تالقان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥١ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامه در ولايت تخار تاسيس شد .

          ٣٧. کتابخانۀ عامۀ چغچران :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٢ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در ولايت غور تاسيس شد .

          ٣٨.  کتابخانۀ عامۀ لغمان :

          اين کتابخانه توسط آمريت کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در سال ١٣٥٢ هـ ش در مرکز ولايت لغمان (( مهترلام بابا )) تاسيس شد :

          ٣٩. کتابخانۀ عامۀ لوگر :

          اين کتابخانه در سال ١٣٤٥ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامه در برکى برک تاسيس شد . 

          ٤٠. کتابخانۀ عامۀ وردک :

          اين کتابخانه از طرف کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در سال ١٣٥٢ هـ ش در ميدان شار تاسيس شد .

          ٤١. کتابخانۀ عامۀ باميان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٢ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در شهر باميان تاسيس شد .

          ٤٢. کتابخانۀ عامۀ بادغيس :

          کتابخانۀ مذکور از طرف آمريت کتابخانه در سال ١٣٥٢ هـ ش در قلعۀ نو ولايت بادغيس تاسيس شد .

          ٤٣. کتابخانۀ عامۀ امام عيسى عقلانى :

          اين کتابخانه از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در سال ١٣٥٢ هـ ش در کندز تاسيس شد .

          ٤٤. کتابخانه عامه ارزگان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٣هـ ش از طرف آمريت کتابخانه عامه در ولايت ارزگان تاسيس شد .

          ٤٥. کتابخانۀ عامۀ زابل :

          اين کتابخانه از طرف کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در سال ١٣٥٥ هـ ش در زابل تاسيس شد .

     

          ٤٦. کتابخانۀ عامۀ اسعد آباد :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٥ هـ ش از طرف آمريت کتابخانه عامه در اسعد آباد مرکز ولايت کنر تاسيس شد .

          ٤٧. کتابخانۀ عامۀ کاپيسا :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٥ هـ ش از طرف کتابخانۀ عامه در محمود راقى مرکز ولايت کاپيسا تاسيس شد .

          ٤٨. کتابخانۀ عامۀ نيمروز :

          در سال ١٣٥٦ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در شهر زرنج مرکز ولايت نيمروز تاسيس شد .

          ٤٩. کتابخانۀ عامۀ اندخوى :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٦هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در اندخوى تاسيس شد .

          ٥٠. کتابخانۀ عامۀ سمنگان :

          اين کتابخانه در سال ١٣٥٦ هـ ش از طرف آمريت کتابخانۀ عامه در خلم ولايت سمنگان تاسيس شد .

          ٥١. کتابخانۀ جوزجان :

          اين کتابخانۀ در سال ١٣٥٧هـ ش از طرف کتابخانۀ عامۀ وزارت اطلاعات و کلتور در شهر سرپل ولايت جوزجان تاسيس شد (٣٠) .

          در ولايات کشور علاوه از کتابخانه هاى فوق در مکاتب ، علاقه دارى ها ، ولسوالى ها و مراکز ولايات و ديگر ادارات کتابخانه هاى خورد و بزرگ موجود است که تنها منسوبين ادارات و مکاتب از آن استفاده ميکنند .

ب _ کتابخانه هاى شخصى

           بعد از استرداد استقلال کشور سلسلۀ داشتن کتاب هاى شخصى يا ايجاد کتابخانه ها با جنبش تعليمات و عام شدن سواد و دانش ، تحقيق ، پيشرفت چاپ و نشر در مقايسه با گذشته به سرعت زياد دوام نموده است .

          علاوه از استادان و علماى مدارس دينى اعضاى انجمن ادبى کابل ، انجمن ادبى کندهار ، انجمن ادبى هرات ، پوهنتون کابل ، پشتو ټولنه ، انجمن تاريخ و اکادمى علوم که با تدريس و تحقيق سر و کار داشتند ، اکثريت شان نظر به علاقه يى که با علم ، ادب و ژورناليزم داشتند و يا هم از روى ضروروت هاى مسلکى و علمى کتابخانه هاى خصوصى ايجاد نمودند و همچنين ديگر دوستداران علم ، ادب و مطالعه علاقه بۀ جمع آورى و نگهداشت کتاب داشتند ، بناًء در خانه هاى خويش کتابخانه هاى خصوصى خورد و بزرگ ايجاد نمودند .

          قابل ياد آورى است که بعد ازوفات اکثر صاحبان کتابخانه هاى شخصى ، سرمايۀ با ارزش علمى ، ادبى و تاريخى جمع آورى شدۀ شان بۀ اشکال مختلف ضايع و چور و چپاول شده ، صرف يک تعداد محدودى در ايام زنده گى خود اين سرمايه را به مؤسسۀ يا کتابخانه يى سپرده و يا وصيت سپردن آن را نموده اند . به طور مثال کتابخانۀ استاد پوهاند عبدالحق بيتاب که به کتابخانه پوهنتون کابل هديه شد . وضمناً اين هم قابل ياد آورى است که امکان دارد زيادتر کتابخانه ها در اثر حوادث ناگوار و يا هم بى پروايى صاحبان آنها ضايع شده باشد و تعداد محدود آن ها از طوفان حوادث در امان مانده اند . که ذيلاً به معرفى گرفته مى شوند .

          ١. کتابخانۀ ملا فيض محمد کاتب :

          ملا فيض محمد کاتب ( ١٢٧٨ _ ١٣٤٩ هـ ق ) که از جملۀ مؤرخين و دانشمندان مشهور کشور ما بود ، در زمان پادشاهى امير حبيب الله خان اول به حيث کاتب دربار و بعداً برايش وظيفۀ تاريخ نويسى را سپردند و در تمام دورۀ زمامدارى امان الله خان وظيفۀ تاريخ نويسى را به عهده داشت . تعداد زيادى اثار علمى و تاريخى را به رشتۀ تحرير در آورده و مشهور ترين اثر او سراج التواريخ ( در چهار جلد ) است . نامبرده کتابخانۀ خصوصى داشت که کتاب هاى زياد ادبى ، تاريخى و دينى در آن نگهدارى ميشد .

          ٢. کتابخانۀ مولوى عبدالواسع :

          مولوى عبدالواسع کندهارى پسر مولوى عبدالرؤف کندهارى ( مشهور به خاکى ) است . او از جملۀ دانشمندان مشهور دورۀ امانى بود . سپس در زمان شورش هاى داخلى در سال ١٣٠٨ هـ ش به شهادت رسيد .

          از روى اظهارات نويسندۀ (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) نامبرده يک کتابخانۀ بزرگ شخصى داشت که در حدود پانزده هزار جلد کتاب هاى علمى ، ادبى ، تاريخى و دينى در آن نگهدارى ميشد .

          ٣. کتابخانۀ شيخ محمد رضا :

          محمد رضا خراسانى ( متوفى ١٣٢٠ هـ ش ) از جملۀ علماى دينى ، اديبان ، رسامان و خطاطان مشهور کشور ما به شمار مى رود . در علم نجوم هم دسترسى زياد داشت يک کتابخانه بزرگ شخصى داشت که زيادتر کتاب هاى دينى ، ادبى و هنرى در آن نگهدار ميشد .

          ٤. کتابخانۀ قاضى محمد صديق :

          قاضى محمد صديق باشندۀ ولايت هرات ، عالم ، نويسنده و خطاط بود . براى يک مدت به حيث قاضى مرافعۀ هرات اجراى وظيفه نموده بود .

          مولانا خسته نويسندۀ کتاب ( معاصرين سخنور )) در بخش تشريح واقعات زنده گى او ياد آورى و ستايش کتابخانۀ موصوف ، محبت و علاقۀ زياد او را به علم ، دانش و مطالعه بيان نموده و مى نويسد که وى اکثر اوقات در کتابخانۀ خصوصى خود مصروف مطالعه و نوشتن مى بود .

          ٥. کتابخانۀ ملا محمد صديق :

          ملا محمد صديق ( متوفى ١٣١٠ هـ ش ) ملا امام قلعۀ اختيار الدين هرات و عالم دينى و خطاطان عصر خويش بود . 

          مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) ياد آورى کتابخانۀ بزرگ خصوصى او را نموده که تعداد زياد کتاب هاى قلمى و چاپى علمى ، دينى و تاريخى و ادبى در آن نگهدارى ميشد .

          ٦. کتابخانۀ داوى :

          عبدالهادى داوى ( ١٣١٣ هـ ق _ ١٣٦١ هـ ش ) از شخصيت هاى مشهور کشور ماست . در دورۀ امانى وزير تجارت بوده و افزون بر آن شخص علمپرور ، شاعر و نويسنده بود . نامبرده کتابخانۀ بزرگ خصوصى داشت که هزار ها کتاب به زبان هاى عربى ، درى و پشتو ، دينى ، علمى ، ادبى و تاريخى در آن نگهدارى ميشد .

          ٧. کتابخانه حبيبى :

          پوهاند عبدالحى حبيبى ( متوفى ١٣٦٣ هـ ش ) مؤرخ ، محقق ، نويسنده و شاعر مشهور کشور ما بود ، در زبان هاى پشتو و درى اضافه از ١١٠ جلد کتاب و به صد  ها مقاله در نشرات کشور به چاپ رسانيده است . نامبرده کتابخانۀ بزرگ شخصى داشت که به هزار ها جلد کتاب هاى دينى ، علمى ، تاريخى ، ادبى و ... در آن نگهدارى ميشد .

          ٨. کتابخانۀ جاويد :

          پوهاند داکتر عبدالاحد جاويد (١٣٠٦ _ ١٣٨١ هـ ش ) از جملۀ نويسنده گان و دانشمندان مشهور کشور ما بود .

          از روى اظهارات (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) نامبرده يک کتابخانۀ مجهز داشت که اساس آن را در سال ١٣٣٠ هـ ش گذاشته بود . در اين کتابخانه اضافه از پنج هزار جلد کتاب هاى چاپى و قلمى ، دينى ، تاريخى ، ... و کلکسيون هاى مختلف اخبار و مجلات نگهدارى ميشد . دوستداران علم و ادب در هنگام ضرورت از آن استفاده مى نمودند .

          ٩. کتابخانۀ مايل هروى :

           مير غلام رضا مايل هروى که از جملۀ دانشمندان و محققين کشور ما بود يک کتابخانۀ بزرگ خصوصى داشت که از روى اظهارات نويسندۀ (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) تهداب اين کتابخانه در سال ١٣٢١ هـ ش گذاشته شده بود و در حدود پنج هزار کتاب قلمى و چاپى ، دينى، علمى ، تاريخى ، ادبى ... و تعداد زياد آثار رسامى و ميناتورى در آن نگهدارى ميشد .

          ١٠. کتابخانۀ مير حسين شاه :

          پوهاند مير حسين شاه استاد ديپارتمنت تاريخ پوهنتون کابل و از جملۀ دانشمندان بزرگ کشور ما محسوب مى گردد . از روى اظهارات مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) نامبرده يک کتابخانۀ خصوصى داشت که در سال ١٣٣٤ هـ ش تهداب آن گذاشته شده بود و در آن کتاب هاى زياد علمى ، ادبى ، تاريخى و ... به زبان هاى عربى ، در ى، پشتو و انگليسى و کلکسيون هاى اخبار و مجلات نگهدارى ميشد که دوستداران علم و ادب در هنگام ، ضروروت از آن استفاده مى کردند .  

          ١١. کتابخانۀ سرور همايون :

          پوهاند غلام سرور همايون استاد ديپارتمنت درى پوهنځى زبان و ادبيات پوهنتون کابل است . مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) ياد آورى کتابخانۀ خصوصى او را نموده که اضافه از پنج هزار کتاب  علمى ، ادبى ، تاريخى و ... بۀ زبان هاى درى ، عربى و پشتو و کلکسيون هاى اخبار و مجلات دارد .

          ١٢. کتابخانۀ صديقى :

          پوهاند داکتر جلال الدين صديقى استاد پوهنځى علوم اجتماعى پوهنتون کابل نيز يک کتابخانۀ خصوصى دارد ، که مؤلف (( سير تاريخى کتابخانه ها در افغانستان )) تعداد کتاب هاى آن را اضافه از سه هزار ذکر نموده و علاوه از آن تعداد زياد کلکسيون هاى