معرفی مجموعه ی هشت جلدی کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران»: 

در اوایل دهه ی هشتاد شمسی، زمانی که سید محمد خاتمی در ایران، طرح «گفت و گوی تمدن ها» را معرفی می کرد، در حوزه ی تاریخ و تحقیق، نخستین و بزرگ ترین    مجموعه کتاب های روشنگری منتشر می شوند که الحق در تاریخ روشنفکری ایران، بی نظیر بودند. شکاکیت دایم، از این حیث که انبوه تاریخ ایران، اشکالات زیاد دارد، صحت و سقم آن چه را از آن، در تبیین و توضیح در برمی گرفتند، در وهمیات دیگری منتقل  می کرد که یکی در پی دیگر، مساله ی فهم تاریخی را در جایی که تاریخ رسمی ایران می گفتند، به «نا مفهوم» می رساند. 

 رویداد انقلاب اسلامی ایران، هرچند در نوع رژیمی که برقرار می شود، سمت و سوی آزادی ها و برداشت ها از آن را به شکل دیگر (حدود دینیات) تعریف می کند، اما روحانیت ناشی از ارزش های اسلامی، زمینه می سازد تا آن چه در مقوله ی اسلام ستیزی، با بهانه ی جدل با عرب در قبل از انقلاب می کردند، بیشتر در زمانی که اصول مقام ولایت فقیه با میراث های حاکمیت پهلوی، دو تضاد فارسیسم و اسلامیسم می شدند، حاکمیت نو را ضمن این که ناگزیر می کنند از ایرانیسم و ضمایم آن برای تشجیع مردم در دفاع از انقلاب و جنگ با عراق استفاده کنند، اما در فرصت های پس از تشنج سیاسی، نیاز ها برای روشنگری هایی که آلوده گی های ناشی از سیاست های ضد اسلامی و ارزش های شرقی قبل از انقلاب در ایران را تطهیر کند، سرمایه گذاری بر آن جنبه های روشنفکری تاریخی و تحقیقی ایرانی را بیشتر می کند که بالاخره در دهه ی هشتاد شمسی با صدور مجوز مجموعه ی هشت جلدی کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، نه فقط در سردرگمی وادی افهام ماضی، حیطه ی صلاحیت تعمیق و تامل برای تفکیک خوب و بد می شود، بل کسی همانند زنده یاد استاد ناصر پورپیرار را معرفی می کند که هرچند در پی تشدید زلزله ی برخاسته از روشنگری های تاریخی، دینی و ادبی او در ایران، ناگزیر از انزوا و حرمان می شود، اما بخش دیگری از آن چه به خوبی و به کمال خلق می شوند، تا سالیان دیگری که باید حضور نشر یابند، در فضای مجازی درمی نوردند و درخشش آن ها از مرز های غیر ملموس نشر، به واقعیت های نگرش فرامرزی می رسند.  

کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران» از چند ارزش مهم در حوزه ی رواج زبان دری بهره می برد. در نخست به زبان فصیح و ارزشمند دری ادبی نوشته است. این کتاب با اسلوب و شیوه ی نگارش منحصر به فرد، سوای آن چه است که عموماً از خوانش متون تاریخی، به نحوی دچار دلگیری تکرار و تون یکنواخت استیم.  

دومین ارزش کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، توجه ژرف بر آن بنیان های تاریخی ست که در نیم قرن قبل، بر اثر سرمایه گذاری های بزرگ استعمار و سیاست پردازی های دو حاکمیت شاهی- پهلوی در ایران، منجر به نضج پدیده ی بسیار مخرب، مضر و منفی فارسیسم می شوند.  

مکتب سیاسی فارسیسم، بر بنیان بدترین نوع اغلاط و برداشت های تاریخی، در جایی که به نام «حوزه ی اشتراکات» مدخل نفوذ دارد، در جلد منافع ایران و هویت فارس، در پی انشقاق، تشدید بحران های قومی و ایجاد زمینه برای نفوذی ست که با تاثیرات مخرب ناشی از برداشت های تاریخی، هرچند به وصله های ناجور و زشت می ماند، اما در نهایت وخامت، می تواند تمامیت ارضی کشور های پیرامون ایران را در انواع مرکزگریزی های غیر منطقی (فدرال قومی) و گسستی که در چند پارچه شدن، فعلیت منفی بر اساس تمایلات شدید شوونیستی می شود، بسیار تهدید کند.  

مجموعه ی بشری کنونی در جایی که در جغرافیای جهان سوم نام گذارده اند، در     منگنه ی دشواری های اقتصادی، از هر بهانه ای در تبارز بغض مردمان ناراضی، فرصت می سازد و این فرصت ها در زمانی که فضای باز سیاسی، خوانش مسایل سیاسی را در حد استفاده های رسانه یی و بازاری قرار می دهد، ناراضیان را تحریک می کند در پی آن چه، هیچ گاه ماهیت گذشته برای قرابت عمیق در تاریخ نبوده است، خودشان را در توهم گذشته های گویا خوب بیابند.  

جغرافیای افغانستان، از زمانی که در شعاع فارسیسم قرار می گیرد، در حالی که تجربه ی کار فرهنگی ما، نوعی از اختیار اشتباهات محض از عمق تاریخی بود، در همسویی هایی غیر مستقیم، به فارسیسم مجوز داده است با توسل به اشتراکات و وحدت جغرافی ای که گویا در تجربیات حاکمیت های قدیمی و عتیقه بوده اند، حداقل بخشی از جامعه را در جایی که خودش را در خوانش فارسیسم، بخشی از یک کلیت بزرگ، اما دروغین ببیند و این در حالی به تشتت منجر می شود که رقابت های جهانی و منطقه یی، ضعف مرکزیت های افغانستان را برای اداره ای امور با چالش مواجه می کنند.  

مجموعه ی روشنگر کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران» با ارایه ی کلیتی از بهترین ادله و اسناد تاریخی، جلوتر از صورت واقعی تاریخی که تبیین می کند، پرده از سیاهکاری هایی برداشته است که فارسیسم منحط و فاسد، بحث تفاخر و هژمونی فرهنگی در افغانستان را در سوی گروه هایی مطرح می کند که بدترین تجربه ی سیاسی افغانستان (دو سقاوی) وابسته به شاخصه های قومی و فرهنگی آنان می باشد.  

سومین خصوصیت مجموعه ی روشنگر کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، هرچند در ساحه ی اسامی فارسیسم، تحلیل می دهد، اما واقعیت های غیر ثابت جغرافیای های پیشین، اجازه می دهند خواننده گان غیر ایرانی، به درستی به کنه ی ماجرا های برسند که حالا با امراض آریایی، خراسانی و پارسی، صورت های ستیز ضد منافع ما برای وصل بیگانه گان، در حالی شده اند که ماهیت فرهنگ ها و تواریخ به اصطلاح خراسانی و خزعبلات و چرندیاتی از این دست، تعریف مشخصی از حدود و جغرافیایی نمی کند تا شکل آن ها در تقابل سیاسی با واقعیت های جهانی افغان و افغانستان، توهم زده گان کم شعور و عقده مند را در جایی محکم کند که حداقل خط کشی سیاسی و مشخصی داشته باشند.  

برای جلب توجه بیشتر خواننده گان افغان به اهمیت کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران»، یادآوری این نکته ضرور می نماید که بخش عمده ی تالیفات و تحقیقات مورخان و مولفان افغان در نیم قرن قبل، کاملاً در سایه ی جعلیات و دروغ هایی قرار دارند که ناخود آگاه و غیر مستقیم، مساله ی تاریخی، یا در واقع صورت های اصیل و مجزای ما را در کلیت به اصطلاح حوزه ی اشتراکات فرهنگی، در سایه ی فرهنگ عدو قرار می دهند. برای افاده ی این واقعیت، تطبیق نسخه هایی که برای عمق تاریخی زبان ها و تاریخ خویش نوشته ایم، مطالعه ی مخطوطاتی را پیشنهاد می کنم که به ویژه در حوزه ی  «سقاشناسی»، «سقویسم» و جریان منحرف فکری «ستمی» می نویسند. با تامل در آن ها به زودی رد تمام بی راهان و گمراهانی را خواهید یافت که یک سر آنان در تاجیکستان «کشور بچه» چسپیده است و سر دیگر در زیر دستار آخندان ولایت فقیه، در پی جراحی با رگه ها و شریان های عنصر فارس در محیط آلوده ی فارسیسم می رسد. 

کتاب تاملی در «بنیان تاریخ ایران»، از خوب ترین نمونه های دریچه ی روشنفکری در ایران است که هرچند با سد فارسیسم و عدم تضمین فعالیت های این چنینی، تاریخی می شود، اما در پرتو روشنگری های آن در ایران، نه فقط طیفی از روشنفکران واقعی و اومانیست مسلمان ظهور می کنند، بل تبیین آن در سرفصل های تعدد و کثرت فرهنگ ها و مردمان پیرامون ایران، با این عنوان که اصلیت و اصالت غیر فارس دارند، ما را بسیار کمک می کند تا در بحث پاسخ به عداوت های ضد افغانی، با دست بالای درک اغلاط و نادرستی هایی که متاسفانه در نیم قرن اخیر، ناخود آگاه بُرنده گی تیغ فارسیسم را بیشتر کرده و در جان خود افتیده ایم، در زمانی که در بدترین درک تاریخی، پدیده های زشت با سوء برداشت ها از چرندیات آریایی، خراسانی و پارسی در طرح عمق تاریخی و رشته بافته های ریشه ی زبان ها می بافیم، ما را متوجه کند شاید هیچ کسی به اندازه ی کسانی خوشحال نشوند که می نگرند قرائت عمق تاریخی ما از آریانای جعلی، خراسان خیالی و فارسستان دروغین، افغانان و افغانستان را به حاشیه می برد. بنابراین، از رهگذر مطالعه ی مجمومه ی تاملی در بنیان تاریخ ایران، آن واقعیت هایی را خواهیم شناخت که در زمان تعمیم و فرهنگ شدن، دست آویز های مهمترین جریان های ضد افغان و افغانستان را باطل می کنند.  

برای درک اهمیت محتوای کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران» و این که روشنگری های آن، کلاف سردرگم ما را به سرنخ می کشانند، گزیده ای از متون و فهرست های هشت جلد این کتاب را تقدیم افغانانم می کنم: 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (دوازده قرن سکوت)- جلد 1 

کتاب اول/ بخش اول: برآمدن هخامنشیان 

فهرست مطالب: 

 مقدمه 

 مدخل 

 جغرافیای غلبه ناپذیر (جغرافیای بدون تاریخ) 

 جغرافیای موزون (جغرافیای توسعه) 

 جغرافیای ناموزون (جغرافیای نازع) 

 جغرافیای واحه ها (جغرافیای رکود) 

 پیشگفتار 

 در جست و جوی سرزمین 

 نتیجه 

 در جست و جوی هویت 

 الف) پارسه 

 ب) آریا 

 پ) اهورامزدا 

 نتیجه 

 چاره اندیشی یهود 

 نتیجه 

 اعلام 

کتاب حاضر، صفحات222 و 223: 

«این است ماهیت واقعی یک امپراتور بیگانه ی برخون و از خون برآمده که در منطقه ی خیزش صنعت و هنر جهان، از خود یک خشت مال، یک آجرپز، یک حجار، یک زرگر و یک نقاش ندارد و تا پایان در تاریخ، جز بر نیزه اش تکیه نکرده است.  

هنرمندان ملل مغلوب، بابرآوردن عظیم ترین و زیباترین فرم ها، برای تاریخ، پیامی گذارده اند که این ابنیه، نه نمایشی از قدرت هخامنشیان، بل یادگاری ست از نازک اندیشی هنرمندانه در میان ملت هایی که مغلوب خون ریزی هخامنشیان شدند و اینک تاریخ جز تل های ویران، از تمدن بسیاری از آنان نشانی ندارد. در تمامی این یادمان های تاریخی، که بویی از ایران کهن پیش از «پارسه» می آورد، خوشبختانه حتی یک منحنی کوچک خط و نقشی نیست که بر آن بتوان نام «هخامنشی» گذارد.  

در تخت جمشید است که ما الگوی متمرکزی از تمدن ایران کهن پیش از هخامنشیان به دست داریم و در تخت جمشید است که با البسه، هنر، تولید، صنعت و حتی خلق و خوی این همه قوم ایرانی متمدن، ولی مغلوب آشنا می شویم. آن چه را که طراح صحنه بارعام داریوش در تخت جمشید باقی گذارده، به راستی که سخنگوی سرنوشت ملت های مغلوب ایرانی و غیر ایرانی با تاریخ و با آینده گان است. آن هرمند کم نظیر، به خوبی توانسته است نظم، سکوت و آن ناگزیزی را، که پیوسته در میان ملت های مغلوب و مجبور موقتاً جاری بوده است، چنان به استادی تصویر کند، که گویی آن ها به اشتیاق هستی خود را تقدیم می کنند! این هرمند اصیل آواره شده، با دوپاره کردن کامل صحنه، از یک سو به امپراتور، ولی عهد، اشراف، نظامیان و کارگزاران درباری و از دیگر سو به ملت هایی که در انتظار دیدار شاه و واگذاری دست مایه ی ملی خود، از پارچه و پشم گوسفند و جام و جواهر، و قرار دادن نشانه وار یک ناظر امنیتی در میان آنان، در سیمای راهنما، نه فقط نشان داده است که شکوه و طنطنه ی سلطان از ثروت مغلوبین برآمده، بل به خوبی تعدد و دیرینه گی و برتری تمدن اقوام و ملل ایران کهن و بین النهرین را با نمایش لباس، اسلحه، کلاه، آرایش، هنر و دست ساخته ی آنان، به تاریخ یادآوری کرده است. از این دیدگاه، تخت جمشید، گرامی ترین یادگار ملت هایی ست، که برخی از آنان، از پس هجوم هخامنشیان، دیگر در تاریخ سر برنیاوردند.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (دوازده قرن سکوت)- جلد 2 

کتاب اول/ بخش دوم: اشکانیان 

فهرست مطالب: 

 مقدمه 

 آریایی های شرور 

 تصور عوامانه در باره ی زبان 

 فارسی باستان 

 پارت ها 

 حقارت یک امپراتوری 

 اقتصاد اشکانی 

 خط و فرهنگ و هنر 

 دین 

 اشکانیان 

 نتیجه 

 اعلام 

کتاب حاضر، صفحه ی 256: 

«جاودانه گی جادویی شرق میانه نیز علتی بر بقای این سرزمین ها بر باور ها و رسوم خویش بود. آن ها برابر سنت دیرینه، با هلنیسم یونانی نجنگیدند و اجازه دادند تا آن فرهنگ پُرلایه، با خدایان بس متعدد و صاحب اقتداری که هریک بخشی از این جهان و عنصری از جان مایه ی هستی را به اختیار داشتند، تمام نیرو و توان آبیاری خود را در پای درخت تمدن شرق میانه تخلیه کنند و شکوفایی دوباره و نو و رونق رنگینی را در شاخ و برگ تمدن آن پدید آورند، که دویست سال تسلط خونین و وحشیانه ی هخامنشیان آن را تا آستانه ی بی باری کامل به عقب برده بود. این جادوی جاودانه ی شرق میانه، که هرگز و تاکنون خطای تاریخی از آن برنخاسته، قدرت و قدمت و استقامت خود را درست در آن تسلط 650 ساله ی هلنیست ها بر این خطه نشان داد؛ حتی هلنیسم، با فرهنگ جذاب و پر مسامحه و شیوه ی استثنایی خویش، شرق میانه را وسوسه نکرد تا امتیازات تاریخی کهن خود را با حاکمان هلنیست تقسیم کند. مردم ممتاز شرق میانه از هلنیسم، تنها برای تقویت بازسازی حضور تاریخی خود و مرهم گذاری بر زخم ها و آسیب های هخامنشی، سود بردند. آن ها، نه از آن روی که معده و کام بلع و هضم فرهنگ یونانی را، چنان که ویل دورانت تصور کرده نداشته اند، بل در آن باور، هیچ جذابیت ماندگاری نیافتند تا به آستان آن تسلیم شوند و اینک تعمق کنیم چه گونه همین مردم سخت نخبه شناس، در همان حال که توصیه های موسی و عیسی و بودا و سوداهای هلنی را ناکافی می شناختند، به آسانی و در فاصله ای اندک، پیام کبیر اسلام را پذیرفتند؛ همه چیز، حتی زبان و خط و هویت بومی کهن خود را به فراموشی سپردند و پرچمی را برافراشتند که نه فقط ادامه ی طبیعی، بل مکمل آن حضوری بود که تاریخ از شریق میانه ی پیش از هخامنشیان به یاد داشت.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (دوازه قرن سکوت!)- جلد 3 

کتاب اول/ بخش سوم: ساسانیان 

قسمت اول: پیشینه های ناراستی 

فهرست مطالب: 

مقدمه 

مدخل 

ذیلی بر سکه های اشکانی 

تخت جمشید، یک «خشایارشا»ی مخفی و مفقود شده 

جعل های ناشیانه در نقش رجب 

اعلام 

کتاب حاضر، صفحه ی 330:  

«حالا زمانی ست که همان سوال مکرر را بار دیگر طرح کنم: اینان کیان اند که برای ما کتیبه ساخته اند، تفسیر سکه نوشته اند و کاخ مقوایی ماکت وار بالا برده اند تا ایران پیش از اسلام را از امپراتوری های به ظاهر پُرتوان، اما به واقع پوشالی پُرکنند و اندیشه ی جوانان ما را با عظمت طلبی های بی حاصل دروغین بیالایند؟ و بپرسم این گروه سندساز از این همه کوشش باور نکردنی خویش، انتظار برداشت چه حاصلی را داشته اند؟ اگر  چنان که امروز می بینیم سرانجام روشن این تلاش آن ها به انباشته شدن ذهنیت غلط درباره ی عرب و اسلام در خیالات روشنفکری ایران منجر شده و اگر معلوم است که چنین برداشتی از اسلام و عرب، فقط می تواند آرزو های یهود در تفرقه اندازی میان مردم منطقه ی شرق میانه را برآورده کند، پس بر توهمات موجود در موضوع تاریخ ایران باستان نایستیم؛ سیمای دشمن مردم شرق میانه و ایران و اسلام را نیک بشناسیم و با تکرار تلقینات شان در خدمت آنان قرار نگیریم.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (دوازه قرن سکوت!)- جلد 4 

کتاب اول/ بخش سوم: ساسانیان 

قسمت دوم: پیشینه های ناراستی 

فهرست مطالب: 

 مقدمه 

 پهلوی، ناتوان ترین و بی نشان ترین خط نگارشی جهان 

گفتار در ورود و خروج خطوط و زبان های مختلف به ایران 

 آرامیان و تورات 

 باز هم در باره ی خط و زبان پهلوی 

 اندر موضوع ظهور خط اوستایی 

 گفتار اندر باب «زوارشن» ناشناس 

گنجنیه ی به بکلی تهی خط و زبان پهلوی 

 شعر پهلوی 

 متون فلسفی- کلامی در زبان پهلوی 

 در اخلاقیات و چیستان نویسی های پهلوی 

 در رواج سنت شفاهی به دوران پیش از اسلام 

 با هم پهلوی بخوانیم 

 نقش رستم، عالی ترین مکتب صحنه سازی در تاریخ و فرهنگ جهان 

 اعلام 

کتاب حاضر، صفحه ی 235: 

«اینک به آن وادی پای می گذارم، که عبور از آن، طلسم وار سلطه ی دورغ را از بطن خواستار حقایق تاریخ ایران باستان دور می کند و چشم جوینده ی درستی را بر مدارکی می گشاید که برای همیشه بر نادانی و بی اندیشه گی در موضوع تاریخ و فرهنگ ایران باستان پشت کند و از ردیف تماشاگران این عرصه و صحنه ی سراسر حقه بازی و جعل و فریب کاری و دروغ، بیرون گریزد.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (دوازده قرن سکوت)- جلد 5 

کتاب اول/ بخش سوم: ساسانیان 

قسمت سوم: پیشینه های ناراستی 

فهرست مطالب: 

 مقدمه 

 باستان شناسی پوریم 

 دیرینه گی، گسترده گی و وحدت تمدن اقوام ایرانی 

 دوران حجر قدیم و میانی 

 زیستگاه های نخستین 

 اولین استقرار ها 

 تمدن سیلک 

 تمدن چشمه ی علی 

 تمدن حصار 

 تمدن شوش دیرین 

 عصر مفرغ و برنز 

 دوره ی آهن 

 پوریم و اشکانیان  

 پوریم و ساسانیان 

 نتیجه 

 دم های خروس ها در قبای کهنه ی ایران شناسی 

 دم های خروس ها در قبای خرابه های پاسارگاد 

 دم های خروس ها در کاخ ساخته گی «پی!» 

 دم های خروس ها در خرابه های کاخ ساخته گی «اس» 

 نتیجه 

 اعلام    

کتاب حاضر، صفحه ی 212: 

«اینک ما فقط تا حدودی به حیطه ی زنده گی و تمدن و امکانات کهن چند قوم از سی قومی که داریوش در کتیبه ی مقبره اش یاد می کند، دست یافته ایم و در حین حال نام گذاری های امروزین ما بر اساس شناسایی کنونی انجام می شود؛ مثلاً از آن که بقایای تمدنی را در حوالی جیرفت شناسایی کرده ایم، تمدن جیرفت می گوییم، شاید آن ها رخجی یا افکه چی ها بوده اند، که در فهرست مقبره ی داریوش، نام شان را دیده ایم و اینک شاهد و کاشف ویرانه هایی استیم که نشان می دهند تمدن های متعددی در عین شکوفایی، ناگهان پژمرده می شوند. آیا چه زمانی صاحب اختیاران و تصمیم گیرنده گان باستان شناسی و میراث فرهنگی ایران، به بازشکافی زاده گان دیرین و بازشناسی اقوام توانای ایرانی توجه نشان خواهند داد و از کشیدن دایمی دستمال بر سیمای سنگی هخامنشیان مزدور یهود، یعنی متوقف کننده گان روند سالم زنده گی نیاکان ما، منصرف خواهند شد؟» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (پُلی بر گذشته!)- جلد 6 

کتاب دوم/ برآمدن اسلام 

بخش اول: بررسی اسناد 

فهرست مطالب:  

 مقدمه  

 نگاهی دوباره 

گل نبشته ی کوروش 

 دو قرن سکوت، رجز خوانی عوامانه ... ! 

 فرهنگ، زبان و دین ملی! 

 قرآن، برترین نشان امتیاز عرب 

 پارسی باستان 

 فارسی میانه 

 پهلوی جدید 

 نامه ی تنسر 

 لغت فرس «اسدی طوسی» 

 زردشت و اوستا 

 ابن ندیم و الفهرست 

 شاهنامه و فردوسی 

 نتیجه 

 اعلام 

کتاب حاضر، صفحه ی 56: 

«می خواهم خبره گان ملی را به بحثی بخوانم، که یک بار برای همیشه، گفت و گو  درباره ی عرب و عجم را سامان دهند و توجه کنند که ما مردم شرق میانه، بی توجه به محدوده ی برآمدن و نام و زبان خویش، پیوسته در تاریخ، سربلند زیسته ایم و پیش از توطئه ی یهود در فراخوانی هخامنشیان و آن گاه پس از اسلام، چراغ فرهنگ و تمدن بشر را برافروخته ایم.  

می خواهم توجه دهم، قوم عرب که ندای اسلام را آواز داد، نه آن است که بررسی های یهود برساخته اند، بل می خواهم توجه دهم که آن ها از همسایه گان خردمند ایرانیان بوده اند که هرچه را که اینک بدان می نازیم، از جمله ادب ممتاز ایرانی، تحفه ای ست که عرب همراه اسلام به ایران سپرده و وقت آن است که اشتراک فرهنگی و دینی شرق میانه را، علی رغم افترائات و اختلافات یهود ساخته بازشناسیم و شرق میانه ی کهن پیش از هخامنشیان را، که نگین و گهواره و علت فرهنگ کنونی بشر است، بار دیگر بازسازی کنیم.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (پُلی بر گذشته!)- جلد 7 

کتاب دوم/ برآمدن اسلام 

بخش دوم: بررسی اسناد 

فهرست مطالب: 

مقدمه 

اطلس تاریخ اسلام 

تاریخ ایران بعد از اسلام 

پس از پیامبر 

بنی امیه 

بنی عباس 

ابومسلم خراسانی 

نتیجه 

اعلام 

کتاب حاضر، صفحات 18 و 19: 

«اگر می پذیریم که ملل مسلمان غیر عرب، دعوت به آگاهی و تعقل را از قرآن برگرفته اند، که لفظ و گنجینه ای به زبان عرب است، و اگر می پذیریم که بیان یافته های علمی و عقلی در جهان اسلام، در سایه ی وسعت زبان عرب میسر بوده، و نه فارسی و قبطی و ترکی، پس چرا حاصل این دعوت را، که گسترش علوم در کشور های مسلمان بوده است، نباید «علوم عربی و اسلامی» بخوانیم، چنان که مولف کتاب «اطلس تاریخ اسلام» خوانده است؟ و اگر سهمی را که ایرانیان در گستره ی فرهنگ اسلامی ادا کرده اند، به زبان عرب و علوم آن مدیون نیست، پس چرا مولفین ایرانی، آثار خود را به زبان عرب نوشته اند و از ناتوانی زبان فارسی نالیده اند. این نکته اسباب تفاخر نیست که برخی خردمندان جهان اسلام، ایرانی اند؛ بگذار تمام صاحب نظران جهان اسلام، در تمام شاخه های علوم و متعلق به همه سرزمین ها را یکسره ایرانی بدانیم. اگر به سراغ مجعولات و مجهولات پهلوی نمی روید، می پرسم چرا این همه استاد و دانشمند و نخبه و نابغه، در پیش از اسلام یافت نمی شوند و چرا یکی از آن ها در سایه ی زبان پهلوی و به مدد اوستا برنخاسته اند و بروز نکرده اند که مدعی می شوند کتابی سرشار از حکمت و حداقل متعلق به 1000 سال پیش از قرآن است و اگر زبان عرب و حرکت و هدایت قرآن، موجد و مخترع اندیشه های نوین در سراسر سرزمین های اسلامی، و بیش از همه ایران، بوده است، پس بی هیچ مکث و نکثی بپذیریم که تمام آن ها را باید علوم عربی- اسلامی دانست، زیرا بیان غالب و بل تمامی آن ها به زبان عرب، و نه دیگر زبان های مردمِ به اسلام پیوسته، میسر شد.» 

تاملی در بنیان تاریخ ایران (پُلی بر گذشته!)- جلد 8 

کتاب دوم/ برآمدن اسلام 

بخش سوم: بررسی اسناد و نتیجه 

فهرست مطالب: 

 مقدمه 

 بلعنده گان گرد کتاب 

 قرآن نگاری، دروازه ی ورود به تاریخ اسلام 

 نتیجه 

 همسرایی دروغ 

 مزدک 

 سلطنت قباد و ظهور مزدک 

 درآمدی بر سیر اندیشه در ایران 

 عقاید مزدک 

 سلمان پاک 

 سلمان فارسی 

 بررسی و بازبینی مدارک و ماخذ کتاب «سلمان فارسی/ 1 

 سنین و سیر عمر سلمان/ 2 

 سیره سلمان/ 3 

 آکادمی (اکدمی) 

 اعلام اشخاص 

کتاب حاضر، صفحه ی 259: 

«من در بررسی طلوع اسلام در ایران کوشیدم به عمده ترین این اسناد ناسالم بپردازم و روشنفکری کنونی ایران را از آلوده شدن و در غلطتیدن دوباره به دام کهنه ای که یهودیان به صورت مورخین و باستان شناسان و اسلام شناسان و خاورشناسان در صد ساله ای اخیر گسترده اند، پرهیز دهم. اینک مسلم است که نخواهیم توانست زبان ناتوان فارسی را، که بدون سود بردن از قواعد و لغات عرب، به لقلقه می افتد، کنار گذاریم و به زبان قرآن پناه بریم، اما بی شک از آن که آینده ی ما را اتحاد اسلامی رقم خواهد زد، گستردن زبان عرب در میان جوانان و گنجاندن جدی تر آن در مواد درسی و زدودن مزخرفات باستان پرستی، از عرصه ی سنت ها و رسومات سراسر خرافات، می تواند زیربنای این اتحاد را پی ریزی کند و شاید که تا زمان معین، این فاصله ی انباشته از کنیه و عداوت و     ناشناخته گی را با پژوهش و پردازش به مشترکات خویش، به هم آوریم.» 

یادآوری: مجموعه ی هشت جلدی کتاب «تاملی در بنیان تاریخ ایران» را از طریق لینک های زیر، از سایت «دانشنامه ی افغان» از جمع بیش از 1000 جلد کتاب دری و پشتو، رایگان دانلود کنید:  

 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=91nwqtzb.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=91vjeazb.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=106yelysq.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=113vtblzx.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=109mwkqut.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=98gwepci.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=105ioyjep.pdf 

http://www.afghanpedia.com/projects/libraries/pdfs/get_pdf.jsp?book_id=108yferhs.pdf 

 

کتاب فروشی «انتشارات نیل» در تهران در جمهوری اسلامی ایران، از مراکز پخش و فروش کتاب ها و آثار موازی به افکار زنده یاد استاد ناصر پورپیرار (رح) است.