د لوی، مهربان او بخښونکي خدای په نامه

زمامداری که تا آخرین روز برتیمش حاکمیت داشت

حفیظ الله خالد 15.10.2014 11:42

 در مورد شیوه حکومتداری جناب کرزی تاکنون مقالاتی زیادی به نشر رسیده هدف نگارنده دراین تحلیل صرف بررسی عواملی است که به رئیس جمهورقبلی کشور جناب حامد کرزی این امکان را میسر نمود که طی مدت ۱۳ سال بر تیم خویش کنترول عام وتام داشته وبیدون کدام درد سر جدی کابینه و تیم خویشرا رهبری نماید، زیرا اگر به تاریخ پنج دهۀ اخیر کشور نظر اندازی نمایم همۀ زمامداران کشورازشاه سابق گرفته تا شهید داود خان ،حکومت های خلق وپرچم، مجاهدین و حتی طالبان همه در حلقه داخلی با مخالفت های روبرو بوده، بطورمثال همین اختلاف نظردرحلقه داخلی نظام سلطنتی بود که شهید داود خان از مقام خویش بحیث صدراعظم استعفی داده مدت ده سال خانه نشین گردید بعد از تاسیس جمهوریت درسال ۱۳۵۲ هنوز چند ماهی از تاسیس رژیم جمهوری نگذشته بود که اختلافات درونی در حلقه داخل حاکمیت نظام جمهوری آغاز و داود خان مجبور به تصفیه درکدر رهبری دولت گردید.
   در دوره حاکمیت حزب دموکراتیک خلق با وصف اینکه رهبران آن پیرو ایدولوژی واحدی بوده ولی اختلاف درحلقه داخل رهبری همچنان به شدت ادامه داشت، قتل تره کی نتیجه همین اختلافات درحلقه داخلی رژیم بود، همچنان تمرد تعدادی از جنرالان ومقامات ارشد حکومت درآوانیکه داکترنجیب الله سیاست مصالحه ملی را درکشورپیاده مینمود به اختلاف درحلقه داخل نظام مربوط بوده ، حتی در رژیم  سربسته طالبان که دساتیر اکثرا از آنطرف خط دیورند صادر میشد بازهم علائمی از اختلافات درونی درعالیترین مقامات رهبری طالبان بمشاهده میرسید چنانکه مرگ مرموز ملا ربانی فرد میانه رو و نفر شماره دوم در اداره طالبان و قتل ملا بورجان یکی از قوماندانان معروف طالبان در راه جلال آباد قبل از رسیدن بکابل را میتوان در نتیجه همین اختلاف درحلقه داخلی رژیم طالبان قلمداد کرد، خلاصه طی پنجاه سال همه حکمروایان کشورکم و بیش بااطرافیان خویش درگیر اختلافات و کشمکشها بوده که بعضا این اختلافات سبب منازعات وحتی قتل وقتال نیزگردیده است.

   و اما در ۱۳سال زمامداری جناب حامد کرزی ما کمترشاهد چنین اختلاف نظرهای علنی درحلقه داخلی تیم آقای کرزی بودیم رئیس جمهورسابق کشور با وصف اینکه کدام حزب و یا تنظیمی را درعقب خود نداشت اما توانست با گزدیدن مهره های ازاحزاب و تنظیم های گوناگون درکابینه امورکشوررا بیدون کدام مانع جدی به پیش ببرد ،وی بارها شخصا به اتخاذ تصامیمی پرداخت که با وصف اینکه تعدادی از نزدیکان و وزرا ی وی با آن همنوائی نداشت ولی حتی یکبارهم اتفاق نیافتاد که یکی از اعضای کابینه و یا مشاورین ارشد وی بطورعلنی با  تصامیم وی ابرازمخالفت نموده باشد، بطور مثال اگرتصامیم سال اخیر زمامداری ویرا مورد بررسی قراردهیم، وی شخصا تصمیم به برگذاری جرگه مشورتی برای تصمیمگیری درمورد موافقتنامه امنیتی با امریکا به مصرف ملیونها دالرگرفت، بعد ازتدویرجرگه مشورتی جناب حامد کرزی شخصا به مشوره های جرگه مشورتی پشت پاه نموده اما هیچکدام از اعضای کابینه و حتی مشاور امنیت ملی آقای کرزی جناب اسپنتا که گفته میشد خواهان امضای موافقتنامه امنیتی با امریکا بود بطورعلنی با تصامیم آقای کرزی که به قیمت ملیونها دالر خساره مالی به بیت المال کشور و مصروفیت بخش اعظم پوتنسیال امنیتی کشور در تامین امنیت جرگه مشورتی برای کشور تمام شد مخالفت نه نموده سکوت را بر مخالفت با آقای کرزی ترجیح داد.

  به همین منوال مسئولین امنیتی کشوربارها درمجالس خصوصی اوآمرآقای کرزی مبنی بر رهائی قوماندانان طالب و یا قطع استفاده از نیروی هوائی قوت های بین المللی در افغانستان در شرایط شکننده کشور را عامل خرابی وضع امنیتی درکشوروبلند رفتن تلفات سربازان اردو و پولیس دانسته این موضوع  بخصوص بعد ازحمله ملیشه های پاکستانی بر پوسته امنیتی سرحدی کشور که منجر به شهادت ۲۱ نفر ازسربازان دلیر کشور گردید وعلت آن نیز نرسیدن حمایت بموقع قوای هوائی به پوسته امنیتی ارزیابی شد، درمیان نیرو های امنیتی کشورنگرانی های را بوجود آورد ولی هیچکدام از مسئولین مربوط به سکتور امنیتی کشور در حالیکه هرکدام گراف رو به افزایش تلفات سربازان اردو و پولیس را همه روزه از نظرگذرانده با تصمیم آقای کرزی مخالفت علنی نشان نداده.

    پرسش اینست که چرا اطرافیان واعضای کابینۀ جناب کرزی با وصف اینکه همه روزه مشاهده مینمودند که تصامیم آقای کرزی باعث خرابی وضع امنیتی، تجرید کشوردرعرصه بین المللی ،خساره به بیت المال ،گسترش فساد اداری و افزایش تلفات جانی درنیرو های امنیتی کشورمیگردد ولی با آنهم همه سکوت را برمخالفت با آقای کرزی ترجیح داده آیا به نظرآنها جناب کرزی دارائی چنان ذکاوتی خارق العادۀ بود که میتوانست درهر موضوع تصمیم مناسب و بجا اتخاذ نماید ؟ و یا اینکه همه از او هراس داشته و جناب کرزی مانند استالین و یا هتلرفرمانروائی ظالمی بود که هرگونه مخالفت با وی به قیمت جان مخالفت کننده تمام میشد.
   همه میدانند که جناب کرزی نه جامع الکمالات بود که همه چیز را بتواند درست تشخیص بدهد و نه هم  دیکتاتوری سفاکی که هرمخالفت کننده را سر به نیست نماید، لذا به عقیده نگارنده آنچه اطرافیان و اعضای کابینه جناب کرزی رابه سکوت واداشته بود ترس از دست دادن مقام ،چوکی و امتیازات مادی بود که بخاطر آن همه مهرسکوت برلب زده بودند.
   طوریکه قبلا تذکر رفت جناب کرزی تیم خویشراعمدتأ از افرادی برمیگزید که در آینده برای وی درد سرساز نباشد شاید استعفی داکتربشردوست در اولین سالهای زمامداری به وی این درس را آموخته بود ، او میدانست که درهر جامعه افرادی وجود دارد که در برابراعطای مقام و سیم وزر حاضر به هرگونه اطاعت کورکورانه بوده شاید به همین دلیل بود که وی در دوره زمامداری خویش هیچگونه کنترول مالی را براطرافیان و وزرای خویش برقرار نه نموده ودست آنها را در جمع آوری سیم وزر وثروت کاملا بازگذاشت، وی حتی پاه را ازین نیز فراتر گذاشته مانع تحقیق دوسیه های فساد وزیر مالیه، وزیرآب و برق ، شاروال سابقه و ده ها مقام عالی رتبه دیگرکه متهم به فساد اداری  بود ند گردید وآقای لودین رئیس اداره مبارزه با فساد اداری را ناگزیر نمود اعلام دارد که در سطح رهبری کشور ارادۀ سیاسی برای مبارزه با فساد اداری وجود ندارد، وی بخاطر حمایت از مامورین فاسد همه گونه فشارهای داخلی وجامعۀ بین المللی را پذیرفته ولی تا اخیر ازحمایت مامورین فاسد دست نکشید.( البته در اینجا استثناآت وجود داشته و تعدادی افراد صادق و وطن دوست نیز در تیم ایشان موجود بود)
 
   از جانب دیگر همینکه فردی مورد اعتماد آقای کرزی قرارمیگرفت وی حاضر بود به هر قیمتی ازآن شخص حمایت نماید وی مانند کاکه های قندهاروقتی کسی به جمع آنها می پیوست با همه قوت از وی دفاع نموده،حتی اگر شخص مذکور قاتل و جانی نیز میبود، وی ازاعطای مقام بدو نسل یک خانواده یعنی پدر و پسر نیز ابائی نداشت جناب کرزی برای نشان دادن کاکه گی و قدرت خویش با زیرپا نمودن قانون آقای سپنتا را بعد از سلب صلاحیت از ولسی جرگه در مخالفت صریح با قانون مدت سه سال در پست وزارت امور خارجه نگاه داشت، آقای محمدی را بعد از سلب صلاحیت  از وزارت امور داخله به وزارت دفاع تعین نمود و وزیر تحصیلات عالی را که یکبارازولسی جرگه رای عدم اعتماد گرفته بود برای به کرسی شاندن تصمیم خٌویش دوباره از تهران بکابل خواسته ویرا به همان پست مقرر نمود، در این مورد میتوان مثالی های زیادی ارائه نمود.

    بناء وزرا و اطرافیان جناب کرزی نیز در پاسخ به این همه کاکه گیها و حمایت های بی دریغ جناب کرزی که با زیرپاه نمودن قانون ازآنها حمایت نموده هرآنچه وی هدایت میداد با جان دل پذیرفته به همه تصامیم وی صرف نظرازاینکه عواقب آن برمردم و کشور چه بوده مهرتائید گذاشته ازهرگونه مخالفت وسرکشی درمقابل شخص جناب کرزی و تصامیم ایشان خودداری ورزیده ،آنها برای قدرشناسی ازحمایت های غیرمحدود جناب کرزی حتی درروزهای که وی دیگر رئیس جمهور برحال کشور نبود با اهدای خانه چند ملیونی از کیسه خلیفه به ایشان مراتب قدرشناسی و سپاس خویشرا درغیاب بوی ابراز داشته بناءجناب کرزی توانست با اعطای مقام ثروت و سیم وزر وحمایت ایشان مهرسکوت برلبهای آنها زده تا آخرین روزها آنها را مطیع خویش نگاه دارد، لذا مبالغه نخواهد بود اگر جناب کرزی را زمامداری بنامیم  که تا آخرین روز بر تیم خویش حاکمیت و کنترول کامل داشت.   

والسلام